آیا حجیت قرآن ذاتی است و از مصونیت ذاتی برخوردار است؟
قرآن کریم حجیت بالفعل و مستقل است، و در اصل حجیت، نیاز به غیر خود ندارد
حجیت قرآن
حجّت در لغت: دلیل و برهان.[1] و در اصطلاح :هر چیزی که میتواند مورد احتجاج و استدلال بر علیه چیزی واقع شود.[2]
اقسام حجت
1- حجت منطقی: عبارت است از مجموعه مرکب از چند قضیه برای به نتیجه رساندن مطلوب، اعم از این که در مقام خصومت و یا غیر آن باشد.[3]
2 - حجت قطعی: حجتی است که مفید یقین باشد و مقصود از آن رسیدن به نتیجه قطعی است.[4]
در این راستا قرآن شریف میفرماید: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا[5]؛ اى مردم! دلیل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ و نور آشکارى به سوى شما نازل کردیم. »
برهان یعنی ظهور؛ و به دلیلی برهان گفته میشود که ظاهر و قطعی باشد. از این رو به چیزی که روشن است و تاریک و مبهم نیست، برهان میگویند. موسای کلیم ـ علیه السّلام ـ که با عصا و ید بیضا مبعوث شد، خداوند به او فرمود: «اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّکَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ[6]؛ دستت را در گریبان خود فروبر، هنگامى که خارج مىشود سفید و درخشنده است بدون عیب و نقص؛ و دست هایت را بر سینهات بگذار، تا ترس و وحشت از تو دور شود! این دو [= معجزه عصا و ید بیضا] برهان روشن از پروردگارت بسوى فرعون و اطرافیان اوست، که آنان قوم فاسقى هستند! » یعنی این دو معجزه، دو برهان و دلیل و شاهد روشنی هستند که جای هیچ شکی را باقی نمیگذارند.
قرآن کریم محتوایی دارد که با فطرت درونی انسان ها هماهنگ و با جهان بیرونی مطابق است، و از نظر شکل و قالب بیان هم به صورت برهانی و روشن و با دلیل قاطع است. اگر درباره خویش ادعا میکند که کلام خداست، با دلیل میگوید؛ و نشانهاش آن است که همة مردم جهان را به مبارزه دعوت کرده؛ و اگر به توحید، دین، وحی، رسالت و معاد رهنمون میشود، دلیل هر کدام را به همراه آن میآورد.[7]
با این توضیح، سؤال این است که آیا حجیت قرآن ذاتی است؟
استاد جوادی آملی، در تفسیر شریف تسنیم میفرمایند: قرآن سند رسالت است بیواسطه و سند امامت است با واسطه ولی خود، هم در سند از غیر بینیاز است و هم در دلالت(یعنی ادعای اثبات نبوت و امامت منوط به وجود قرآن کریم است اما خودمحتاج کسی نمی باشد). و حجیت آن، از هر دو جهت ذاتی است (البته نه ذاتی اولی مانند برهان قطعی، بلکه نسبت به سنت ذاتی است). بنابراین، روایات باید در دامان قرآن به نصاب حجیت برسد، و در تأیید محتوا با قرآن ارزیابی شود.[8]
قرآن کریم حجیت بالفعل و مستقل است، و در اصل حجیت، نیاز به غیر خود ندارد. اعتبار قرآن و حجیت استقلالی آن در مقام ثبوت است، و گرنه در مقام اثبات نیازمند به وسیله است، و قرآن مجید حجیت مستقل خویش را در مرحله اثبات (نه ثبوت) به دو طریق احراز میکند:
1. طریق اوّلی راه اولیاست که با شهود باطنی و علم حضوری، حقانیت قرآن را مییابند، و به آن قطع شهودی (عین الیقین) پیدا میکنند؛
2. و طریق دوم راه حکیمان است که با علم حصولی و برهان عقلی به حجیت قرآن می رسند.[9]
قرآن تا قیامت، استوار و غیر قابل نسخ است. نگهبان کتب آسمانی و در بردارنده تمام مصالح بندگان است. تناقض، اختلاف، افراط و تفریط در آن راه ندارد. دعوت به قیام میکند.[10]
قرآن کتاب قیّم، برپا دارنده و سامان بخش است. بنابراین قرآن همانند خورشید و ماه در هر عصر و مصری درخشان، نورانی و خاموش نشدنی است، و هیچ انحراف و کجی در آن راه ندارد. [11]
قرآن کتاب نورانی است. خاصیت نورانی بودن قرآن این است که هم معارف آن روشن و مصون از ابهام و تیرگی است؛ و هم جوامع بشری را از هر گونه تاریکی اعتقادی و اخلاقی یا سرگردانی در انتخاب راه یا تحیر در ترجیح هدف و مانند آن میرهاند؛ و به شبستان روشن صراط مستقیم و هدف راستین بهشت عدن میرساند.
قرآن کریم کتاب نوری است که از مبدأ نازل شده و باید هم در ذات خود روشن باشد و هم روشنگر دیگر اشیاء و اشخاص، و این خاصیت نور است.
قرآن کریم نور واحدی است که روزنهها و شعبههایی دارد، که همان سورههای قرآن است.
قرآن نور محض الهی است. هر چیزی که ظلمت و تاریکی باشد، از آن به دور است. لغز و معما و ابهام و پیچیدگی در ساحت نورانی قرآن راه ندارد؛ البته نورانیت قرآن در آیاتش تفاوت دارد. برخی از آیات مانند شمس و برخی چون قمر و برخی مانند ستارگان دیگر است، ولی در عین شدت و ضعف نوری، هیچ آیهای در سراسر قرآن نمیتوان یافت که نورانی نباشد.[12]
مصونیت قرآن یعنی محفوظ ماندن از تعرض و تحریف
مصونیت قرآن
مصونیت یعنی محفوظ ماندن از تعرض و تحریف. قرآن باید تا قیام قیامت محفوظ باشد، و به همه افراد بشر برسد. قرآن کریم که معجزة ختمیه است، وقتی حجت بر مردم خواهد بود که خود از گزنه هر گونه تحریفی در امان باشد؛ و فرشتگان، که رصد الهیاند، این وظیفه خطیر را بر عهده دارند.
خداوند در قرآن شریف میفرماید:« إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[13]؛ به درستی که ما ذکر را فرستادیم و ما خود حافظ آن خواهیم بود».
خدای سبحان از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و کتاب خود، دفاع میکند. و قرآن کریم را، احسن الحدیث[14] میداند که هیچ گاه کهنه نمیگردد، و بطلان در آن راه ندارد. و آن را ذکر محفوظ و نور خاموش نشدنی اعلام میدارد. هیچ بطلانی از درون و بیرون بر آن چیره نشود، نور هدایتی باشد که همیشه پرفروغ است، هرگز به خاموشی نمیگراید.
تذکره محفوظی برای فطرت الهی انسانها باشد و همیشه آنان را به سوی مبدأ و آفریدگار خود سوق دهد.[15]
قرآن، مصون از هر شک و ریب است. کتاب هدایتی است که هیچ شک و ریبی در آن راه ندارد؛ نه در اصل ادعای اعجاز آن و نه در هدایتگری ،محتوا و معارف آن. کتابی که سراسر حق است و بطلان در آن راه ندارد. کتابی که از ناحیه الله آمده، و روشن و روشنگر است.[16]
سخن قرآن این است که اگر چراغ روشن درون انسان که همان عقل و فطرت اوست، بر اثر گناه، کفر و نفاق خاموش گردد، انسان، کوردل میشود و اگر نهان کسی کور باشد، قدرت تشخیص بین حق و باطل را ندارد، آن گاه تفاوت کلام الله و کلام بشر را درک نمیکند؛ و همان گونه که در کلام بشر شک میکند، در کلام الله نیز شک میکند.[17]
مصونیت قرآن مجید موهبت الهی و در ارتباط مستقیم با خداست. هم قرآن از مصونیت برخوردار است، و هم معصومین در تلقی وحی الهی از مصونیت برخوردارند. و مصونیت از گناه، خطا، در امر تبلیغ و بیان اصول و فروع دین دارند.
قرآن شریف در مرحله ثبوت از حجیت و مصونیت ذاتی برخوردار است و هیچ گونه تاریکی، اختلاف و تعارض در آن راه ندارد و از هر گونه تعرض و دستبرد در امان است.
ظاهر و باطن قرآن حجیت و مدرکیت دارد و میتوان در موارد مختلف به آن تکیه کرد و آن را مورد عمل قرار داد، و در گفتار و نظریات و استدلالهای خویش به آن تمسک جست. زیرا قرآن از حجیت ذاتی و مستقل برخوردار است، و از این جهت برای عموم مردم حجت و مدرک است.[18]
از طرفی آیات فراوانی دلالت به مصونیت قرآن شریف دارد، و تا ابد قرآن را مصون میداند، و دست خیانت نمیتواند در قرآن مجید دستبرد برد. حجیت و مصونیت قرآن از اول با خود قرآن بوده و ذاتی است، نه این که بعد از نازل شدن از سوی خدا به آن متوجه شده است.[19]
=============================
پی نوشت ها:
[1] . معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ هشتم، 1371، ج 1، ص 1341.
[2] . مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 12.
[3] . همان.
[4] . معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج1، ص 1341.
[5] . نساء/ 174.
[6] . قصص/ 32.
[7] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، 1378، ج 1، ص 294.
[8] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، 1378، ج 1، صص 85 .
[9] . همان، ص 105.
[10] . قرائتی، محسن، تفسیر سوره نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهای از قرآن، چاپ دوم، 1380، ج 7، ص 139.
[11] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 1، ص 562.
[12] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن در قرآن، انتشارات اسراء، چاپ دوم، 1378 هـ ش، ج1، ص 357.
[13] . حجر/ 9.
[14] . زمر / 23 .
[15] . جواد آملی، عبدالله، همان.
[16] . رعد/1.
[17] . جوادی آملی، عبدالله، همان، صص 361 ـ 364.
[18] . خویی، سید ابو القاسم، بیان در علوم و مسایل کلی قرآن، ترجمه صادق نجمی و هاشم زاده هریسی، دانشگاه آزادی اسلامی، چاپ پنجم، 1375، ج 1، ص413.
[19] . همان، ص 423.