چرا خداوند در قرآن کریم به عصر، سوگند یاد کرده است؟

چرا خداوند در قرآن کریم به عصر، سوگند یاد کرده است؟

 

به گزارش ایران ناز کلمه عصر یکی از مواردی است که مورد قسم خداوند واقع شده، در قرآن هر جا چیزی مورد قسم خداوند واقع شود، نشان دهندة عظمت و اهمیّت آن چیز است.

 

این که خداوند در قرآن کریم به عصر سوگند یاد کرده، منظور چیست؟ آیا مربوط به عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یا امام زمان (عج) است یا عصر بعد از ظهور؟

 

واژه عصر به معنای فشردن است مثلاً «عصر الثوب»، یعنی فشردن لباس است تا آب آن خارج شود.

 

برخی از احتمالاتی که مفسران در مورد این کلمه داده‌اند عبارتند از:
1. بعضی گفته‌اند: عصر اشاره به همان وقت عصر (= بعداز ظهر) است. دلیل این گروه این است که در اوّل بعضی از آیات قرآن به آغاز روز قسم و سوگند یاد شده است. مثل والضحی[1]‌، و الصبح اذا اسفر[2]. به این دلیل به عصر قسم یاد شده که این وقت از روز، زمان دگرگونی نظام زندگی و حیات انسانهاست و کارهای روزانه پایان می پذیرد، پرندگان و حیوانات به لانه‌های خود می‌روند، خورشید غروب می‌کند و هوا کم‌کم تاریک می‌شود؛ لذا این دگرگونی انسان را متوجه خداوند لایزال و قدرت او می‌نماید.

 

2. بعضی گفته‌اند: اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت است که پر از درسهای عبرت و حوادث است؛ لذا شایستة قسم خوردن است.

 

3. بعضی گفته‌اند: چون معنای لغوی عصر به معنای فشردن است این سوگند هم ناظر به انواع فشارها و مشکلاتی می باشد که در طول زندگی انسان‌ها رخ می‌دهد و آن‌ها را از خواب غفلت بیدار می‌کند و به یاد خدا می‌اندازد.

 

4. بعضی هم آن را اشاره به انسانهای کامل که عصاره عالم هستی و جهان است می‌دانند.

 

5. بعضی هم آن را ناظر به نماز عصر می‌دانند چون نماز عصر دارای اهمیّت ویژه‌ای است. خداوند می‌فرماید: «حافظوا علی الصلوات و الصلوة الوسطی»[3] که صلات وسطی را تفسیر به نماز عصر نموده‌اند.

 

6. بعضی عصر را به معنای قسمت خاصی از زمان مثل زمان قیام حضرت مهدی (عج) می‌دانند. چون آن زمان دارای ویژگی و عظمت خاصی از تاریخ بشریت است و حضرت مهدی هم عصاره و خلاصه رسالتها و نبوتها و امامتها است. پس مراد از عصر می‌تواند خود حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ باشد. چون او انسان کامل است.[4]

 

7. عدّه‌ای عصر را به امام زمان و عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  تفسیر کرده‌اند.[5]
اگر چه این تفاسیر با هم تضادی ندارند و می‌تواند همه به عنوان تفسیر و مصادیق عصر باشد، ولی عدّه‌ای از مفسران معنای هفتم را ترجیح داده‌اند. علامه طباطبایی می‌فرماید: «مناسب با دو آیه بعد که می‌فرماید: انسان در خسران است مگر کسی که تابع حق باشد و به حق صبر کند و عمل صالح انجام بدهد، این است که مراد از عصر، عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  باشد که همان عصر طلوع اسلام و زمان روشن شدن حق بر باطل است.»[6] عدّه‌ای دیگر از مفسران دلیلی که بر این معنای هفتم اقامه کرده‌اند این است: همان طور که خداوند به شهر محل تولد پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  (مکّه) قسم خورده، «لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد»[7] به همین نحو خداوند هم به عصر ثبوت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  قسم خورده و آن را بزرگ شمرده؛ زیرا در این زمان دین بشر کامل شده[8] و تاریکی‌های جهل، ظلم، فساد و طغیان با آمدن خورشید وجود پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  از بین رفت و برابری و برادری و عدالت جای آن‌ها را گرفت.

 

پی نوشت ها:
[1] - ضحی/ 1.
[2] - مدثر/ 34 .
[3] - بقره/ 239 .
[4] - الحویزی، تفسیر نور الثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، ج 5، ص 666، حدیث 5.
[5] - ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 27، ص 292 ـ 293.
[6] - طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 20، ص 356 .
[7] - بلد/ 1 ـ2 .
[8] - محلاتی شیرازی، صدرالدین، تفسیر سورة والعصر، تهران، انتشارات نوید، 1362، ص 42.