سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفیدی برف را برای روحتان ...

سرخی انار را برای قلبتان ...

شیرینی هندوانه را برای عشقتان ...

عطر خوش سیب را برای آرامشتان ...

و بلندی یلدا را برای زندگی قشنگتان آرزومندم ...

به صد یلدا الهی زنده باشید ...... !!! 





      

رابطه مرگ و آرزوها از نگاه امیرالم?منین (ع)

 

بهتر است انسانها به دنبال آرزو های دست نایافتنی نروند و خود را  وابسته دنیا نسازند

مرگ ‌یکی از قوانین فراگیر و قطعی جهان هستی است که همه موجودات طعم آن را خواهند چشید و آن انتقال از دنیا به سرای جاودان آخرت است.

وقتی روح بدن را ترک می ‌کند، دیگر بازگشت ندارد. همه انسان ها ناگزیر باید مسیر زندگی را طی کرده و مرگ را تجربه کنند؛ حال برخی چنان دل به دنیا بسته اند که گویا مرگ فقط برای دیگران است و آنها فرصت دارند سالیان سال زندگی کنند و به تمام خواسته ها و آرزوهایشان برسند.

این نوشتار رابطه مرگ و آرزوها را از نگاه مولا علی (علیه السلام) تبیین می کند.

رابطه مرگ و آرزوها از نگاه امیرالم?منین (علیه السلام)
قال علی (علیه السلام): «مَن جَرى فى عِنانِ اَمَلهِ عَشر باِجلِهِ»(1) هر کسى که به دنبال امیال و آرزوى خود شتاب کند اجلش پیش از آرزویش به او خواهد رسید.

منظور امام (علیه السلام) از جرى فی عنان امله: آرزو هاى دراز است که موجب کم توجّهى به خداوند و مطالب بلند و لغزیدن به طرف مرگ است.

پس امام عنان و افسار را به آرزو تعبیر کرده و آن را به سوارکارى که افسار اسبش رهاست تشبیه نموده است. و لغزش به طرف اجل را از این باب فرموده که آن را به چیزى که باعث لغزش انسان مى‏شود از قبیل سنگ یا چوب تشبیه کرده است، و تمام این امور مجازها و تشبیه‏ هاى لطیف است. و قطعا کسى که در اختیار آرزویش حرکت مى‏کند، حرکت او ناشی از نیروى شهوانى او است.

در این گفتار امام(علیه السلام) به کسانی که آرزوهای دراز دارند هشدار می دهد که به سبب این آرزوها از آنچه خدا از آنها خواسته غافل مى‏شوند و باید از خواب غفلت بیدار شوند و بفهمند که آنچه از آنها خواسته شده، فرو رفتن در خواسته‏ هایشان نیست به این که در پى تقاضاى خود حرکت کنند. چون آرزوها و تقاضاهاى آنها ناگزیر زوال پذیر و موجب لغزش به طرف مرگى است که براى حیوان حتمى است. پس شایسته است که در پى آرزویى باشند که بر اساس قرآن و سنّت خاتم پیامبران مطلوب است. (2)


نیکوکاران و پارسایان که به دنبال امیال و آرزوهاى دور و دراز خود نمى‏ شتابند و به فکر عبادتند سعادت آخرت را می خواهند و مى‏ دانند که بر هر قدمشان مرگ نهفته است و همین امر سبب شود که به یاد خدا بوده و کمتر به دنبال امیال دور و دراز خود بروند.

یا ایشان در جای دیگر می فرمایند: «عند حضور الآجال تظهر خیبة الآمال»(3) با فرا رسیدن مرگ‏ها، پوچى و زیان آرزوها نمایان مى‏شود.

«عند هجوم الآجال تفتضح الأمانىّ و الآمال».(4) با هجوم مرگ‏ها، امیدها و آرزوها رسوا مى‏گردند.

وقتی که انسان از نظر فکری، روحی، روانی و با پشتوانه ایمان و عمل صالح، خود را آماده سفر آخرت کند، ترس را هنگام مرگ به خود راه نمی دهد و در می یابد که در حقیقت با این سفر، به سوی نجات و رهایی از رنج ها، و روی آوردن به شادی ها انتقال پیدا خواهد کرد. 

اجل معلق انسان ها تا حد زیادی وابسته به اعمال آنهاست

 
رابطه روزی و مرگ
«و قیل له علیه السلام: کیف الرّزق و الأجل. فقال علیه السلام: إنّ لک عند اللّه رزقا، و له عندک أجلا، فإذا وفاک ما لک عنده أخذ ما له عندک».(5)

به امام علی (علیه السلام) گفته شد: روزى و مرگ چگونه ‏اند فرمود: براى تو نزد خدا روزى معینى است و براى خدا هم نزد تو مهلت معینى است، هرگاه آنچه مال توست به تو داد، آنچه از خود نزد تو دارد، مى ‏گیرد.

قال علی(علیه السلام) : «إنّک لست بسابق أجلک، و لا مرزوق ما لیس لک» (6) به راستى که از اجل و سرانجامت پیشى نخواهى گرفت و از آنچه روزى تو نیست بهره ‏مند نخواهى شد.


اسباب تعجیل و تأخیر مرگ
امام علی(علیه السلام)  یکی از اسباب تأخیر در مرگ را صله رحم می دانند؛ قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) : «صلة الرّحم مثراة للمال و منسأة للأجل» (7) صله رحم، دارایى را فزونى بخشد و مرگ را به تأخیر اندازد.

البته بسیاری از مردم به سبب گناهان، مرگ خویش را پیش می اندازند؛ پیامبر (صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله) : «مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنوبِ اَکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاَجَلِ وَ حَیاتُهُ بِالبِرِّ اَکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمُرِ؛»(8)

مرگ انسان ‏ها در نتیجه گناهان، بیشتر از مرگ آنها در نتیجه فرا رسیدنِ اَجَل است و زنده ماندن انسان ‏ها درنتیجه نیکى ‏هایشان، بیشتر از زندگى کردنشان به خاطر باقى بودنِ عمر است. 

از این گونه روایات استفاده می شود که اجل معلق انسان ها تا حد زیادی وابسته به اعمال خود آنهاست؛ لذا می توانند با شناسایی عوامل افزایش و کاهش عمر از طریق روایات اهل بیت (علیهم السلام)، زندگی خود را به گونه ای برنامه ریزی کنند که احتمال عمر طولانی را در مورد خود افزایش دهند.
 
کلام آخر:
پس بهتر آن است که به دنبال آرزو های دراز و دست نایافتنی نرویم و خود را به دنیا وابسته نسازیم تا بتوانیم در هنگام مرگ شیرینی لقای خداوند و همنشینی با انبیاء و اولیاء را بر هر گونه متاع دنیوی ترجیح دهیم.

        
اى آنکه روانه سوى امیال شدى                                   با هر قدمت راهى اقبال شدى‏

    غافل مشو از مرگ که در هر قدمت                                  نزدیک شود همان که دنبال شدى


پی نوشت ها:
1ـ نهج البلاغه، حکمت19.
2ـ شرح بر صد کلمه أمیر الم?منین و شرح شیوای عبد الوهاب بر سخنان أمیر الم?منین، ص246.
3ـ غرر الحکم ،ح 6208.
4ـ غرر الحکم ، ح 6209.
5ـ جلوه های حکمت، سید اصغر ناظم زاده، ص9.
6ـ نهج البلاغه، نامه 72.
7ـ نهج البلاغه، خطبه 110.
8ـ مکارم الاخلاق، ص 362.

 

 





      

 

65 فانوس برای تولد سردار همدانی

این سوگواره طی اقدام جالبی 65 فانوس را روی صحنه قرار داد و از فرزند سردار حسین همدانی درخواست کرد شصت و پنجمین فانوس را به مناسبت تولد پدرش روشن کند. فرزند سردار پس از دریافت لوح تقدیر این فانوس را به مناسبت تولد پدرش روشن کرد. در این مراسم همچنین از خانواده یکی دیگر از شهدای مدافع حرم، پاسدار میثم نجفی از شهرستان ورامین و جانباز سرافراز مدافع حرم روح الله بختیاری قدردانی شد. سپس نمایشی کوتاه اجرا شد که دختر شهید عبدالله باقری در آن ایفای نقش کرد و اولین حضور خود را در تئاتر به نرگس آبیار که از حاضران در مراسم بود، تقدیم کرد. آبیار که از علاقه این فرزند شهید به هنر مطلع بود اعلام کرد تمام توان خود را به کار خواهد گرفت تا محدثه به علاقه خود دست یابد. 

 

 





      

 

خمس در چه مواردی باید مصرف شود ؟

 

خمس,احکام خمس,احکام مصرف خمس

مسأله:خمس را باید دو قسمت کنند، یک قسمت آن سهم سادات است و باید به سید فقیر، یا سید یتیم، یا به سیدی که در سفر درمانده شده بدهند و نصف دیگر آن سهم امام است که در این زمان باید به مجتهد جامع الشرایط بدهند یا به مصرفی که او اجازه می‎دهد برسانند ولی اگر انسان بخواهد سهم امام را به مجتهدی که از او تقلید نمی‎کند بدهد، در صورتی به او اذن داده می‎شود که بداند آن مجتهد و مجتهدی که از او تقلید می‎کند، سهم امام علیه‌السلام را به یک طور مصرف می‎کنند.

مسأله : سید یتیمی که به او خمس می‎دهند، باید فقیر باشد ولی به سیدی که در سفر درمانده شده، اگر چه در وطنش فقیر نباشد، می‎شود خمس داد.

مسأله : به سیدی که در سفر درمانده شده، اگر سفر او سفر معصیت باشد یا خودش در معصیت باشد بنابر احتیاط واجب نباید خمس بدهند.

مسأله : به سیدی که عادل نیست می‎شود خمس داد ولی به سیدی که دوازده امامی نیست، نباید خمس بدهند.

مسأله : به سیدی که معصیت کار است، اگر خمس دادن کمک به معصیت او باشد نمی‎شود خمس داد. و به سیدی هم که آشکارا معصیت می‎کند، اگر ندادن خمس به او موجب بازداشتن او از گناه شود بنابر احتیاط واجب نباید خمس بدهند.

مسأله : اگر کسی بگوید: سیدم نمی‎شود به او خمس داد، مگر آن که دو نفر عادل، سید بودن او را تصدیق کنند، یا در بین مردم به طوری معروف باشد که انسان یقین یا اطمینان پیدا کند که سید است.

مسأله : به کسی که در شهر خودش مشهور باشد که سید است، اگر چه انسان به سید بودن او یقین نداشته باشد، می‎شود خمس داد.

مسأله : کسی که زنش سیده است بنابر احتیاط واجب نباید به او خمس بدهد که به مصرف مخارج خودش برساند ولی اگر مخارج دیگران بر آن زن واجب باشد و نتواند مخارج آنان را بدهد جایز است انسان خمس به آن زن بدهد که به مصرف آنان برساند.

مسأله : اگر مخارج سیده‎ای که زوجه انسان نیست بر انسان واجب باشد، بنابر احتیاط واجب، نمی‎تواند از خمس خوراک و پوشاک او را بدهد یا آن که ملک او کند که به مصرف مخارج خودش برساند.

مسأله : به سید فقیری که مخارجش بر دیگری واجب است و او نمی‎تواند مخارج آن سید را بدهد، می‎شود خمس داد.

مسأله : احتیاط واجب آن است که بیشتر از مخارج یک سال به یک سید فقیر خمس ندهند.

مسأله : اگر در شهر انسان سید مستحقی نباشد و احتمال هم ندهد که پیدا شود، یا نگهداری خمس تا پیدا شدن مستحق ممکن نباشد، باید خمس را به شهر دیگر ببرد و به مستحق برساند و می‎تواند مخارج بردن آن را از خمس بردارد و اگر خمس از بین برود، چنان چه در نگهداری آن کو تاهی کرده، باید عوض آن را بدهد و اگر کوتاهی نکرده، چیزی بر او واجب نیست.

مسأله : هر گاه در شهر خودش مستحقی نباشد ولی احتمال دهد که پیدا شود اگر چه نگهداری خمس تا پیدا شدن مستحق ممکن باشد، می‎تواند خمس را به شهر دیگر ببرد و چنان چه در نگهداری آن کوتاهی نکند و تلف شود، نباید چیزی بدهد ولی نمی‎تواند مخارج بردن آن را از خمس بردارد.

مسأله : اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، باز هم می‎تواند خمس را به شهر دیگر ببرد و به مستحق برساند، ولی مخارج بردن آن را باید از خودش بدهد و در صورتی که خمس از بین برود، اگر چه در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشد ضامن است.

 مسأله : اگر با اذن حاکم شرع خمس را به شهر دیگر ببرد، و از بین برود لازم نیست دوباره خمس بدهد. و هم چنین است اگر به کسی بدهد که از طرف حاکم شرع وکیل بوده که خمس را بگیرد و از آن شهر به شهر دیگر ببرد.

مسأله : اگر خمس را از خود مال ندهد و از جنس دیگر بدهد، باید به قیمت واقعی آن جنس حساب کند و چنان چه گران‎تر از قیمت حساب کند، اگر چه مستحق به آن قیمت راضی شده باشد، باید مقداری را که زیاد حساب کرده بدهد.

مسأله : کسی که از مستحق طلبکار است و می‎خواهد طلب خود را بابت خمس حساب کند، بنابر احتیاط واجب خمس را به او بدهد و بعد مستحق بابت بدهی خود به او برگرداند.

 مسأله : مستحق نمی‎تواند خمس را بگیرد و به مالک ببخشد، ولی کسی که مقدار زیادی خمس بدهکار است و فقیر شده و می‎خواهد مدیون اهل خمس نباشد، اگر مستحق راضی شود که خمس را از او بگیرد و به او ببخشد اشکال ندارد و در خمس هم مانند زکات قصد قربت معتبر است.

منبع:aviny.com

 

 





      

 

حکم خمس خانه ای که به ارث رسیده است

 

سوالات شرعی خمس,سوالات دینی

سوالات شرعی خمس

 

به طور کلی اموال و سرمایه هایی که به آنها خمس تعلق می گیرد، اگر یکبار خمس آنها پرداخت شود، دیگر متعلق خمس نمی شوند حتی اگر سالیان دراز آن سرمایه بماند. اما اگر مال از چیزهایی باشد که رشد و نمو داشته باشد و یا قیمت آن اضافه شود، اصل آن دیگر خمس ندارد، اما نسبت به مازاد و قیمت اضافه شده باید خمس پرداخت شود.

سوال: آیا به آپارتمانی که به ارث رسیده است خمس تعلق می گیرد؟
شرح پرسش: خانه ای از پدر بزرگ به پدرم رسید. پس از مدتی بازسازی و دو طبقه در آن ساخته شد. در زمان حیات پدر با افزایش بنا توسط فرزاندان ایشان به چهار واحد تبدیل شد با توجه به این که خمس زمین حسب اعلام پدر پرداخت شده بود و ارث محسوب می شود، آیا به هر یک از این واحد ها در صورتی که مالکین فعلی آنها دارای آپارتمان دیگری باشند خمس تعلق می گیرد؟

 

توجه شما را به استفتائات زیر جلب می کنیم:


دفتر حضرت آیة الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
اگر واحدهاى ساخته شده را براى استفاده مسکونى خود ساخته باشند و ساکن در آن شوند خمس ندارد و اما اگر براى مثلاً اجاره دادن ساخته‌ اند اگر با پولى که متعلق خمس بوده ساخته شده، لازم است خمس مبلغى که در ساخت بکار رفته است داده شود و اگر براى فروختن و تجارت با فروش آن ساخته شده، لازم است سر سال خمسى ارزش واحدها داده شود.


دفتر حضرت آیة الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
بله در صورتی که مازاد بر نیازشان باشد و یا به قصد تجارت آن را ساخته باشند خمس دارد.


دفتر حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
آری، به افزایش قیمت آنها خمس تعلق می گیرد.


سئوال: اگر کسی تا حال خمس نداده است ولی الآن می ‌خواهد برای خود سال خمسی قرار دهد و حق الهی را به جا آورد چه باید بکند؟
جواب: باید یک زمان را به عنوان ابتداء سال خمسی خود قرار دهد و نسبت به درآمدهای گذشته با مرجع تقلید خود یا وکیل شرعی ایشان مصالحه نماید. (توضیح المسائل دوازده مرجع، ج2 ، م1797).


سوال: آیا به ترقی قیمت زمین خمس تعلق می گیرد؟
شرح پرسش: اگر با پولی که خمس آن داده شده است زمینی بخریم و چند سال بعد آن را به چندین برابر قیمت خرید بفروشیم به این درآمد خمس تعلق میگیرد؟ اگر به پول اولیه خمس تعلق گرفته باشد ولی پرداخت نشده باشد در این حالت چه؟


به طور کلی اموال و سرمایه هایی که به آنها خمس تعلق می گیرد، اگر یکبار خمس آنها پرداخت شود، دیگر متعلق خمس نمی شوند حتی اگر سالیان دراز آن سرمایه بماند. اما اگر مال از چیزهایی باشد که رشد و نمو داشته باشد و یا قیمت آن اضافه شود، اصل آن دیگر خمس ندارد، اما نسبت به مازاد و قیمت اضافه شده باید خمس پرداخت شود. (1)


چیزی که خمس آن داده شده؛ بر آن خمس تعلق نمی گیرد، مگر بر ترقّی قیمت. بله اگر آن جنس جزء موونه بوده است، بر آن و بر ترقّی آن خمسی تعلق نمی گیرد. (2)


یا اگر چیزی که مخمس بوده به ارث رسیده باشد به ارث و ترقی قیمت آن حتی پس از فروش خمس تعلق نمی گیرد. (3)


باید توجه داشته باشید که: تأخیر پرداخت خمس از سال خمسى به سال دیگر جایز نیست، هر چند هر وقت آن را بپردازد اداى بدهى حاصل مى‏ شود. مکلف پس از رسیدن سال خمسى تا خمس مالش را نداده، نمى ‏تواند در آن تصرف کند، و اگر در آن قبل از پرداخت خمس تصرف کند، مقدار خمس آن را ضامن است، و چنانچه با عین مال غیر مخمّس کالا یا زمین و یا مانند آنها بخرد، معامله در مقدار خمس فضولى و موقوف بر اجازه ولىّ امر خمس است، که پس از اجازه ولىّ امر باید خمس آن کالا یا زمین را به قیمت فعلى حساب نماید و آن را بپردازد. (4)


نتیجه این که:
اگر زمین با عین مال غیر مخمّس خریده شده باشد، معامله به مقدار خمس، فضولى است و متوقف بر اجازه ولىّ امر خمس است و تا آن را اجازه و تنفیذ نکند، نمی تواند در آن تصرفی نماید مثلا نماز خواندن در آن جایز نیست. (5)


لازم به ذکر است که از دفاتر مراجع تقلید جواب های زیر دریافت شد و برای آگاهی شما به حضورتان تقدیم می گردد:


حضرت آیة الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):
ج1) اگر خریدارى به جهت ارتقاى قیمت و سوددهى بوده، باید خمس سود آن را بدهید.
ج2) باید کل مال تخمیس شود.


حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):
در صورت اوّل به اضافه بر قیمت اصلی و در صورت دوّم به تمام مبلغ خمس تعلق می گیرد.


سئوال: به اشیائی که داخل در ویترین خانه جای دارد خمس تعلق می‌گیرد؟
 جواب: اگر در حد شأن و نیاز باشد و از درآمد بین سال باشد خمس تعلق نمی‌گیرد. (جامع المسائل آیة الله فاضل لنکرانی، س725)


سوال: اگر کسی خانه اش را بفروشد و خانه ای دیگر بخرد یا بسازد، آیا پول خانه فروخته شده خمس دارد اگر چه بر آن پول سال نگذرد؟


امام خمینی(ره):
اگر خانه فروخته شده از ارباح مکاسب و حقوق درآمد بدون دادن خمس (اگر چه بر آن پول سال نگذرد) تهیه شده، پول فروش آن فوراً خمس دارد.


آیة الله خامنه ای(دام ظلّه):
پول فروش خانه مسکونی اگر در همان سال خمسی صرف خرید خانه مسکونی یا سایر مایحتاج زندگی شود خمس ندارد، و همچنین اگر با پرداخت خمس پول، باقیمانده کافی برای خرید خانه مورد احتیاج نباشد و نتواند کمبود را از راه های دیگر تأمین نماید لازم نیست خمس آن را بپردازد.


آیة الله سیستانی(دام ظلّه):
به قیمت خرید منزل سابق خمس تعلّق نمی گیرد، بلی اگر گران تر فروخت آن زیادی، از ارباح سال فروش است که اگر تا آخر سال صرف در موونه نشد خمس آن زیادی را، یا هر چه از او مائده باید بدهد.


آیة الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):
اگر پولی را که از فروش خانه قبلی بدست آمده در همان سال فروش، صرف خرید خانه مسکونی جدید شود خمس ندارد.


آیة الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):
خانه ای که جزء موونه انسان قرار گرفته اگر بعداً آن را بفروشند به قیمت آن خمس تعلّق نمی گیرد مخصوصاً اگر بخواهند آن را تبدیل به مثل کنند.


آیة الله نوری همدانی(دام ظلّه):
خمس ندارد.


===========================
پی نوشتها:
[1]. نک: توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 101، س 1026؛ توضیح المسائل، آیت الله مکارم ، مسئله ی، 1502.
[2] توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئلة 1770 و 1771.
[3] امام خمینی، استفتائات، ج 1 ص 373و آیت اللّه تبریزی، استفتائات جدید، سوال 809.
[4] أجوبة الاستفتاءات (بالفارسیة)، ص: 209، س 976.
[5] نک: أجوبة الاستفتاءات (بالفارسیة)، ص: 198، س 937.


منبع:tebyan.net

 

 





      

 

یا محمّد من به درگاهت پناه آورده ام
چلچراغ اشک در این بارگاه آورده ام

 

دست هایم هر دو خالی، دیدگانم پر ز اشک
خون دل، داغ جگر با سوز و آه آورده ام

 

من همه بارِ گنه، تو رحمةٌ للعالمین
رحمةٌ للعالمین، بار گناه آورده ام

 

اشگ خجلت، دامن آلوده، بار معصیت
جسم خسته، بارِ سنگین، رنج راه آورده ام

 

پرده های معصیت بستند چشمم را ولی
رو به این در، هوای یک نگاه آورده ام

 

روسیاهم، معصیت کارم، بدم، آلوده ام
هر که هستم بر در رحمت پناه آورده ام

 

یا محمّد شستشویم ده به آب رحمتت
نامه ای چون رویم از عصیان سیاه آورده ام

 

چشم گریان من و گم گشته قبر فاطمه
یک فلک سیّاره در اطراف ماه آورده ام

 

یا محمّد بر تو و بر دخترت زهرا سلام
از خراسان رضا روحی فداه آورده ام

 

با همه آلودگی محصول من مهر شماست
میوه های نخل «میثم» را گواه آورده ام


شهادت پیامبر رافت و مهربانی، کریم اهل بیت آقا امام حسن مجتبی و ضامن آهو علی بن موسی الرضا را به درگاه منجی عالم بشریت و تمامی شیعیانه جهان تسلیت می گویم.

 

 





      


«امروز، تروریسم درد مشترک ما و شما است»

نامه رهبر انقلاب اسلامی به عموم جوانان در کشورهای غربی‌

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نامه‌ای به عموم جوانان در کشورهای غربی، حوادث تلخ تروریستی فرانسه را زمینه‌ای برای همفکری خواندند و با برشمردن نمونه‌های دردناکی از «آثار تروریسم مورد حمایت برخی قدرت‌های بزرگ در دنیای اسلام، پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل و لشکرکشی‌های خسارت‌آفرین سالهای اخیر به دنیای اسلام»، خطاب به جوانان خاطرنشان کردند: من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. متن نامه‌ی رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است.
English العربیةبسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیمبه عموم جوانان در کشورهای غربی‌
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.

درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.

چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.

جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.

متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.

به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.
سیّدعلی خامنه‌ای
8 آذر 1394

پیش از این نیز، رهبر انقلاب اسلامی در بهمن ماه سال گذشته در پی وقوع حوادث تروریستی در فرانسه و به تبع آن موج اسلام‌هراسی، نامه‌ای به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نوشته بودند.

 





      
   1   2   3      >