سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

شغل پیامبراکرم (ص) چه بود؟

 

زندگی نامه حضرت محمد

در این که حضرت محمد(ص) شغلى داشته اند و با آن زندگى خود را تأمین مى‏ کردند، تردید نیست

 

پیامبر خدا همواره همگان را به داشتن شغل و کسب حلال تشویق مى ‏نمود و این مسئله را با عبارات گوناگون این‌گونه مورد تاکید قرار می داد: «کُلُوا مِن کَدِّ اَیدیکُم: از دست رنج خود بخورید»


شغل پیامبراکرم (ص) چه بود؟

 بر اساس مستندات تاریخی، روشها و منابع کسب درآمد پیامبر در مدینه عبارت بودند از:
1. کشاورزی
2. غنایم جنگی
3. هدایای مردمی
 
در این که حضرت محمد(ص) شغلى داشته اند و با آن زندگى خود را تأمین مى‏ کردند، تردید نیست. پیامبر خدا همواره همگان را به داشتن شغل و کسب حلال تشویق مى ‏نمود و این مسئله را با عبارات گوناگون این‌گونه مورد تاکید قرار می داد: «کُلُوا مِن کَدِّ اَیدیکُم: از دست رنج خود بخورید»[1]


یا در روایتی دیگر: «اَزْکَى الأعمالِ کَسبُ الْمَرءِ بِیَدِهِ: پاکیزه‏ ترین کارها، کاری است که شخص با دستِ خود انجام می‌دهد.[2]


ایشان کار کردن را سنت پیامبران[3] و اوصیاى می‌دانست.[4]
   
در روایت آمده است که پیامبر اسلام شخصاً کار مى‏ کرد. ایشان پس از هجرت به مدینه به کار کشاورزى و باغبانى مشغول شدند. در توضیح بیشتر و بیان چگونگی آن باید گفت:

 

1- کشاورزی
پس از آن که حضرت از مکه به مدینه هجرت کردند، مردم مدینه زمین‏ هایى را  اختیار رسول خدا (ص) قرار دادند و حضرت در آن زمین‏ ها کشاورزى و باغبانى مى ‏کردند. در این باره روایاتى در دست است که کیفیت و چگونگی کار آن حضرت در مزارع و باغ‌ها را تشریح می نماید. به عنوان مثال حدیث دوم، چهارم و پنجم از باب 9 جلد 12 وسایل‏ الشیعه، صفحه 22 و کتاب التجارة، ابواب مقدمات و نیز حدیث 1 و 2، باب 10. در همین باب 10، در حدیث سوم آمده است: «ما فى الاعمال شى‏ءٌ اَحبُّ الى ‏اللّه‏ من الزراعة و ما بَعَثَ‏ اللّه‏ُ نبیّاً الاّ زرّاعاً الاّ ادریس فانّه کان خیّاطاً» چیزى براى خدا محبوب‏تر از کشاورزى نیست و خداوند جز ادریس که خیاط بود، همه پیامبران را کشاورز مبعوث ساخته است.[5] این حدیث تصریح به این نکته دارد که همه پیامبران کشاورزى کرده و از حاصل دسترنج خویش امرار معاش می‌کردند. تذکر این نکته ضروری است: پیامبر با این که کار مى‏ کردند و درآمد به دست مى‏ آوردند، خودشان از این درآمدها بسیار کم استفاده کرده و غالب آن را در راه خدا مصرف مى‏ نمود.
 
2. غنایم جنگی
پس از آن که مسلمانان در دفاع از اسلام، با دشمنان درگیر شدند، ثروت‏هاى زیادى به دست مسلمانان افتاد. این ثروت‏ها دو قسم بودند:


الف: برخى از آن‏ها بدون این که جنگى صورت بگیرد، در اختیار مسلمانان قرار مى‏گرفت. این‏گونه ثروت‏ها  (بدون درگیرى) حقّ خاصّ پیامبر بود و در اختیار آن حضرت قرار مى‏گرفت، مانند: فدک، سرزمین‏هاى بنى‏ نضیر و دو قلعه از قلعه ‏هاى خیبر به نام وطیح و سلالم. لازم به ذکر است: پیامبر خدا و کارگزاران آن حضرت در این باغ‏ها و زمین‏ها به کشاورزى مى ‏پرداختند و با درآمد آن‏ها، زندگى خود و خاندانشان را اداره مى‏ کردند و با بقیه‏ درآمد، براى مسلمانان تدارکات جنگى تهیه مى‏ کردند.


ب: خمس غنایم جنگی. خُمس غنایم و همچنین سرزمین‏هایى که با لشکرکشى فتح مى‏شد، متعلق به شخص پیامبر بود.
 
3. هدایای مردمی
علاوه بر زمین‏ها و قلعه‏ های فوق، یکى از عالمان یهودى به نام مُخَیریق هفت باغ خود را به پیامبر بخشید.[6] این واقعه مربوط به همان سالهای ابتدایی ورود پیامبر به مدینه می‌شد. منابع تاریخ نگاری زمان این ماجرا را در آستانه «جنگ احد»‌ دانسته و در ادامه نوشته‌اند: مخیریق یهودی به جنگ احد رفت و در دفاع از اسلام و پیامبر به شهادت رسید. این هفت باغ که به عنوان «عوالى» معروف بودند در اختیار پیامبر قرار گرفت و آن حضرت در این باغ‏ها هم کار مى‏ کردند.[7]
 
پی نوشت:--------------------------
[1] . مجلسی، بحار الانوار، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق) ج 63، ص 314.
[2] . محمدی ری شهری، میزان الحکمة، (دار الحدیث، چ اول، 1416ق) ج 3، ص 2699.
[3] . حر عاملی، وسائل‏ الشیعه، (تحقیق و تعلیق: محمد رازی و حسن شعرانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ) ج 12، ص 22، باب 9، ح 1.
[4] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 22، باب 9، ح 6
[5] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 25.
[6] . نام این باغها عبارت بود از: المیثب، الصائفة، الدّلال، حسنى، برقة، الأعواف و مشربة أم إبراهیم‏ (ابن حجر عسقلانى، الإصابة فى تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415ق) ج6، ص46.
[7] . ابن هشام، السیرة النبویة، (تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دار المعرفة، بى تا) ج1، ص518.

 منبع: afkarnews.ir

 

 





      

 

کرامات امام حسین علیه السلام

 

معجزات امام حسین (ع)

معحزات امام حسین (ع)

 

 کرامات حضرت امام حسین علیه السلام

سلمان گوید:روزی به در خانه‌ی حضرت زهرا علیهاالسلام رفتم و اذن ورود گرفتم و چون داخل شدم دیدم که حضرت زهرا علیهاالسلام مشغول آسیاب کردن است و دستاس را می‌چرخاند در حالیکه دستان مبارکش مجروح شده است.عرض کردم: «ای سیده‌ی زنان و ای مخدره دوران! چرا به فضه دستور نمی‌دهید تا دستاس نماید.»جواب فرمود: «پدر بزرگوارم امر فرموده که کارهای خانه یک روز بر عهده‌ی من و یک روز بر عهده‌ی فضه باشد و اینک نوبت من است.»در این سخن بودیم که ناگاه امام حسین علیه السلام در گهواره به گریه درآمد. پس عرض کردم:«ای سیده‌ی عالمیان! مرا نیز در کارتان شریک نمایید.»حضرت فرمود: «تو دستاس کن تا من حسین را آرام نمایم.»سلمان گوید: «من مشغول دستاس کردن شدم. مدتی بعد بانگ اذان برخاست و من جهت اقامه‌ی نماز عازم مسجد شدم.»  پس از نماز امیرمومنان علیه السلام را گفتم:«ای امیرمومنان! شما اینجا نشسته‌اید و فاطمه‌ی زهرا دستان مبارکش از دستاس کردن مجروح شده است.»پس امیرمومنان علیه السلام گریان شد و فورا به خانه رفت. هنوز مدت کوتاهی نگذشته بود که آن حضرت شادمان و خوشحال بازگشتند.حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:«یا علی! گریان رفتی و خندان آمدی؟!»عرض کرد:«یا رسول الله! چون وارد خانه شدم، فاطمه را دیدم که از خستگی خوابیده است و دستاس بی آنکه کسی آنرا حرکت دهد می‌گردد و گهواره‌ی حسین بی‌آنکه کسی آنرا بجنباند در حال جنبش است و ندایی می‌آمد که برای حسین لالایی می‌گفت و چنین می‌خواند:ان فی الجنه نهرا من لبن لعلی و لزهرا و حسین و حسن‌کل من کان محبا لهم یدخل الجنه من غیر حزن» .  پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:«یا علی! بشارت باد تو را به بهشت جاویدان و جوی شیر که طعم آن هرگز متغیر نمی‌شود و بشارت باد دوستان تو را.»آنگاه فرمود: «یا علی! آیا دانستی که چه کسی دستاس را می‌چرخانید و چه کسی گهواره را می‌جنباند.»عرض کرد: خدا و رسولش بهتر می‌دانند.»حضرت فرمود: «آنکه گهواره را می‌جنباند، جبرییل و آنکه دستاس را می‌چرخانید میکاییل بود.» 

معجزات امام حسین (ع)

 کرامات حضرت امام حسین

 

 شفا یافتن فطرس ملک
هنگامی که امام حسین علیه السلام متولد شد، خداوند هزار ملک را به همراهی جبرییل امین از برای تهنیت و مبارک باد، حضور خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم فرستاد و جبرییل چون هبوط به زمین کرد با فطرس ملک که از جمله‌ی فرشتگان مقرب بود ملاقات کرد.فطرس از جمله‌ی ملکه‌ی عرش بود و به دلیل تاخیر در اجرای امری از اوامر الهی (و ترک اولی) مورد غضب خداوند قرار گرفت و پرودگار او را مخیر نمود که عذاب خویش را در دنیا ببیند یا اینکه در آخرت گرفتاری شود و او عذاب دنیا را اختیار نمود، زیرا که عذاب دنیا موقت و زودگذر و گرفتار آخرت سرمد و تمام‌نشدنی است.پس خداوند پر و بال او را درهم شکست و در یکی از جزایر دورافتاده افکند و دود عظیمی هم در آن جزیره ایجاد نمود تا او در اذیت باشد. و او در حدود هفتصد سال در آن جزیره معذب بود، تا اینکه جبرییل با هزار ملک هبوط به زمین کرده و دانست که امر مهمی در زمین روی داده است.پس از جبرییل سوال کرد: «با این همه شکوه و جلالت به کجا می‌روید؟»جبرییل پاسخ داد:«خداوند مولودی به پیامبر اسلام عطا فرموده و ما از برای تهنیت و عرض تبریک به حضور او می‌رویم.»فطرس عرضه داشت:«معلوم می‌شود که این مولود در نزد خداوند بسیار گرامی و معزز است» و آنگاه گفت:«ای جبرییل! مرا نیز به همراه خود ببر؛ شاید به برکت آن مولود معظم خداوند از سر تقصیر من بگذرد و مرا به مقام خویش برگرداند.»جبرییل تقاضای فطرس را پذیرفت و او را به همراه خود به حضور حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم آورد و بعد از عرض سلام و ابلاغ تبریک و تهنیت از طرف حضرت سبحان، حال فطرس را تذکر داد.فقال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «یا فطرس! امسح جناحک علی هذا المولود»پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ای فطرس! پر و بال خود را به قنداقه‌ی این مولود عزیز بکش».«فمسح فطرس جناحه علی الحسین علیه السلام فرده الله الی حالته الاولی.»«سپس فطرس پر و بال خویش را به قنداقه‌ی سیدالشهداء علیه السلام  کشید و به مجرد این کار پر و بال شکسته‌اش به حالت اول بازگشت و مورد عفو خداوند سبحان قرار گرفت.»چون فطرس شفا یافت و بخشش خداوند را دریافت، بی‌نهایت شادمان گشت و گفت:«ای رسول خدا! به جهت منتی که فرزندت حسین بر من دارد سه کار را تا روز قیامت برای او متعهد می‌شوم:1 - هر کس در هر کجا بر حسین سلام کند، فورا سلام او را به آن حضرت ابلاغ می‌کنم.2 - هر کس صلوات و درود و تحیت بر آن جناب بفرستد، صلوات او را به آن حضرت عرضه می‌دارم.3 - هر کس از خانه‌ی خویش به قصد زیارت حسین حرکت کند او را در راه از خطرات حفظ می‌کنم تا اینکه موفق به زیارت قبر آن بزرگوار شود.»و چون فطرس به طرف آسمان پرواز کرد می‌گفت:«من مثلی و انا عتاقه الحسین.»«چه کسی مثل من است و به مقام من نایل می‌شود و حال آنکه من آزاد شده‌ی حسین هستم.» 

منبع.کتاب کرامات و مقامات عرفانی امام حسین علیه السلام

 

 





      

 

رابطه حضرت مریم و هارون!

داستان حضرت مریم,زندگی حضرت مریم

حضرت مریم سلام الله علیها خواهر هارونِ معروف - که برادرِ حضرت موسی بود - نیست

 

نسبت خواهری که میان هارون و حضرت مریم در قرآن آمده است، منظور همان هارون،برادر حضرت موسی نیست زیرا این دو نفر از نظر زمانی با یکدیگر فاصله بسیار زیادی دارند و هارون مدت ها قبل از حضرت مریم می زیسته است.

مریم یک زن یکتاپرست بود از شهر ناصره جلیلی. در انجیل مقدس عهد جدید و قرآن او مادر عیسی معرفی شده است. به روایت مسلمانان دختر عمران، از نسل هارون و از طایفه? لاوی بود ولی به روایت مسیحیان وی از لاوی نبود بلکه نسبش به داوود پادشاه می‌رسید و از طایفه یهودا بود.

ایشان یکی از چهار بانویی هستند که به نقل فراوان از جانب رسول مکرم اسلام به پاکی و پاکدامنی شناخته می شوند و به بشارت پیامبر اسلام،از چهارزن برتر بهشتی است که می تواند برای همگان الگو باشند.

جناب هارون علیه السلام نیز از انبیاء الهی و برادر حضرت موسی است. موسى علیه السلام هنگام مناجات در کوه طور از خدا خواسته بود که هارون را وزیر او قرار دهد. موسی در آن چهل روزی که به میقات رفته بود هارون رادر میان قومش به جانشینی برگزید.


نسبت میان هارون و مریم (علیهماالسلام)
حضرت مریم سلام الله علیها خواهر هارونِ معروف - که برادرِ حضرت موسی بود - نیست زیرا وی برادر نداشت و میان حضرت مریم و هارون ده ها سال فاصله است. البته در  قرآن آمده که بنی اسراییل حضرت مریم را با عنوان « یا اخت هارون » خطاب کردند .

اینکه آنها به  حضرت مریم گفتند:" خواهر هارون" موجب تفسیرهاى مختلفى در میان مفسران شده است، اما آنچه صحیح تر به نظر می‏رسد این است که هارون مرد پاک و صالحى بود، آن چنان که در میان بنى اسرائیل ضرب المثل شده بود، هر کس را میخواستند به پاکى معرفى کنند میگفتند: او برادر یا خواهر هارون است.

مرحوم طبرسى در مجمع البیان این معنى را در حدیث کوتاهى از پیامبر صل الله علیه و آله نقل کرده است .اما در حدیث دیگرى که در کتاب" سعد السعود" آمده چنین مى‏ خوانیم:

پیامبر صل الله علیه و آله" مغیره" را به نجران (براى دعوت مسیحیان به اسلام) فرستاد، جمعى از مسیحیان به عنوان (خرده‏گیرى بر قرآن) گفتند مگر شما در کتاب خود نمى‏ خوانید" یا أُخْتَ هارُونَ" در حالى که مى‏ دانیم اگر منظور هارون برادر موسى است میان مریم و هارون فاصله زیادى بود؟ مغیره چون نتوانست پاسخى بدهد مطلب را از پیامبر سؤال کرد، پیامبر فرمود: چرا در پاسخ آنها نگفتى که در میان بنى اسرائیل معمول بوده که افراد نیک را به پیامبران و صالحان نسبت مى‏ دادند.


بعضی از دانشمندان نیز گفته اند: مریم را خواهر هارون خطاب کردند. در واقع مریم خواهر هارون نبود، بلکه از خاندانى شریف و پاکیزه بود که هارون برادر موسى علیهم السلام در رأس آن جاى داشت یعنى مریم از خاندان هارون بود و چون هارون به تقوى و پرهیزگارى معروف بود مریم را «اى خواهر هارون» خطاب کردند. در میان عربها رسم است که چون مردى را بخواهند به خاندانى نسبت دهند مى‏گویند «یا اخا فلان». اى برادر فلان.

با این توضیحات مشخص می گردد که خطاب قرآنی- تاریخی حاکی از آن است که این شخصیت مهم در طول تاریخ عاری از هرگونه پلیدی و ناپاکی از زبان قرآن که کلام خداوند است، نشان داده شود.


منابع:
 دانشنامه اهل بیت
پایگاه اطلاع رسانی تاریخ اسلام

تبیان

 

 





      

 

میلاد امام حسن مجتبی (ع)

 

ولادت امام حسن,امام حسن مجتبی

امام حسن (ع) در سال سوم هجرت و در شب نیمه ماه رمضان متولد شد

 

در سال سوم هجرت و در شب نیمه ماه رمضان ـ که بهترین ماه های خداست ـ خانه امیرالمؤمنین و فاطمه علیهماالسلام میزبان قدوم مولود مبارکی شد که شادی را با خود به خانه وحی آورد. در این شب فرخنده، سبط اکبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، حضرت امام حسن علیه السلام چشم به جهان گشود و شهر مدینه را غرق نور کرد.


مژده میلاد
هنگامی که امام حسن علیه السلام به دنیا آمد رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سفر بودند و امیرالمؤمنین و فاطمه علیه السلام چشم به راه بازگشت. ایشان پیامبر پس از مراجعت از سفر، طبق معمول ابتدا به خانه فاطمه علیهاالسلام وارد شد. هنگامی که خبر تولد نوزاد را به ایشان دادند، شادمانی وجود حضرت را فرا گرفت.


نام گذاری کودک
هنگامی که کودک را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آوردند، حضرت رو به علی علیه السلام کرده، فرمود: «آیا او را نام گذاری کرده ای؟» عرض کرد: «من در نام گذاری وی بر شما پیشی نمی گیرم». رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «من هم در نام گذاری بر خداوند سبقت نمی جویم». در این هنگام جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوی خدای متعال به وی تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: «خداوند تو را فرمان داده که نام پسر هارون، «شبر» را بر او بگذاری». حضرت فرمود: «زبان من عربی است». جبرئیل عرض کرد: نامش را «حسن» بگذار و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم او را «حسن» نامید.


شرافت نسب
حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام اولین مولودی است که از نظر شرافت نسب هیچ کسی به پای او نمی رسد. جد بزرگوارش پیامبر و خاتم الانبیا، پدر گرامی اش اولین امام و سیدالاوصیا، و مادر مکرمش، صدیقه اطهر سیدة النساست. هیچ کس قبل از امام حسن علیه السلام دارای چنین شرافت نسب و خاندانی نبوده است. او در مکتب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و امیرالمؤمنین علیه السلام رشد یافت و در دامان برترین زنان عالم، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، بزرگ شد.


کنیه و القاب حضرت
کنیه آن حضرت «ابومحمد» بوده است. جد بزرگوارش او را «ابومحمد» خطاب می نمود و کنیه دیگری برای آن حضرت ذکر نشده است.

اما برخی از القاب آن حضرت بدین شرح است: زکیّ، مجتبی، سیّد، تقی، نقی، طیّب، ولی و برّ مشهورترین این القاب، مجتبی و تقی است و نیز سیّد، که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم امام حسن علیه السلام را بدان ملقب فرموده اند.


ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
می توان گفت بهترین و شادترین دوران زندگانی امام حسن علیه السلام همان دورانی است که با رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم گذشت. امام حسن علیه السلام حدود هفت سال و شش ماه از عمر شریفش را در کنار جد بزرگوارش سپری نمود و از محبت های بی دریغ و بسیار ایشان بهره برد. علاقه و محبت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به حسن و حسین علیه السلام به جایی رسیده بود که آن دو کودک را «ریحانه» می خواند و در جواب یکی از صحابه که عرض کرد: «ای رسول خدا، آیا ایشان را دوست داری؟»، فرمود: «چگونه ایشان را دوست ندارم این دو تن گل های خوش بوی من از دنیا هستند و من آن دو را می بویم»، و همین مضمون را درباره امام حسن علیه السلام فرمودند: «به راستی که او گل خوش بوی من در دنیاست و به راستی که این پسر من سیّد و آقاست».


شأن و مقام امام حسن علیه السلام در کودکی
بزرگی منش و سترگی روح آن امام، چندان بود که پیامبر ارجمند اسلام صلی الله علیه و آله وسلم او را با کمی سن، در برخی از عهدنامه ها گواه می گرفت. آن گاه که پیامبر به امر خدا، با اهل نجران، به مباهله برخاست، امام حسن و امام حسین و حضرت علی و فاطمه علیهاالسلام را نیز به فرمان خدای، همراه خویش برد و آیه تطهیر در پاک دامنی آن گرامیان فرود آمد.


شباهت به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
حضرت امام حسن علیه السلام از نظر صورت و سیرت در بین ائمه اطهار علیه السلام شبیه ترین آنان به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم است. وقتی امام حسن علیه السلام به دنیا آمد شباهت بسیاری به جد بزرگوارش داشت و این شباهت بعدها در چهره، رفتار و گفتار آن حضرت بیشتر نمایان شد. علاوه بر چهره جذاب و نورانی، راه رفتن و صحبت کردن حضرت نیز مانند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود. حُسنِ خلق، کرامت، جوان مردی، یتیم نوازی و دیگر سجایای اخلاقی را نیز آن حضرت از جدّ گرامی اش به ارث برده بود. شیخ مفید در کتاب معروف خود، ارشاد، آورده است: «و حسن علیه السلام چنان بود که از نظر خلقت و سیرت و سیادت شبیه ترین مردم به رسول خدا بود».


آقای جوانان اهل بهشت
در روایات بسیاری نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به امام حسن و امام حسین علیه السلام محبت فراوان داشت و می فرمود که آن دو سید جوانان اهل بهشت هستند. هم چنین در روایتی آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «هرکس دوست دارد به آقای جوانان اهل بهشت بنگرد، به حسن بنگرد». و این گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز مشهور است که فرمود: «اهل بهشت همگی جوان هستند» و این تذکر پیامبر به این دلیل است که عده ای فکر نکنند که برای پیران اهل بهشت نیز سیّد و آقایی خواهد بود. چنان که امام جواد علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند، در بهشت پیری وجود ندارد؛ بلکه همگی جوان هستند».


فضایل امام حسن علیه السلام در کلام امام سجاد علیه السلام
امام سجاد علیه السلام می فرمایند: حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام در زمان خود از همه عابدتر، زاهدتر و با فضیلت تر بود و هرگاه حج می رفت، پیاده، و چه بسا پابرهنه می رفت و هرگاه مرگ را به خاطر می آورد می گریست، و هرگاه رستاخیز و زنده شدن را از نظر می گذراند، اشک از دیده می ریخت و هرگاه گذر از صراط را در اندیشه می آورد، گریان می شد... و هرگاه به نماز بر می خاست، تنش در برابر خداوند عزوجل به لرزه می افتاد و هرگاه بهشت و دوزخ را به یاد می آورد چونان مار گزیده بی تابی می کرد و از خداوند، بهشت را طلب می کرد و از آتش دوزخ به او پناه می برد. او هرگاه عبارت «یا ایّهاالذین امنوا» را از قرآن می خواند، می گفت: «لبیک اللهم لبیک». 

ولادت امام حسن,امام حسن مجتبی

حضرت امام حسن مجتبی (ع)  اولین مولودی است که از نظر شرافت نسب هیچ کسی به پای او نمی رسد

  
پرهیزگاری امام حسن علیه السلام
امام حسن علیه السلام توجهی ویژه به خداوند داشت. آثار این توجه را گاه از چهره او به هنگام وضو درمی یافتند: چون وضو می گرفت رنگ می باخت و به لرزه می افتاد. می پرسیدند که چرا چنین می شوی؟ می فرمود: «آن را که در پیشگاه خدا می ایستد جز این سزاوار نیست». از امام ششم علیه السلام نقل می کنند که فرمود: «امام حسن علیه السلام هم عابدترین مردمان زمان خویش بود و هم با فضیلت ترین. چون به یاد مرگ و... رستاخیز می افتاد. آن قدر می گریست تا بی حال می شد. پیاده و گاه پابرهنه، 25 بار به خانه خدا رفت».


شجاعت امام حسن علیه السلام
در بیان شجاعت امام حسن علیه السلام همین بس که او تربیت یافته شیر خدا، علی علیه السلام است که در جنگ ها به دشمن پشت نمی کرد و تا دشمن را به هلاکت نمی رساند، از پای نمی نشست. امام حسن علیه السلام نیز که از کودکی همراه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جنگ ها دیده بود و از پدر جنگاوری آموخته بود، در پیکار بسیار دلاور بود.


بردباری امام علیه السلام
امام حسن علیه السلام بسیار بردبار و شکیبا بودند. این صفت حضرت در برخورد با مشکلات و مصائب و نیز در روبه رو شدن با جاهلان و دشمنان بسیار آشکار بود. مردی از اهل شام به تحریک معاویه امام علیه السلام را به باد دشنام گرفت. پس از این که آن مرد ساکت شد، امام علیه السلام او را سلام گفته، فرمودند: «به گمانم در این شهر غریب هستی. اگر نیازمند خانه هستی به تو منزل دهیم، و اگر نیاز به مالی داری آن را در اختیارت می کنیم. اگر گرسنه ای سیرت سازیم و اگر نیاز دیگری داری کمکت کنیم». مرد شامی از عمل زشت خود پشیمان شد و در حالی که می گریست گفت: «تو و پدرت نزد من مبغوض ترین مردم بودید و اینک محبوب ترین آنها هستید». و این گونه مردی جاهل و فریب خورده با برخورد حلیمانه امام حسن علیه السلام هدایت یافت و در جمع دوستان اهل بیت علیه السلام درآمد.


کرامت و بخشندگی امام علیه السلام
کرم و سخاوت امام حسن مجتبی علیه السلام به حدی بود که در روایت آمده است که هیچ گاه سائلی را رد نکرد و در برابر درخواست او «نه» نگفت. به همین دلیل است که او را «کریم آل طه» می خوانند.

هنگامی که به ایشان عرض شد: «چرا هیچ سائلی را رد نمی کنید؟» فرمود: «من سائل درگاه خدا و راغبِ پیشگاه اویم و شرم دارم که خود درخواست کننده باشم و سائلی را رد کنم». و نیز می فرمود: «بهترین روزهای جوانمرد روزی است که از او چیزی درخواست شود».


فروتنی همراه با سخاوت
روایت شده است که حسن بن علی علیه السلام بر گروهی از فقرا گذشت که تکه نان های بر زمین نهاده و گرد یکدیگر نشسته بودند و از آن برمی داشتند و می خوردند. این جماعت به امام علیه السلام گفتند: ای پسر دختر رسول خدا، بفرمایید. حضرت فرود آمد و فرمود: «خداوند مستکبران را دوست ندارد» و همراه آنان به خوردن نشست تا از خوردن دست کشیدند. سپس امام علیه السلام آنها را به مهمانی دعوت کرد و اطعامشان نمود و جامه شان بخشید. امام علیه السلام چون از این کار فراغت یافت، فرمود: «فضیلت و برتری از آنهاست؛ زیرا آنها جز آنچه ما را بدان اطعام کردند، نداشتند ولی ما بیش از آن چه دادیم، داریم». این مطلب فروتنی فراوان امام علیه السلام را نشان می دهد.

 

منبع: hawzah.net

 

 





      

 

یا زینب

 

 وفات حضرت زینب

دل نوشته وفات حضرت زینب

 

شکوه صبر و شکیب 
ای زینب علیهاالسلام ! مگر سجاد علیه‏السلام از دریای بی‏کران علم و فهم تو چه امواجی را دیده و در سخنت چه چیزی را یافت که تو را «عالِمه غیر مُعلَّمه» خواند؟

که تو را آموخت تا در بزم غرور و مستی دشمن، جسارت او را که می‏خواست شخصیّت ابراهیمی تو را در هم شکند و قامت رسای تو را خم کند، با جمله «ما رَأَیْتُ اِلاّ جَمِیلاً» پاسخ گویی؟

ای حامل فصاحت و صراحت علی! تو با ذوالفقار بیانت بر اهریمن زبون نواختی و در میدان شهامت تاختی تا به آن جا که پرده از گذشته ننگین بنی امیه برداشتی و چهره کریه آنها را به جهانیان نشان دادی.

ای زینت پدر و مونس مادر! چه منزلت و شخصیّتی داری که خدا نام تو را برگزید و بر لوح محفوظ نگاشت.

ای زینب علیهاالسلام ! ای خورشید روز و ماه شب کربلا! با چه شکوه و جلالی طلوع کردی؟ حسین علیه‏السلام در نماز تو چه دیده بود که در آخرین دیدار فرمود: «خواهرم! در نماز شبت مرا از یاد نبر»؟

ای مظهر کبریایی خدا و جلوه تمام نمای حق تعالی! تو در نماز عشق، با خدا چه گفتی که در عبادت چنان شیفته و شیدا بودی که هیچ درد و رنجی تو را از بندگی و عشق‏ورزی به خدا باز نمی‏داشت؟

ای شکوه صبر و شکیب! تو آن دریای خون و حسین علیه‏السلام را در میان آن غوطه‏ور دیدی و رو به آسمان کردی و با خدای خویش چنین گفتی: «اللّهم تَقَبَّل مِنّا هذا القُربان»

تو در سیمای حسین علیه‏السلام آن محبوب دل آرایت، چه دیده بودی که هر لحظه جمال و جلال او را می‏نگریستی و حتّی در دوران کودکی‏ات جز در آغوش او آرام نمی‏گرفتی؟
حمزه کریم‏خانی

 

دل نوشته وفات حضرت زینب

وفات حضرت زینب

 
برای زینب می‌نویسم
برای تو می‌نویسم، ای زینب! ای که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا! ای آزاد اسیر! ای قامت سبز اعتراض! ای نهال بارور ایثار! ای جاری زلال متانت! ای آیه صراحت و عفت! ای آذرخش خشم! ای مظهر لطافت و رحمت! چگونه می‌توان تو را گفت، تو را نوشت. قلم در ابهامِ شناختت مانده است. انسان، در زیبایی کامل در تو متجلی است.

چه کسی را می‌توان یافت که در هنگام توهین، در های‌وهوی کشنده انبوه مردمان، در کوچه‌های تهمت و تحقیر، در خنده‌های شوم پلیدان، آرام و بی‌هراس این‌گونه پرصلابت و قاطع، رگبار تند سخن را بر قلب‌های سخت خفتگان، چون آتشی مذاب جاری کند.


کیست که در چنین هنگامه سراسر خون و رنج و درد و تنهایى،‌هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای گفتن و توانی برای ایستادن داشته باشد.


خدایا چگونه باور کنم، چگونه می‌توانم شانه‌های ظریفی را در زیر کوهساران سنگین این همه فاجعه، ایستاده ببینم؟


زینب(س) آیه‌های توانایی انسان را نوشت و سرود قدرت ایمان را سرود و شعر بلند رسالت را نگاشت.
 محمدرضا سنگرى

 

دل نوشته وفات حضرت زینب

متن ادبی وفات حضرت زینب

 

زینب! برخیز 
زینب! برخیز که هنوز، کاروان کربلا چشم به دستان نوازشگر تو دوخته است .


برخیز! که هنوز این خاک سوخته، خنکای نسیم نگاه تو را فریاد می‏زند ... و این صحرای تشنه، محتاج شبنمی از چشمان‏توست که به گل نشیند .

هنوز بر فراز بلندای نیزه‏ها، نام مقدس تو، فریاد می‏شود و پیکرهای خون آلود، قیام تو را چشم انتظارند ...

هنوز گهواره کودکان، تلنگر دستان تو را می‏طلبد و گلدسته‏ها اذان یاد تو را زمزمه می‏کند .

هنوز پشت همه پندارهای سرخ، پشت همه زمان‏های کبود، پشت همه پیشانی‏های شکسته، پشت همه زخم‏های شکوفا، خیال تو می‏وزد و هنوز زمین پس از سال‏ها، معجزه‏ی پیامبر گونه‏ات را در شام فراموش نکرده است ...

 

دل نوشته وفات حضرت زینب

وفات حضرت زینب

  
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
هنوز هیچ آشنا با عاشورایی، قدرت نیافته بزرگی شخصیت او را درک کند.


زینب(س)، با تمام روح لطیفش، اوج هر سختی را چشیده، اما زیبا و پرمنطق در کوفه سخن می‌راند، چنان‌که قلب‌ها را بیدار می‌کند و کم است مسلمانی در شامات که اسلامش را مدیون روشنگری او نباشد.

آرى،‌زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است، پرده‌نشین خانه وحی است، پرورده غیرت‌هاست. همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بی‌مانند تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد می‌کند، چنان‌که به قدرت قرآن، جان‌های بی‌وجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد و حیات حسینی به رگ‌هامان تزریق کرد.


آرى، به خدا که تاریخ در محضر زینب(س) از پا درآمده و خود را به دست باکفایتش داده تا تاریخ و شریعت محمدی، همه و همه را از نو بسازد.

 

 

 





      

 

میلاد امام محمدتقی علیه السلام

 

&quotزندگینامه امام جواد

 امام محمدتقی (ع) میوه دل ثامن الحجج (ع) در دهم رجب 195 ق در مدینه منوّره زاده شد

 

میلاد اسوه شکیبایی، تندیس تقوا و پارسایی، مشعل حق و حقیقت، جلوه جمال الهی و جلال کبریایی، الهام بخش اخلاص و معرفت حضرت جوادالائمه امام محمدِتقی، علیه السلام ، بر عاشقان شجره طیبه ولایت و امامت و رهپویان راه حقیقت مبارک باد.


تولّد امام محمدتقی علیه السلام 
حضرت  امام محمدتقی علیه السلام میوه دل ثامن الحجج علیه السلام در دهم رجب 195 ق در مدینه منوّره زاده شد و بر شاخسار امامت شکوفا گشت. پدر بزرگوارش حضرت امام رضا علیه السلام و مادرش بانوی گرامی و بافضیلتی به نام «سبیکه» است که امام رضا علیه السلام او را «خیزران» نامید. حضرت همواره از ایشان به نیکی یاد کرده او را با تعابیری چون بانویی پاک دامن و بانوی بافضیلت نام می بردند.


دوران امامت امام محمدتقی علیه السلام 
از ماه رمضان سال 202 یا آخر ماه صفر 203 ه ، که امام رضا علیه السلام در توس به شهادت رسید، فرزند آن حضرت، امام محمدتقی علیه السلام به مقام امامت و پیشوایی امت مسلمان رسید.


امام جواد در سه سالگی
صفوان بن یحیی، از یاران مخلص امام رضا علیه السلام ، می گوید در مدینه به حضور آن حضرت شرف یاب شدم و عرض کردم: پیشی از آن که خداوند ابوجعفر (جواد) را به شما عنایت فرماید، درباره امام بعد از شما پرس وجو می کردیم و شما می فرمودید خداوند به من پسری عنایت خواهد فرمود. اکنون خداوند پسری به شما عنایت کرد و چشم ما به وجود وی روشن گردیده است. تکلیف ما پس از شما چیست و امام ما چه کسی خواهد بود؟

امام رضا در پاسخ به امام جواد که در مقابلش ایستاده بود اشاره نمود. من در جواب گفتم فدایت شوم او که بیش از سه سال ندارد؟! امام رضا علیه السلام فرمود: «کمی سن ایرادی ندارد؛ چون حضرت عیسی در حالی که کم تر از سه سال سن داشت به پیامبری رسید».


خلفای عصر امام محمدتقی علیه السلام 
امام جواد علیه السلام در سال 195 ه در مدینه چشم به جهان گشود. سه سال داشت که «محمد امین» فرزند هارون الرشید به دست برادرش در سال 198 ه به قتل رسید و حاکمیت مأمون آغاز گشت. مأمون در سال 218 ه درگذشت و معتصم عباسی در ماه شعبان 218 ه به خلافت رسید. از این رو باید گفت امام جواد علیه السلام در زندگی کوتاه و پربار خویش با سه خلیفه عباسی هم عصر بوده است.


تکریم امام جواد علیه السلام از سوی علی بن جعفر علیه السلام
روزی امام جواد علیه السلام وارد مسجد رسول خدا شد. علی بن جعفر عموی آن حضرت با دیدن امام جواد علیه السلام با عجله و بدون کفش و عبا حرکت کرد و به حضور امام رسید و دست او را بوسید و آن حضرت را فراوان تعظیم کرد. امام جواد علیه السلام به او فرمود: «عموجان، بنشین. خدا تو را مشمول رحمت خویش قرار دهد». علی بن جعفر گفت: «در حالی که شما ایستاده اید من چگونه بنشینم؟»

پس از آن که امام جواد علیه السلام رفت و علی بن جعفر به محل تدریس خود برگشت شاگردان او اعتراض کردند که: تو عموی ابوجعفر هستی، سن و سال بالایی داری، آن وقت در برابر (ابوجعفر جوان) این گونه تعظیم می کنی؟! علی بن جعفر در حالی که محاسن سفید خود را در دست گرفته بود گفت: ساکت باشید، اگر خداوند این ریش سفید را لایق امامت ندانست و این نوجوان را لایق مقام بلند امامت دانست و به او چنین عظمت و مقامی داد، من می توانم مقام و فضیلت او را نادیده بگیرم؟ از سخن شما به خدا پناه می برم، بلکه باید بگویم من بنده و چاکر او هستم.

&quotزندگینامه امام جواد

از القاب امام جواد (ع) می توان به مرتضی، مختار، متوکل، متقی و زکی اشاره کرد

 
مشعل تابان
امامت هدیه ای الهی برای همه آحاد امّت است تا به مدد آن در صراط مستقیم قرار گیرند. امام ضامن اجرای احکام قرآن، مشعل هدایت در شب های تیره و فروغ یقین افروز در پیچ و خم های شک و اضطراب است. امام جواد علیه السلام در دوران سیاه حکومت خلفای بنی عباس، به رغم عمر کوتاه خود توانست کشتی امت را به خوبی هدایت کند و برای مؤمنان مشعلی تابان در شب سیاه انحراف و کج اندیشی باشد. آن حضرت با بیان مسایل بنیادی دین، از پرچم هماره برافراشته اسلام پاسداری کرد.


دریای فضایل
دریای فضایل امام جواد علیه السلام بی کرانه است. او برگزیده خداوند، قرآن ناطق، حقیقت مجسّم و هدایتگر توحید است. امام جواد علیه السلام ، در دوران کوتاه امامت خود، با کردار و گفتار خود معارف ناب را بر جان تشنه مؤمنان جاری می ساخت. میلاد فرخنده امام جواد علیه السلام بر تمام شیعیان خجسته باد.


پرداخت بدهی امام رضا علیه السلام
یکی از یاران امام رضا علیه السلام می گوید: حضرت رضا علیه السلام از دنیا رفت و من چهارهزار درهم از ایشان طلب داشتم و غیر از من کسی از آن خبر نداشت. امام جواد علیه السلام شخصی را درپی من فرستادند و فرمودند: «فردا به نزد من بیا». روز بعد به خدمت امام رفتم. فرمود: «ابوالحسن از دنیا رفت و به شما چهار هزار درهم بده کار بود». آن گاه از زیر فرشی که روی آن نشسته بودند مبلغی به من دادند که وقتی آن را شمردم چهار هزار درهم بود».


سفارش امام جواد علیه السلام درباره پرهیزکاری
گاه در زندگی، تمام درها به روی انسان بسته می شود، به گونه ای که هرطرف که روی می کند با مشکل یا مشکلاتی روبه رو می شود. این قبیل مواقع فرصت های خوبی برای بیدارشدن و بازگشت به سوی خداست. در این هنگام اگر انسان از روی اخلاص از ذات مقدس حضرت حقّ کمک بگیرد، امدادهای الهی به کمک او می آید و نسیم های رحمت پروردگار او را در بَر می گیرد و از راه هایی که هرگز باور نداشت، درهای بسته به رویش گشوده می شود. امام جواد علیه السلام در این باره می فرمایند: «اگر درهای آسمان و زمین به روی کسی بسته شود و او پرهیزکاری پیشه کند، خداوند در کار او گشایش می دهد».


منبع:hawzah.net

 

 





      

 

همسران و فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام

 

 اسامی فرزندان امام موسی کاظم,تعداد همسران امام موسی کاظم

فرزندان و همسران امام موسی کاظم (ع)

 

شمار فرزندان و همسران آن امام همام مانند اکثر موضوعات تاریخی مسلم نیست و اقوالی در این زمینه مطرح گشته که ما هم بجهت وصول نتیجه ای، تمام آن اقوال را از کتاب ناسخ التواریخ و منتخب التواریخ با جانب اختصار در اینجا ذکر خواهیم نمود.

همسران امام موسی کاظم علیه السلام :
حضرت زنان بسیار داشتند که اکثر آنان کنیز بودند و امام آنان را میخرید و آزاد میکرد.

زن اولیه حضرت موسی بن جعفر علیه اسلام ، با نام های : اُم رضا ، تکتم ، خیزران و نجمه شناخته می شود ؛ وی از اشراف زنان ایرانی و دارای عفت و فصیلت بود و مادر امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه سلام الله علیها می باشند.

فرزندان  امام موسی کاظم علیه السلام:
اما تعداد فرزندان امام موسی کاظم(ع) بنابر نقل"ابن شهر آشوب " سی نفر و بنا بگفته صاحب کتاب"عمده الطالب " 60 تن که 23 پسر و 37 دختر ذکر نموده اند.

و مرحوم"شیخ مفید" در کتاب (ارشاد) خود فرزندان آن امام همام را 37 تن می داند که 18 تن پسر و 19 تن دختر قید نموده است.

و همچنین در کتاب"کشف الغمه فی معرفه الائمه" نوشته شده که برای آن حضرت 38 فرزند بود، که 18 تن دختر و 20 تن پسر می باشد.

در کتاب"ینابیع الموده" مسطور است که آنحضرت را سی و هفت تن پسر سوای اطفال بوده و شمار فرزندان امام(ع) را 59 تن دانسته است.

ابن جوزی در کتاب تذکره مینویسد که گفته اند آنحضرت را 20 پسر و 20 دختر بوده است.

ملاحسین کاشفی در کتاب"روضه الشهداء" می نویسد که حضرت امام کاظم(ع) را 60 فرزند که 37 تن دختر و 23 تن پسر بوده منتهی اسامی آنها را بجز آنهائیکه دارای عقب بوده اند ذکر ننموده است.

صاحب کتاب"زینه المجالس" نقل از حمدالله مستوفی می گوید که حضرت را 37 پسر و 8 دختر بوده است.

همچنین در کتاب گزیده تاریخ مسطور است که حضرت را 51 پسر و 28 دختر بوده که بسیار بعید است زیرا در هیچ کتابی شمار اولاد آنحضرت را 79 تن ننوشته اند مگر اینکه فرزند زادگان آن حضرت اضافه کرده یا سهوی در قلم کاتب شده است، اضافا محسن را از اولاد آن حضرت دانسته و می گوید که قبر محسن در فراهان عراق عجم که از بلاد قم است می باشد و به زاهد محسن معروف و ابوالخیر را هم از جمله پسرهای آن امام نامبرده است.

و در کتاب"تاریخ قم " صرحه را از دختران آن حضرت نام برده که(صرح) بمعنی بلند و خالص و برگزیده از هر چیز است.

و در کتاب"راحه الارواح" 18 پسر برای آن حضرت نام برده که بجای حسین، کلیم نوشته است.

این بود اقوال منقول در تعداد فرزندان امام موسی کاظم(ع)،گرچه تعداد دیگری از مورخین نظریه ای داده اند اما بجهت اختصار همه آنها خود دارای کرده و الآن در اینجا مختار مرحوم شیخ عباس قمی را نقل نموده و تعداد فرزندان آن امام همام را با اسامی شریفشان و اسامی منقول از دیگر مورخین را ذکر کرده و پس از آن نظریه ما را با ادله روشن در مورد تعداد فرزندان آن امام همام ذکر و بیان خواهیم نمود.

 
اسامی شریف اولاد امام موسی کاظم(ع) بنا به مختار شیخ عباس قمی در منتهی الامال از مرحوم شیخ مفید(ره) چنین است:  

اسامی فرزندان امام موسی کاظم,تعداد همسران امام موسی کاظم  دختر امام موسی کاظم به نام  فاطمه صغری، ملقب به(بی بی هیبت) که در  باکو، مدفون است

 

پسران  امام موسی کاظم علیه السلام
فرزندان ذکور 18 تن که عبارتند از:
حضرت علی الرضا(ع) ، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبدالله، اسحق، عبیدالله، زید، حسین، فضل، سلیمان.

اما اگر اقوال دیگر مورخین را همچنانکه بیان گردید ذکر نمائیم و اسامی فرزندان امام کاظم(ع) را با روایت آنها جمع کنیم می توان اسامی زیر را از اولاد ذکور آن حضرت اضافه کرد که عبارتند از:

عقیل، عمر، جعفراصغر، یحیی، عبدالرحمن، ابوبکر، داود، عون، محسن، ابوالخیر، کلیم، عزیز، ابراهیم اصغر، و صالح. بنا به روایت صاحب کنزالانساب که می گوید درتجریش شمیران مدفون است و دیگر صایم.

 

دختران  امام موسی کاظم علیه السلام
اما فرزندان اناث 19 تن که به روایت شیخ مفید است عبارتند از:
حضرت فاطمه الکبر معصومه(ع) فاطمه الصغری ، رقیه، حکیمه، ام ابیها، رقیه الصغری، کلثوم ، ام جعفر، لبابه، زینب ، خدیجه، علیه، آمنه، حسنیه، بریهه، عایشه، ام سلمه، میمونه، ام کلثوم. اگر ما هم طبق اقوال دیگر مورخین فرزندان اناث آنحضرت را نامبرده اند ذکر کنیم و با این اسامی جمع نمائیم می توان اسامی زیر را اضافه نمود که عبارتند از:

ام فروه، اسماء، فاطمه وسطی، فاطمه اخری، ام کلثوم صغری، زینب صغری، زینب کبری، ام عبدالله، ام القاسم، اسماء صغری، محموده، امامه، ام کلثوم، ام دحیه، حلیمه، صرحه، رمله، ام اسماء، کلیه، آمنه الوسطی.

این بود تمام اسامی فرزندان امام موسی کاظم(ع) با جمع نمودن اقوال مورخین که جمع کل 69 فرزند می شود، اما دلائل مؤلف این کتاب مبنی بر اینکه فرزندان امام موسی کاظم(ع) بیش از آن است که مرحوم شیخ مفید ذکر نموده اند را بشرح ذیل اثبات می نمائیم:

  اسامی فرزندان امام موسی کاظم,تعداد همسران امام موسی کاظم

  دختر امام موسی کاظم به نام فاطمه وسطی، ملقب به(ستی فاطمه) که در اصفهان مدفون است

   

اولا: چونکه علاقه ائمه(ع) خصوصا امام موسی کاظم(ع) نسبت به جده شان حضرت صدیقه الطاهره فاطمه زهرا(ع) بحدی بوده که نمی توان توصیف نمود، آن حضرت اسامی دخترانشان را هم به اسم آن بانو قرار می دادند و لذا برای فرق بین تشابه اسامی پسوندهائی را هم اضافه می نمودند که این بنابر نقل محدث کبیر علامه مجلسی در بحارالانوار راجع به اسامی دختران موسی بن جعفر(ع) ثابت می شود، و لذا می فرماید برای آن حضرت چهار دختر به معنای فاطمه و به فواطم مشهور بوده اند که عبارتند از:

 فاطمه کبری، ملقب به حضرت معصومه(ع) که در قم مدفون است.

2ـ فاطمه صغری، ملقب به(بی بی هیبت) که در مدخل شهر باکو، در آذربایجان شوروی مدفون است .

 فاطمه وسطی، ملقب به(ستی فاطمه) که در اصفهان مدفون است.

 فاطمه اخری، مشور به(خواهر امام) که در رشت مدفون است .

اسامی فرزندان امام موسی کاظم,تعداد همسران امام موسی کاظم  دختر امام موسی کاظم به نام فاطمه اخری، مشور به(خواهر امام) که در رشت مدفون است

 
ثانیا: بنابر تحقیقات حاصله و بطور جزم باید گفت که برای امام موسی کاظم(ع) دو فرزند بنام  ابراهیم بوده است، چنانکه در کتاب(عمده الطالب فی نسب ال ابی طالب) و همچنین مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب(منتهی الامال) از کتاب مزبور نقل کرده است که: موسی بن جعفر(ع) را دو پسر بنام ابراهیم بوده است یکی به نام ابراهیم اکبر که در یمن و به روزگار ابوالسرایا خروج کرده و بلاعقب بوده که پس از وفات، وی را در قبرستان قریش در شهر بغداد دفن نمودند، پسر دیگر امام موسی کاظم(ع) که ابراهیم اصغر خوانده می شده و سید مرتضی و سید رضی هم از احفاد همین ابراهیم می باشند و مرقد شریف این امامزاده واجب العظیم در کاشمر مورد زیارت دوستان اهلبیت(ع) قرار می گیرد که معروف به ابراهیم المرتضی می باشد.

ثالثا: و همچنین اسامی 5 تن از فرزندان امام موسی کاظم(ع) بنامهای داود، یحیی، جعفرالاکبر،  عبدالرحمن، و علی الاصغر را که اکثر علماء نسابه در کتبشان ذکر کرده اند را مرحوم مفید قید ننموده و مؤید قول ما کتاب(الشجره المبارکه) است که می نویسند:

اما الذین اتفقوا علی أنهم ما اعقبوا فهم عشره: احمد، جعفر الاکبر، داود، محمد، سلیمان، یحیی، فضل، علی عبدالرحمن، قاسم.

و دلیل دیگر، قبوریکه منسوب به این امامزادگان می باشد مضافا براینکه در کتب تاریخی هم علت هجرت و اعقاب آنها را ذکر کرده اند و ما هم انشاءالله بترتیب استان همه آن امامزادگان را معرفی و نسب شریف و اختلاف مدفن و علت مهاجرت آنها را بتوفیق خداوند منان بیان خواهیم نمود.

رابعا: (حسن) و(صالح) که هر دو از فرزندان بلافصل امام موسی کاظم(ع) است را بنابه قول صاحب کتاب(کنزالأنساب) که می گوید در تجریش تهران امامزاده صالح بن موسی بن جعفر(ع) مدفون و یا صاحب کتاب(ناسخ التواریخ) در جلد هفتم ثابت می کند که محسن بن امام موسی کاظم(ع) قبرش در فراهان نزدیک قم و از فرزندان بلافصل امام موسی(ع) دانسته و برای او هم اعقابی ذکر می نمایدکه ما هم مفصلا عنقریب بحث خواهیم نمود.

باید اضافه کرد، اگر بعضی از روایات که فرزندان امام موسی کاظم را بیش از 50 تن ذکر کرده اند اقتداء کنیم، باید تکرار این اسامی را و جدا خواندن کنیه و لقب یا مضاف الیه را حذف نموده و قائل شویم و بگوئیم که آقایان مورخین سهوا، یک تن را که دارای کنیه و یا لقب بوده اند، چند تن بشمار آورده، مضافا براینکه گاهی بجهت تشابه اسماء فرزند زاده ها را بجای فرزند امام ثبت نموده و بنام جد اعلا نسبت دادند.

علی ای حال نظر نگارنده این کتاب براین است که برای آن حضرت 26 پسر و 21 دختر بوده است.

 

منبع:1510b.blog.ir

 

 





      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >