نبرد با عبید اللّه بن زیاد

سپاه او سپس لشکر عبیدالله بن زیاد را در موصل شکست داد که عبیدالله نیز در این نبرد کشته شد.[43]

لقب ابوکیسان

درباره لقب ابوکیسان که به اتفاق اکثر متون لقب مختار بوده است برخلاف وجه تسمیه آن اختلافی نیست. برخی اما لقب کیسان را از کیس به معنی زیرک، مدبر، عاقل، از زبان امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل سنت، علی بن ابی‌طالب در زمان کودکی مختار می‌دانند. برخی ابوکیسان را لقب ابوعمره، یار ایرانی او می‌دانند که به خاطر شدت همنشینی و علاقه، مختار آن را برگزیده بود و برخی دیگر ابوکیسان را لقب غلام صاحب‌نظر و کاردان مختار معرفی می‌کنند.

مجازات شدگان قیام

از جمله قاتلان و مسببان واقعه کربلا که بوسیله مختار مجازات شدند:

فرد

جنایت

کیفر

شمر

فرمانده پیاده سوار لشگر یزید و سر حسین را از تن جداکرد

گردنش را زدند و بر بدنش اسب تاختند

خولی

او سرحسین را بر نیزه زد و گوشه‌واره از گوش زنان کند

کشته او را در آتش انداخت و خاکسترش را بر باد داد

ابن زیاد

حاکم کوفه

در جنگ موصل کشته شدوجسدش را به آتش کشیدند

عمر بن سعد

فرمانده سپاه یزید و شوهرخواهر مختار

مختار کفش خود را پوشید و صورت عمر سعد را زیر کفش خود قرار داد سپس دستور داد سر عمر سعد را ببرند

شرجیل بن ذی الکلاع

از پشت سر سیلی به حسین زده بود

او را به آتش سوزاندند

حصین بن نمیر

از فرماندهان گروه ‏تیرانداز به سپاه حسین

در نزدیکی موصل کشته شد

نافع بن مالک

کسی‌که آب را بر حسین بست

 

عمرو بن حجاج

فرمانده جناح راست لشگر عمر بن‌سعد

پس از فرار از دست مختاردر بیابانی از شدت تشنگی، مرد.

بشر بن خوط

قاتل جعفر بن عقیل

گردنش را زدند و جسدش را در آتش سوزاندند.

بحدل بن سلیم

انگشت حسین را برای انگشترش برید

هر دو دست و پایش را قطع کردند و آنقدر در خون خود غلطید تا مرد..

زید بن ورقاء

با شمشیر، دست راست ‏عباس بن علی را از کار انداخت

او را که رمقی در بدنش بود، زنده در آتش سوزاندند

حکیم بن طفیل

پس از قطع دست راست عباس، دست چپ عباس را از کار انداخت

آنقدر بر بدن آن تیز زدند تا مانند خارپشت شد و به هلاکت رسید

سنان بن انس نخعی

کسی‌که نیزه بر پشت حسین زد

دست و پایش را بریدند و هنوز جان داشت که او را در دیگ روغن جوشان افکندند

عبدالله بن اُسَید

کسی‌که خیمه‌ها را آتش زد

 

مالک بن نسیر

با شمشیر بر سر حسین زد

دست و پای او را بریدندو به خود پیچید تا مرد

اسحاق بن حیوه

پیراهن حسین را به سرقت برد و پوشید

 

حارث بن نوفل

کسی‌که تازیانه به زینب زد

 

مرة بن منقذ

قاتل علی اکبر

اول دو دست او را بریدند، بعد زبانش را از دهانش بیرون کشیدندو بعد تنش را در آتش سوزاندند

حرمله

قاتل علی اصغر

دست و پاى او را بریدند، سپس او را بآتش سوزاندند

اخنس بن مرثد

از جمله 10نفری که بر بدن حسین اسب تاختند

با اسب های تازه نعل، بر بدنشان تاختند

اسحاق بن حیوه

از جمله 10نفری که بر بدن حسین اسب تاختند

با اسب های تازه نعل، بر بدنشان تاختند

صالح بن وهب

از جمله 10نفری که بر بدن حسین اسب تاختند

با اسب های تازه نعل، بر بدنشان تاختند

هانی بن ثبیت حضرمی

از جمله 10نفری که بر بدن حسین اسب تاختند

با اسب های تازه نعل، بر بدنشان تاختند

نبرد با زبیریان و اشراف کوفه

به دلیل پشتیبانی موالی [51] خصوصاً اسیران دیلمی کوفه و نیز خیانت کوفیان پشتیبانی بزرگان عرب را از دست داد. ابراهیم در محاصره سپاه عبدالملک بن مروان بود و نمی‌توانست به یاری مختار بیاید. سرانجام با سپاهی اندک به مصاف مصعب بن زبیر رفت و کشته شد.[52]

نقلی است که ابراهیم بن مالک اشتر از مختار کناره گرفت و به اشراف کوفه در بصره پیوست.[53][54] ابن اعثم سخن صریحی را از زبان مختار آورده که چشم به کمک ابراهیم دوخته، می‌گوید: «عجب مصیبتی است امروز، ای کاش ابراهیم در کنارم بود؛ اما او مرا رها کرد و من چاره‌ای جز تن دادن به مرگ ندارم».[55] مدت زمام‌داری مختار در کوفه یک‌سال و نیم بوده است.[56] هنگامی که کشته شد، 67 سال از عمرش سپری شده بود و کشته شدنش روز چهاردهم ماه رمضان سال 67 اتفاق افتاده‌است.[57]

سرانجام بستگان او

پس از او دو همسرش، یکی دختر نعمان بن بشیر انصاری و دیگری دختر سمرة بن جندب، مورد بازجویی زبیری‌ها قرار گرفتند. دختر سمره درباره مختار گفت که هرچه شما درباره او عقیده دارید من نیز عقیده‌ام همان است! اما دختر نعمان درباره مختار گفت: «انه کان عبدا من عباد الله الصالحین»؛ او بنده‌ای از بندگان صالح خداوند بود. مصعب بن زبیر او را نیز به قتل رساند.[58]

آرامگاه

پس از کشته‌شدن مختار توسط مصعب بن زبیر، پیکر او در دیوار قصر الاماره نزدیک مسجد کوفه مدفون شد، این قبر مخفی ماند تا اینکه سید مهدی بحرالعلوم در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محراب‌های مسجد پرداخت، سید در آن زمان ترجیح داد مسجد کوفه با خاک مدفون شود چون زمین مسجد پائین‌تر از دیگر سرزمین‌های منطقه بود و در نتیجه آبهای سطحی در آن جریان پیدا می‌کرد، پیرو دستور آیت‌الله بحرالعلوم زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر و خانه حضرت نوح بود با خاک پاک پر شد تا از آلودگی‌ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب‌ها بر روی خاک محراب‌های جدید ساخته شد همان‌گونه که اکنون هم نمایان است.

در زمان بررسی‌ها جستجوی آثار مسجد که از طرف سید و جمعی از علما صورت گرفت، سید قبر پنهان شده‌ای را پیدا کرد و جایگاه آن قبر انتهای راه‌رو در زیرزمین و به طرف خارج مسجد به سمت قصرالأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که بر آن اسم و لقب مختار نوشته شده بود.

پس از یافتن قبر، محسن الحاج عبود شلاش ساختن حرم جدید و بزرگی برای مختار را بر عهده گرفت و آن‌را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد،[60] و برای قبر پنجره‌ای آهنین قرار داد و درب راه‌رو که در حجره‌ای در کنج مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد. علامه شیخ عبدالحسین تهرانی از شاگردان برجسته صاحب جواهر و وصی امیرکبیر، وقتی برای زیارت عتبات عالیات وارد عراق شده بود، نسبت به تعمیر و تجدید بنای مزار مختار همت گماشت. علامه امینی به نقل از کتاب مزار شهید، زیارتنامه‌ای جالب برای مختار نقل می‌کند و از این زیارتنامه، که شهید آن را نقل کرده‌است، معلوم می‌شود که قبر مختار از دیرزمان، مورد علاقه شیعیان و آزادمردان بوده و ابن بطوطه نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده‌است.[61] ضریحی از چوب روی قبر او نصب شده و پنجره‌ای در زاویه شرقی به دیوار مسجد کوفه (سمت جنوب) باز می‌شود. قطعه سنگی از قرن دوم هجری به خط کوفی دارد که روی آن نوشته‌اند: «هذا قبر مختار بن ابی عبیدة الثقفی الآخذ بثارات الحسین».