سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ولادت على (ع) رسول گرامى اسلام در سال‏«عام الفیل‏»در«مکه معظمه‏»دیده به جهان گشود،و همراه با ولادت آن حضرت،غرایب و رویدادهاى عجیبى در نقاط مختلف گیتى رخ داد،و مادر بزرگوار آن سرور،«حضرت آمنه‏»بخشى از آن امور را به‏«فاطمه بنت اسد»مادر گرامى حضرت‏«على علیه السلام‏»گزارش کرد.

«فاطمه دختر اسد»در حالى که از ولایت پیامبر خدا و از شنیدن آنهمه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود،با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت‏«ابو طالب علیه السلام‏»رسانده،و مولود جدید را به وى تبریک گفت.

«ابو طالب‏»چون سخن همسرش را شنید،ضمن خوشحالى و تشکر از او گفت:

«اصبرى سبتا ابشرک بمثله الا النبوة.»و فى حدیث اخر:«تتعجبین من هذا انک تحبلین و تلدین بوصیه و وزیره.» (1)

اى فاطمه!سى سال دیگر صبر کن،تو نیز نظیر او را به دنیا مى‏آورى،و من این وعده را به تو مژده مى‏دهم.

و در حدیث دیگرى آمده است:آیا تو از این واقعه بزرگ تعجب مى‏کنى؟بدان که تو نیز به وزیر و وصى و جانشین وى حامله مى‏گردى (و فرزند عزیزم على را به دنیا مى‏آورى)

سى سال از این واقعه شگرف تاریخى گذشت،همان طور که حضرت‏«ابو طالب‏»خبر داده بود، فرزند«کعبه‏»و«وصى و وزیر مصطفى صلى الله علیه و آله‏»رحمت عالمیان،پناه بى پناهان،مولاى متقیان حضرت امیر المؤمنین‏«على بن ابیطالب علیه السلام‏»،در روز جمعه،سیزدهم رجب المرجب،بیست و سه سال قبل از هجرت نبوى،آن هم در شریف‏ترین مکان عالم هستى‏«کعبه‏»دیده به جهان گشود،و گیتى را به نور ولایتش منور ساخت.

چگونه نطفه على (ع) در رحم مادر منعقد گردید؟ «جابر بن عبد الله انصارى‏»که یکى از صحابه بزرگ رسول گرامى اسلام است،مى‏گوید:در مورد لایت‏حضرت امیر المؤمنین على علیه السلام از آن حضرت سؤال نمودم،حضرتش در جوابم فرمودند: آه،آه،چه سئوال با عظمت و مهمى؟سئوال از بهترین مولود،یا جابر!بدان که خداوند متعال قبل از آن که سایر موجودات عالم را خلق کند،نور من و على را آفرید،و سپس آن را در صلب حضرت آدم قرار داد، و پیوسته در «اصلاب طاهرات‏»و«ارحام مطهرات‏»مستقر بود،تا این که من از«عبد الله و آمنه‏»،و على از-«ابو طالب و فاطمه بنت اسد»متولد شدیم.

یا جابر!على قبل از آن که در رحم فاطمه بنت اسد قرار گیرد،قضیه شیرینى دارد،و آن این که پیش از زمان وى عابدى بود بنام‏«مثرم بن دعیب‏»،او در عبادت و پرستش خدا آن چنان به کمال و موفقیت رسیده بود که مورد لطف و توجه پروردگار عالم بود،و هرگز درخواست‏حاجت نکرد،و مدت یکصد و نود سال عمر نمود،و همه را به عبادت و پاکى گذارند...

او در برابر آن همه عبادتهایش فقط یک آرزو داشت،و آن این که یکى از اولیاى خدا را زیارت نموده،و با وى به مذاکره بپردازد از قضا وى به این آرزویش رسید،و پروردگار مهربان،عمویم حضرت‏«ابو طالب‏»را به سوى او فرستاد،چون چشمان‏«مثرم‏»به‏«ابو طالب‏»افتاد از جایش برخاست و سر مبارک‏«ابو طالب‏»را بوسید و در کنارش نشانید،و مذاکره خود را به شرح زیر آغاز کرد:

عابد:خداوند تو را مورد لطفش قرار دهد،بگو ببینم تو کیستى؟ابو طالب:مردى از«تهامه‏»هستم عابد: کدام تهامه؟ابو طالب:از مکه عابد:در مکه از کدام قبیله و گروه مى‏باشید؟

ابو طالب:از«عبد مناف‏»

عابد: (فرزندان عبد مناف دو شعبه هستند) از کدام شعبه‏اش؟

ابو طالب:از قبیله‏«بنى هاشم‏»

عابد چون این سخن را شنید دوباره از جایش برخاست و براى بار دوم سر و صورت حضرت‏«ابو طالب‏»را بوسه زده و گفت!

سپاس خداوندى را سزاست که مرا زنده داشت و به آرزویم رسانیده،و یکى از بندگان و اولیایش را به من معرفى فرمود،آنگاه گفت:

اى مرد خدا!مژده باد بر تو،زیرا:خداوند به من الهام نموده که برایت‏بشارت دهم.

ابو طالب:چه بشارتى؟

عابد:فرزندى پاک از«صلب‏»تو خارج مى‏گردد،که او«ولى الله‏»و«وصى پیامبر اسلام‏»و«امام پرهیزکاران‏»خواهد بود،اى ابو طالب!سلام خالص مرا به وى برسان و بگو:«مثرم‏»براى تو درود فرستاد، و او شهادت مى‏دهد به یگانگى خدا و رسالت پیامبر اسلام،و وصایت و جانشینى بر حق تو،و این که‏«محمد صلى الله علیه و آله‏»خاتم پیامبران و تو خاتم اوصیا هستى.

ابو طالب چون این سخنان را بشنید شروع به گریه کرد و از«مثرم‏»درخواست نشانه بیشترى نمود.

مثرم گفت:ابو طالب!چه آرزو دارى تا از خدا بخواهم برایت اجابت نماید؟

ابو طالب:دوست دارم در همین وقت مائده‏اى از آسمان فرود آید.

مثرم دستهاى پاکش را به قصد حاجت‏به آسمان بلند کرد،و با قلبى آکنده از ایمان و درخواست‏«ابو طالب‏»را از پیشگاه خداوندى مسالت داشت،ناگاه طبقى پر از«رطب و انگور و انار»از آسمان فرود آمد و«ابو طالب‏»با خوشحالى تمام،دست‏به سوى انار برده و از آن تناول فرمودند،و سپس با موافقت‏«مثرم‏»در حالى که از آن مائده آسمانى به همراه داشت،به منزلش آمده،و در کنار«فاطمه بنت اسد»دوباره میل فرموده،و از همان غذاى بهشتى نطفه پاک‏«مولى الکونین‏»و«امام العالمین‏»على بن ابیطالب علیه السلام‏منعقد گردید (2)

و در تاریخ دیگرى آمده است که:روزى پیامبر خدا قبل از دوران رسالتش مشغول خوردن رطب بود،و در آن هنگام مادر گرامى امیر المؤمنین علیه السلام‏«فاطمه بنت اسد»فرا رسید،و به پیامبر خدا سلام کرده،و متوجه شد بوى خوش خارق العاده‏اى از آن رطبها استشمام مى‏گردد،که از بوى مشک و عنبر قویتر است و لذا خطاب به رسول گرامى اسلام عرضه داشتند:

یا رسول الله:ناولنى منها آکل...

اى پیامبر خدا!براى من هم از آن رطب‏ها مرحمت فرمائید...

رسول خدا پس از مذاکراتى،مقدارى از آن طعام‏ها را در اختیار فاطمه دختر اسد قرار داد و او نیز به خانه‏اش بازگشت،و در کنار شوهرش حضرت‏«ابو طالب‏»با هم تناول نموده،و سپس از همان غذاها نیرویى در صلب ابو طالب ایجاد شد،و آنگاه با همسرش همبستر گردیده،و نطفه فرزند معصومش حضرت على علیه السلام را منعقد نمودند... (3)

کیفیت ولادت على (ع) کیفیت ولادت حضرت على همانند اوصاف و شمائلش بى نظیر بوده،و در تاریخ بشریت کسى همانند او دیده نشده است!

«فاطمه بنت اسد»مادر گرامى آن سرور در حالى که مانند سایر مردم،خانه‏«کعبه‏»را طواف مى‏نمود، درد زایمان،وى را فرا گرفت،و در میان زایران خانه خدا در حالى که به شدت متاثر بود،مناجاتى با صاحت کعبه کرد و گفت:

پروردگارا!من به تو و به تمام پیامبران و سفیران آسمانى،و کتاب‏هاى آنان ایمان دارم،تو مى‏دانى که من به‏«خلیل الله‏»حضرت‏«ابراهیم‏»ایمان داشته،و آئینش را با جان و دل مى‏پذیرم،تو را به بنیانگذار بیت،و عظمت کعبه،و به احترام این مولود عزیزى که در شکم دارم،و او پیوسته با من انس گرفته و تکلم مى‏نماید،مولودى که یکى از حجت‏ها و آیات تو مى‏باشد،این ولادت را برایم آسان گردان.

دعاى فاطمه مستجاب شد ناگاه تماشاگران و از جمله آنان‏«عباس بن عبد المطلب‏»و«یزید بن قعنب‏»و دیگران مشاهده کردند که خانه خدا از سوى جنوب شرقى (باب مستجار) باز شد،و فاطمه وارد کعبه گشت،و دیوار باز شده آن بهم پیوست،و تا سه روز در شریفترین مکان گیتى مهمان خدا شد،و نوزاد خود را به کمک ماموران الهى و حوریان بهشتى به دنیا آورد.مردم تماشاگر،این قضیه شگفت انگیز را دهان به دهان به گوش مردم مکه رساندند،و جمعیت انبوهى دور کعبه گرد آمده و منتظر نتیجه آن بودند،و حتى متصدیان و کلید داران کعبه هر چه تلاش کردند،نتوانستند در کعبه را باز کنند،و لذا جمعیت فراوانى از رفتن به خانه و کار و کسب خود باز مانده،و با شوق و ولع شدید مى‏خواستند با میهمان کعبه دیدار کنند.

سه روز از این جریان تاریخى گذشت ولى هنوز خبرى از آن به دست نیامد،روز چهارم ناگاه دیوار کعبه از همان مکانى که قبلا باز شده بود،دوباره باز شد،و در حالى که چشمان مردم خیره شده بود«فاطمه بنت اسد»مادر گرامى امیر المؤمنین با حالتى شادان و خوشحالى که از کعبه خارج گشت مردم تماشاگر دیدند:فاطمه مولودى را به بغل گرفته،که نور در چهره‏اش متجلى است،آنگاه خطاب به حاضران فرمودند:

اى مردم!خداوند از میان زنان مخلوقاتش مرا برگزید،و مرا بر زنان ممتاز گذشته برترى داد، اگر«آسیه‏»بطور مخفى خدا را پرستش کرد...و اگر«مریم‏»در هنگام زایمانش از درخت‏خشکیده رطب چید،خداوند مرا بر آنان و تمام زنان عالمیان در گذشته مقدم داشت،زیرا من فرزندم را در بیت‏خدا به دنیا آوردم!!و سه روز در آنجا مهمان خدا بودم!و از میوه‏هاى بهشتى و طعام مخصوص الهى پذیرایى مى‏گشتم!!و هنگام خروجم از کعبه خطاب رسید:اى فاطمه!نام مولود کعبه را«على‏»بگذار،و من‏«على اعلى‏»هستم،من فرزندت را از قدرتم آفریدم،او در بالاى این‏«کعبه‏»اذان مى‏گوید،و بت‏ها را از آنجا پاک مى‏کند،او پیشواى این امت‏بعد از حبیب من‏«محمد صلى الله علیه و آله‏»است،خوشا به حال کسى که او را دوست داشته و یارى‏اش نماید،واى بر کسى که وى را نافرمانى نموده و حقش را تباه سازد... (4)

مولود کعبه بعد از ولادت «فاطمه بنت اسد»چون از«کعبه‏»با فرزند عزیزش خارج گشت،نخست پدرش حضرت‏«ابو طالب‏»از آنان استقبال نموده،و میوه دلش را در آغوش گرفت،مولود کعبه در همان لحظات آغاز زندگى‏اش خطاب به پدر ارجمندش گفت:

السلام علیک یا ابتاه و رحمة الله و برکاته،و ابو طالب نیز جواب سلام على را داده و او را مورد نوازش قرار داد.

سپس پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وارد خانه‏«ابو طالب‏»شد،و على را در آغوش کشید،و چون چشمان على به چهره مبارک رسول خدا افتاد،به حرکت آمده و تبسم کرد،و با چهره‏اى خندان گفت:

السلام علیک یا رسول الله و رحمة الله و برکاته،و آنگاه به دستور رسول اکرم صلى الله علیه و آله شروع به خواندن کتابهاى آسمانى کرد،و از«صحف‏»آدم و نوح و ابراهیم آغاز نمود،و آیاتى را از«زبور»و«تورات‏»و«انجیل‏»قرائت کرد،و در پایان از اول سوره‏«مؤمنون‏»تا آیه دهم را با آهنگ زیبا تلاوت فرمود،و بدین طریق عظمت‏خود را به جهان انسانیت نشان داد،و رسول اکرم صلى الله علیه و آله را خوشحال و خشنود ساخت (5) ،تا جایى که پیامبر خدا در مورد على علیه السلام فرمودند:

«لقد ولد لنا اللیلة مولود یفتح الله علینا به ابوابا کثیرة من النعمة و الرحمة‏» (6)

همانا خداوند متعال براى ما در این ایام فرزندى عطا فرمودند که در سایه او درهاى زیادى از نعمت و رحمت الهى به روى ما گشوده مى‏گردد.

آرى على یاور و ناصر پیامبر بود،و ظلم‏ها و ستم‏ها را از وى و از محرومان و ستمدیدگان دفع کرد،و کمال اسلام در سایه ولایت و خلافت او متصور بودن و هست،و اوست که از حدود اسلام و آیات قرآن دفاع کرد،و متجاوزان را سر جاى خود نشانید،و اسلام و مسلمین را براى همیشه بیمه کرد،و به جامعه مسلمین و حکومت‏هاى اسلامى‏نشان داد که چگونه پناه بى پناهان گردیده؟و ارزش‏هاى انسانى و اسلامى را در سرتاسر گیتى گسترش دهند؟و با قاطعیت و اراده‏اى شکست ناپذیر چگونه به جنگ فساد و فسادگران بروند...؟

عقیقه براى على (ع) در دین مقدس اسلام‏«عقیقه‏»و ذبح گاو و گوسفند...در تولد فرزندان سفارش گردیده،و در سلامتى و تندرستى آنان نیز فوق العاده مؤثر است،از این جهت‏«عقیقه‏»گاهى در احادیث اسلامى به عنوان واجب ذکر گردیده (7) ،و پیشوایان معصوم سلامتى کودک را در گرو«عقیقه‏»و قربانى مى‏دانند... (8)

حضرت‏«ابو طالب‏»چون فرزند عزیز خود را تحویل گرفت و معجزات و کرامات وى را مشاهده کرد،به میان مردم آمده و ندا در داد:«اى مردم!براى ولیمه فرزندم‏«على‏»حاضر شوید»و تعداد سیصد نفر شتر، و هزار راس گاو و گوسفند در ولیمه حضرت على قربانى کرد،و با تمام محبت و ادب از عموم مردم شرکت کننده پذیرایى نمود. (9)

پى‏نوشتها:

1) اصول کافى ج 1 ص 452 ح 1 و 3،جلاء العیون شبر ج 1 ص 236،بحار الانوار ج 35 ح 5 و 6

2) بحار الانوار ج 35 ص 10 تا 16،جلاء العیون شبر ج 1 ص 237 تا 241

3) شجره طوبى ج 2 ص 216 مجلس سوم،بحار ج 35 ص 17 ح 14

4) الخرائج و الجرائح ج 1 ص 171 ش 1،مدینة المعاجز ص 5،بحار الانوار ج 35 ص 18 ح 14 و ص 36 ح 37،جلاء العیون شبر ج 1 ص 242،شجره طوبى ج 2 ص 217،الغدیر ج 6 ص 22 لازم به توضیح است که جریان ولادت امیر المؤمنین در داخل کعبه را،مرحوم علامه امینى از دهها کتاب معتبر اهل سنت نقل نموده که به بخشى از آنها اشاره مى‏گردد:مروج الذهب مسعود ج 2 ص 2،تذکرة الخواص الامه ابن جوزى ص 7،الفصول المهمة ص 14،سیره حلبى ج 1 ص 150،شرح الشفا ج 1 ص 151،مطالب السؤل ص 11،مناقب ترمذى،نزهة المجالس ج 2 ص 204،نور الابصار ص 76،کفایة الطالب ص 37،محاصرة الاوائل ص 120.

5) بحار الانوار ج 35 ص 22 و 37،منتهى الآمال ص 142،شجره طوبى ص 219

6) شرح ابن ابى الحدید ج 4 ص 15

7) عن ابى عبد اله:«العقیقة واجبة‏»وسائل الشیعه ج 15 ص 144

8) وسائل الشیعه ج 15 ص 144

9) بحار الانوار ج 35 ص 18 و جلاء العیون شبر ج 1 ص 243«و نحر ثلاثماة من الابل و الف راس من البقر و الغنم‏»

آفتاب ولایت ص 15

على اکبر بابازاده

 





      

وفاى به عهد 1 ـ «مردم! همانا وفا همزاد راستى است هیچ سپرى چون وفا باز دارنده (گزند) نیست. و بى وفائى نکنید، آن که مى‏داند او را چگونه بازگشتگاهى است. مادر روزگارى بسر مى‏بریم که بیشتر مردم آن بى‏وفائى را زیرکى دانند، و نادانان آن مردم را گریز و چاره‏اندیش خوانند . خداشان کیفر دهد چرا چنین مى‏پندارند؟ گاه بود که مرد آزموده و دانا از چاره کار آگاه است، اما فرمان خدا وى را مانع راه است. پس دانسته و توانا بر کار، چاره را واگذارد تا آن که پرواى دین ندارد فرصت شمارد و سود آن را بردارد.» (1)

2 ـ وفا دارى نجابت است. (2)

3 ـ جوانمرد وعده‏اش نقد و فورى است. ناکس وعده‏اش بهانه‏جوئى و به فردا انداختن است (3)

پى‏نوشتها:

1)خطبه، 41

2)غررالحکم ج 1 فصل اول ح 24

3)غررالحکم ج 2 فصل 83 ح 2و 1

نهج البلاغه

دکتر سید جعفر شهیدى





      

ویژگیهای عصر ظهور- 1

 

در روایات در مورد قیام حضرت مهدى(عج) آمده است که مرکب ایشان و یارانش است و سلاحشان شمشیر مى‏باشد. آیا با اسب و شمشیر مى‏توان در مقابل جنگ‏افزارهاى نوین ایستاد؟

 

نصیرى: اصولاً در مورد قیام و نهضت حضرت مهدى(عج) باید بدانیم که این نهضت، هم در مقطع ظهور و هم در دوره تأسیسف جامعه و تمدن مهدوى، در بسترى از معجزات الهى صورت مى‏گیرد و به همین دلیل، یکى از القاب حضرت(عج)، «مَبْدأف الآیات» است یعنى «مَظْهر و یا مفظْهفر معجزات الهى» (البته بخشى از آن هم، طبق روال و اسباب عادى خواهد بود). نگاهى به دهها روایتى که در کتب معتبر ما در این باب آمده است، بیانگر این مسأله است. اصلاً «منصور بالرّعب و مفؤیّد بالظفر» یعنى همین. با این وجود چه جاى استبعاد و انکار است که حضرت با اسب و شمشیر از عهده سلاحهاى مدرن برآیند.

در یکى از ادعیه‏اى که سید بن طاووس(ره) در کتاب جمال الاسبوع نقل مى‏کنند و محدث عالیقدر حاج شیخ عباس قمى هم در اواخر مفاتیح آورده‏اند، چنین مى‏گوییم: «خدایا از تو مى‏خواهیم که به ولى و حجتت(عج) اجازه ظهور بدهى تا عدالتت را اجرا کند و از تو مى‏خواهیم که هنگام ظهور، هر پایگاه و سنگرى از جور و کفر را درهم شکنى و هر سلاحى را کند کنى و از کار و خاصیت بیاندازى». مثلاً در مورد رویارویى لشگر عظیم سفیانى با حضرت(عج)، در روایتى از امام باقر(ع) مى‏خوانیم که:

 

 

«در شام بانگ برآورده مى‏شود که عرب حجاز (حضرت و یارانش) علیه سفیانى گرد آمده‏اند. سفیانى مى‏پرسد: آنها کى هستند و چه مى‏گویند؟ پاسخ مى‏دهند: آنها جز شتر و خرما چیزى ندارند و ما تا به دندان مسلح هستیم، ما را به سوى آنها بفرست؛ آنگاه سفیانى با لشگرى بالغ بر صد و هفتاد هزار نفر که به انواع سلاحها مسلح هستند، خارج مى‏شوند. مهدى(عج) نیز با لشکریان خود به سوى او حرکت مى‏کند. چون سفیانى به دریاچه طبریه مى‏رسد، خشم خدا و مخلوقات خدا متوجه او مى‏شود، پرندگان با بالهاى خود لشگر او را مى‏زنند و کوهها سنگهاى خود را به سوى آنها فرو مى‏ریزند و فرشتگان با صداى خود بر آنها نهیب مى‏زنند، یک ساعت نمى‏گذرد مگر این‏که همه سپاه سفیانى هلاک مى‏شود و از سپاه سفیانى جز خود او حتى یک نفر هم نمى‏ماند. مهدى(عج) او را گرفته، در کنار دریاچه طبریه، سر او را مى‏برد». (الزام الناصب/ ص‏201؛ منتخب الأثر/ ص‏183). هم‏چنین در احادیث آمده است که حتى فرشتگان و جنّیان همراه با حضرت، وارد کارزار و جنگ مى‏شوند و فى‏المثل جنیانى که در روز عاشورا از سیدالشهداء(ع) اجازه جنگ خواستند اما آن حضرت موافقت نکرد، در رکاب حضرت حجت(عج) خواهند جنگید و مردم نیز آنها را خواهند دید و با آنها گفت‏وگو خواهند کرد. (بنده تعداد زیادى از این احادیث را در فصل ششم کتاب «اسلام و تجدد» با عنوان «امام زمان(عج) و تمدن جدید» ذکر کرده‏ام)

 

فراسو: حدیثى داریم که مى‏گوید «خداوند مقدرات خود و امور را جز از راه اسباب و مجارى عادى آن، جریان نمى‏دهد»، آیا این‏که ظهور حضرت در بسترى از معجزات باشد، خلاف این حدیث نیست؟

 

نصیرى: بله، امام صادق(ع) مى‏فرماید: «أبى الله أن یفجرى الأشیاءَ إلّا بأسبابها» اما باید بدانید که این، اگر چه یک قاعده و قانون الهى است و در طول تاریخ نیز چنین بوده است اما قاعده و قانونى غیرقابل استثناء نیست. در طول تاریخ، این قاعده، بارها استثناء خورده است، مثل نوع حکومتى که خداوند به حضرت سلیمان(ع) اعطاء کرد که همه چیز مسخر او بود و از آنها در امر حکومت‏دارى استفاده مى‏کرد. اساساً همه معجزات الهى، استثنایى از قانون فوق است. مثلاً چرا خداوند، دریا را براى موسى مى‏شکافد تا او و یارانش از دریا بگذرند و فرعون و یارانش در آن هلاک شوند؟ بنابراین فکر نکنیم که حدیث فوق در صدد بیان قانونى غیرقابل تبصره و استثناء است. این قانون، در زمان ظهور حضرت و در دوران تأسیس جامعه و مدینه مهدوى(عج)، بیش از هر مقطع دیگر، نقض خواهد شد و اساساً قرار بر این است که خداوند با بالاترین قواها و قدرتها، زمین را تحت حاکمیت حجتش(عج) قرار بدهد. البته باز تاکید مى‏کنم که بخشى از ماجرا هم طبق روال عادى خواهد بود. بالاخره جنگ هم رخ مى‏دهد و کسانى هم در رکاب حضرت به شهادت مى‏رسند.

 

فراسو: نحوه برخورد حضرت با تمدن و تکنولوژى موجود چگونه خواهد بود؟ اگر پاسخ نفى کامل باشد، آیا این امر تدریجى صورت مى‏پذیرد یا دفعى؟

 

نصیرى: اگر نسبت بین اسلام و دنیاى مدرن و تمدن جدید را تعارض کامل ببینیم (که به نظر حقیر، چنین است و به تفصیل در کتاب «اسلام و تجدد» ادله خود را بیان کرده‏ام) بالطبع حضرت به کلى آن را نفى خواهند کرد. ما باز از روایات متعدد چنین مى‏فهمیم که حضرت نه در دوران ظهور و نه در دوران تأسیس، از هیچ‏یک از سازوکارهاى تمدن جدید استفاده نخواهند کرد و تمدن آن حضرت، به هیچ رو، تداوم تمدن مدرن نخواهد بود. حضرت این تمدن بحران‏زا را از بیخ‏وبن بر خواهند انداخت و تمدنى دیگر را پى‏ریزى خواهند کرد. البته ما در دوران حضرت در بنیانها و شاکله کلى، به تمدن سنتى ما قبل مدرن یعنى تمدن طبیعى و غیرماشینى، رجعت مى‏کنیم اما با این تفاوت که تمدن مهدوى(عج)، حاوى امکانات و توانمندیهاى ویژه و خارق‏العاده‏اى است که از نوع توانمندیهاى تمدن تکنولوژیک مدرن نیست. مثلاً مؤمنان، قدرت طىّ‏الارض پیدا خواهند کرد و سرتاسر زمین را در لحظاتى کوتاه طى خواهند کرد. و اما این‏که نفى تمدن جدید، دفعى صورت مى‏گیرد یا تدریجى، از احادیث چنین به نظر مى‏رسد که در دورانى کوتاه صورت خواهد گرفت. یعنى بخشى از آن در دوران جنگها و نبردهاى حضرت(عج) از بین خواهد رفت و با استقرار آرامش و آغاز دوران سازندگى، تمدن مهدوى(عج)، در مدتى اندک جایگزین آن خواهد شد.

 

فراسو: تمدن متعادل مهدوى(عج) بر چه زیربناهایى شکل مى‏گیرد؟

 

نصیرى: سؤال جالبى است. حضرت پس از ظهور و استقرار به آبادانى زمین مى‏پردازند و این خود بدان معناست که زمین قبل از ظهور ویران بوده است. در دعاى شریف عهد مى‏خوانیم: «و اعمر اللهمّ به بلادک و أَحْىف به عبادک فانّک قلت و قولک الحقّ: ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما کسبت أیدى الناس» بر اساس روایتى در تفسیر آیه «ظهر الفساد...» اساساً زمین از آغاز غصب ولایت حضرت امیر(ع) و غصب ولایت و خلافت ائمه معصومین(ع) رو به ویرانى در همه ابعاد نهاده است. یک جنبه از این ویرانیها، ویرانى طبیعت و محیط زیست است که با ظهور تمدن مدرن، بروز و ظهور پیدا کرد و اکنون ابعادى بسیار نگران‏کننده و زیانبار پیدا کرده است. حالا حضرت وقتى که ظهور مى‏کنند چگونه این همه ویرانى را ترمیم مى‏کنند؟ آیا با ابزار و سازوکارهاى مدرن؟ نه! چرا که این سازوکارها براى آن‏که مشکلى را حل کنند، گاه چند مشکل دیگر و یا مشکلى حادتر را ایجاد مى‏کنند. مى‏دانید که اخیراً گفته‏اند به جاى سوختهاى فسیلى مثل بنزین که موجب گرم شدن کره زمین و تخریب لایه افزن شده است، قرار است سوخت هیدروژنى جایگزین شود ولى آخرین بررسیها نشان مى‏دهد که سوخت هیدروژنى، منجر به عارضه سرد شدن کره زمین خواهد شد و خود عواقب زیانبار دیگرى را در پى خواهد داشت. در اینجا نیز براساس امداد الهى و تلاش حضرت و مردم، زمین به حالت اولیه و طبیعى خود بر مى‏گردد و تباهیها اصلاح مى‏شوند.

در روایات آمده است که آسمان با سخاوت خواهد بارید و زمین نیز با سخاوت محصول خواهد داد و هرگونه خرابى و تباهى از بین خواهد رفت و زمین آباد خواهد شد.

 

فراسو: معمارى و شهرسازى در عصر حضرت به چه شکل خواهد بود؟ آیا اصولاً «شهر» به معناى نوین آن در عصر حضرت وجود خواهد داشت؟ حضرت با معماریهاى عصر نوین چه خواهند کرد؟

 

نصیرى: قطعاً ما شهرسازى و معمارى فاقد روح و آرامش و آکنده از شلوغى و دود و انواع آلودگیها و برجهاى سر به فلک کشیده را نخواهیم داشت و در اساس، بازگشت به معمارى ساده و با روح سنتى خواهد بود و از جمله نشانه‏هاى آخرالزمان هم ـ که اغلب این نشانه‏ها ماهیت منفى دارند ـ بلند مرتبه‏سازى و ساختمانهاى مرتفع است و لابد شنیده‏اید که یکى از اقدامات حضرت پس از ظهور، ویران کردن مناره‏هاى طویل مساجد و یا مساجدى است که تزیین شده‏اند. چرا که این نوع مسجدسازى در سنت رسول خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) نبوده است.

 

فراسو: آیا تشابهى بین نوع حکومت حضرت و اجزاى آن با مدلهاى حکومتى نوین وجود دارد؟ (به عنوان مثال آیا مواردى چون تعدد و تفکیک قوا، انتخابات و همه‏پرسى، پارلمان و... در حکومت ایشان به چشم مى‏خورد؟)

 

نصیرى: قطعاً تشابهى وجود ندارد. بسیارى از این مقولات، ابداع کفار است و اخذ آنها، تحت عنوان «تشبه به کفار» قرار خواهد گرفت که ساحت حضرت(عج) مبرّاى از آن است. (البته این که ما امروز از باب برخى اضطرارها اجزایى از این مدلها را پذیرفته‏ایم، بحث دیگرى است). شیوه حکومتى حضرت مانند شیوه حکومتى حضرت رسول(ص) و على(ع) خواهد بود، البته با تواناییها و امکاناتى خارق‏العاده که ناشى از اعجاز و امدادهاى الهى است.

 

فراسو: حضرت براى تحقق عدالت در جامعه خود با نابرابریهاى اقتصادى، شکافهاى طبقاتى و... چه خواهند کرد؟

 

نصیرى: از جمله تحولات مهمى که در دوران حضرت(عج) رخ مى‏دهد، این است که عقول مردم رشد کرده و یقین، متاعى است که به وفور در بین مردم توزیع خواهد شد. جامعه اهل یقین، به‏طور طبیعى و خودجوش از بسیارى از گناهان و مفاسد عارى خواهد شد. اگرچه حضرت، با قدرت، حق مظلومان را از ظالمان خواهد گرفت اما در کنار آن، دیگر کسى در فکر ظلم به دیگران نخواهد افتاد. جامعه اهل یقین به دنبال رانت‏خوارى و حرام‏خوارى و حتى بخل و تکاثر نخواهد بود. در جامعه مهدوى(عج) کسانى مى‏خواهند اموالشان را انفاق کنند اما نه فقیرى یافت مى‏شود و نه کسى که حاضر باشد بخششى را قبول کند. طلا و نقره در محلى عمومى تلنبار مى‏شود و کسى نیست که به سراغ آنها برود. باطن زودگذر و فانى دنیا، به همه رخ مى‏نماید و مردم لذتها و نعمتهاى موجود در آخرت را بر لذتهاى دنیوى ترجیح مى‏دهند. نه‏تنها انسانها اهل ظلم و تجاوز و تعدى نخواهند بود بلکه حیوانات موذى نیز طبیعتى عارى از آزار و اذیت پیدا مى‏کنند. گرگ و میش در کنار هم مى‏چرند و کودکى، افعى را از سوراخش بیرون مى‏کشد و با او بازى مى‏کند، بدون آن‏که گزندى متوجه او باشد





      

Nice SMS (1)

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی.
************************************************************
وقتی دلم برات تنگ می شه می رم پشت ابرا زار زار گریه می کنم پس یادت باشه هر وقت بارونو دیدی بدون که دلم برات تنگ شده.
****************************************************
سر کلاس ریاضی بود که استاد اومدو دو خط موازی کشید خط پایینی نگاهی به خط بالایی کرد و عاشقش شد. خط بالایی هم نگاهی به خط پایینی کرد و تو دلش عاشقش شد، در همین هنگام بود که استاد داد زد دو خط موازی هیچ وقت به هم نمی رسند.
**************************************************************
وقتی با یک انگشت به طرفه کسی اشاره میکنی و اون رو مسخره می کنی، اگر خوب نگاه کنی می بینی سه ‌تا انگشت دیگه به طرفه خودته.
***********************************************************
وقتی به آسمون نگاه می کنی، دوست داری کدوم ستاره مال تو باشه؟ به اونی که کم نور تره قانع باش چون اونی که پر نور تره رو همه نگاه میکنن.
*************************************************************
همیشه تو یک ارتفاع بالایی از جو، دیگه ابر وجود نداره. اگه یک وقت دیدی آسمون دلت ابری بود بدون به اندازه کافی اوج نگرفتی.
**********************************************************
زندگی مثل پیانو است، دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای شادی ها. اما زمانی می توان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفید و سیاه را با هم فشار دهی.
*******************************************************
زیبایی عشق را بوجود نمی آورد بلکه عشق است که زیبایی به وجود می آورد ‏ (تولستوی)
*******************************************************
خوشبختی داشتن دوست داشتنیها نیست! دوست داشتن داشتنیهاست!
**************************************************
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم برای آمدنت باران را بهانه نمی کردی... رنگین کمان
**************************************************
فرشته‌ای از آسمون اومد و گفت:
کدوم رو می‌خوای؟
1000000دلار یا یک دوست خوب؟
من گفتم 1000000دلار!
چون تورو داشتم

 





      
<      1   2   3   4