4گروه نجات یافته از حادثه دنیا !
قرآن کتاب آسمانی الهی و بیانگر راه هدایت و تکامل انسان است؛ از این رو سراسر قرآن، یا مستقیماً یا غیر مستقیم، راه صحیح و راه نجات و رستگاری انسان را بیان کرده است و هیچ آیهای بی ربط با هدایت و رشد انسان نیست.
نجات یافتگان
1. مومنان به خدای متعال و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله): خداوند در سوره صف، راه نجات از عذاب دردناک آخرت را چنین بیان میکند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیم
تُوْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ...»؛[1] اى کسانى که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى می بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید.
از نظر اسلام و قرآن، اگر کسى ایمان نداشته باشد؛ یعنى معارف الهى برایش ثابت شده باشد و عمداً آنها را انکار کند، نه تنها به بهشت نمى رود، حتى بوى بهشت را هم استشمام نمى کند: «لا یَجِدُ ریحَ الجَنَّة ».
عکس این مطلب نیز ممکن است وجود داشته باشد؛ یعنى کسى که ایمان دارد اما هیچ کار خوبى انجام نمى دهد. البته شاید اصلاً فرض این که کسى ایمان داشته باشد و هیچ عمل صالحى انجام ندهد، درست نباشد؛ چون کسى که ایمان دارد حداقل یک «الله اکبر» مى گوید، یک سجده براى خدا مى کند، در پیشگاه الهى خضوع دارد و... . معناى ایمان این است که شخص، اینها را قبول دارد و قطعاً این عقیده در زندگى او اثرى ـ هر چند محدود و کم ـ خواهد داشت.
2. مجاهدان در راه خدا: «... وَ تُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ...[2] و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید.
جهاد و مجاهده در قرآن کریم به طور عام به معنای جد، جهد، تلاش و تحمل مشقت و سختی ها است که البته برترین درجات آن جانبازی و طلب شهادت در راه خدا است.
3. پرهیزکاران: «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا[3] آنگاه مردم متقى را نجات می دهیم و ستمکاران را در آنجا باقى می گذاریم.
یکی از راه های رسیدن به سعادت و نجات، تزکیه نفس است. در اسلام تأکید فراوانی بر این مطلب شده و دستورات زیادی در این باره به مردم ارائه شده است.
پاک ساختن روح و جان انسان، از خلقیات و صفات ناپسند، موجب رشد و آمادگی برای دریافت خصلت ها و اوصاف نیکو و نور معرفت است؛ از این رو، خداوند می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها »؛[4] هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده است.
امام حسن مجتبی(علیه السلام ) می فرماید: «شیعیان ما کسانی اند که از کارهای ما و از تمام اوامر و نواهی ما پیروی کنند. فقط آنان شیعیان ما هستند. اما کسی که در بسیاری از آنچه خدا بر او واجب گردانیده ما را مخالفت کند، از شیعیان ما نیست
4. شیعیان: کسانی که ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را پذیرفته و از آنها پیروی نمایند، اهل نجات خواهند بود.
عبدالرحمن بن سمره نقل میکند، گفتم ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مرا به راه نجات رهبرى کن. فرمود اى پسر سمره، گاهى که هواهای مختلف و نظرات متفرق شد، ملازم على بن ابىطالب باش که او امام است و خلیفه بر شما است. پس از من او است تشخیص دهنده میان حق و باطل، هر کس از او پرسد پاسخ گوید؛ هر کس دنبال راه باشد راهنماییش کند؛ کسی که راه از او طلب کند، آن را بیابد؛ هر کس از او هدایت بخواهد، هدایت شود؛ هر کس به او پناه ببرد آسودهاش سازد؛ هر کس به دامان او چنگ زند نجاتش دهد؛ و هر کس به او اقتدا کند رهبریش کند... .[5]
تنها ولایت کافی نیست عمل هم شرط است، شیعه ای که پیرو و عامل به اهل بیت علیهم السلام نباشد، چگونه می تواند دم از ولایت ایشان بزند ؟
شهید مطهری: «بدبختانه در اعصار اخیر، فکر مرجئه در لباس دیگری در میان عوام شیعه نفوذ کرده است، گروهی از عوام شیعه صرفاً انتساب ظاهری به امیرالمومنین (علیه السلام) را برای نجات کافی می شمارند.
گمان می کنند اعمال بد و گناهان شیعه همه بخشیده خواهد شد و به نظر می رسد آنچه هیچ ارزشی ندارد عمل است و شرط کافی برای سعادت فقط این است که خود را شیعه بنامد و بس». (مطهری، یادداشتهای استاد مطهری، ج 8، ص 29. )
امام حسن مجتبی (علیه السلام ) می فرماید: «شیعیان ما کسانیاند که از کارهای ما و از تمام اوامر و نواهی ما پیروی کنند. فقط آنان شیعیان ما هستند. اما کسی که در بسیاری از آنچه خدا بر او واجب گردانیده ما را مخالفت کند، از شیعیان ما نیست». (مجلسی، بحار، ج 35، ص 347 )
امام صادق (علیه السلام ) نیز میفرماید: «از شیعیان ما نیست کسی که به زبان، خود را شیعه ما بنامد ولی اعمال و رفتارش مخالف اعمال ما باشد. شیعیان ما کسانی اند که با زبان و قلب خود موافق ما باشند و از کارهای ما تبعیت کنند و...». (بحار، ج 36، ص 322 )
=========================
پی نوشت ها:
[1]. صف، 10- 11.
[2] صف، 11.
[3]. مریم، 72.
[4]. شمس، 9.
[5]. شیخ صدوق، امالی، ص 26، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
منابع:
اسلام کوئست
کتاب پندهاى امام صادق علیه السلام
معارف قرآن
تبیان