سفارش تبلیغ
صبا ویژن

استعفای پاپ بندیکت یکی از اتفاقات عجیب در واتیکان بود اما ...

همشهری جوان نوشت: استعفای پاپ بندیکت یکی از اتفاقات عجیب در واتیکان بود اما پاپ های عجیب تنها به بندیکت محدود نمی شوند

پاپ بابای کلیسا:

پطرش یا سنت ‌پیتر ماهیگیری اهل جلیل بود که ظاهرا مسیح (ع) کار کلیسا را به او واگذار کرد (البته برخی روایت‌های مسیحی مثل روایت «راز داوینچی» معتقدند که مسیح (ع) همسرش را جانشین خود و صاحب کلیسا معرفی کرده بود، نه پطرس را) پطرس پس از دستگیری مسیح سه بار او را انکار کرد، ولی باز هم شایسته‌ترین حواریون محسوب می‌شد. او را اولین پاپ (از سال 30) می‌دانند ولی در سال 42 بود که طی سفری به رم کلیسایش را ساخت و 25 سال آنجا ماند تا به دستور نرون سروته مصلوب شد و روی تپه واتیکانوس دفن گردید.

پاپ معدنچی:

در زمان پاپ پونتین (235 - 230) یک مدعی سمج دیگر هم برای پاپی پیدا شد (اولین ضد‌پاپ) رومی‌ها که تحمل همان یک پاپ را هم نداشتند، هر دو را به کار اجباری در معادن جزیره ساردنی فرستادند. تا مدتی مومنین که بی‌پاپ مانده بودند، از هم می‌پرسیدند:‌دیشب صدای تیشه از ساردنی نیامد؟!

پاپ مستعجل:

پاپ استفان یک‌ونیم (!) یا به اصطلاح رسمی «استفان دوم اول(!)» فقط دو روز و خرده‌ای پاپ بود. البته 9 پاپ دیگر هم داریم که زیر یک ماه پاپ بوده‌اند ولی این یکی چون فرصت نکرده پاپی را تحویل بگیرد، گاهی پاپ احساس نمی‌شود. البته نظر کلیسا تا به حال چند بار عوض شده و در نتیجه شماره هشت استفان بعدی چند نوبت تغییر کرده است. اگر در واتیکان بگویید «پاپ استفان هفتم»، می‌پرسند: «هفت جدید یا قدیم؟»

پاپ حامله:

پاپ جوان انگلیسی تنها پاپ زن تاریخ است (858 - 855)؛ هرچند واتیکان آن را تکذیب می‌کند. جوان خودش را مرد جا می‌زند و همراه نامزدش به صومعه آتن می‌رود. او در کلیسا تا پاپی پیش می‌رود و قضیه وقتی لو می‌رود که پاپ وسط خیابان‌های رم دردش می‌گیرد و وضع حمل می‌کند. طبعاً مردم چون شیر دمنده می‌جهند و در جا سنگسارش می‌کنند و واتیکان هم این قسمت تاریخ را درز می‌گیرد. مشهور است که بعد این واقعه پاپ را قبل انتخاب، با آیین‌های ویژه‌ای معاینه می‌کردند تا مرد باشد.

خانم پاپ‌تر از پاپ:

سال‌های 964 - 905 دوره‌ای است که پاپ‌ها تحت تاثیر کامل زن‌هایی بودند که بعضاً خیلی هم شهرت خوبی نداشتند. مثلا در این 59 سال خانمی به نام ماروتسیا با پنج پاپ مرتبط بوده: همسر غیر قانونی سرجیوس سوم و مادر جان یازدهم بوده، جان دهم را کشته تا محبوبش با نام لئوی ششم پاپ شود و جان دوازدهم هم نوه‌اش بوده از یک پسر دیگرش از یک پدر دیگر که البته ظاهراً با این نوه هم رابطه داشته.

پاپ تکراری:

بندیکت نهم سه بار پاپ شد (1044 - 1033، 1046 - 1045 و 1048 - 1047): دفعه اول دید بهشت فروشی کفاف نمی‌دهد، مقام پاپی را فروخت (به خاطر پول استعفا داد)،‌ دفعه دوم عزل شد، دفعه سوم هم عزل و هم تکفیر. او جوان‌ترین پاپ محسوب می‌شود چون در تین ایجری (سنی بین 11 تا 19 سالگی) به پاپی رسید.

پاپ صلیبی:

او ربان دوم (1099 - 1088) نخستین جنگ صلیبی را شروع کرد و گرگوری هشتم (1187) که کمتر از دو ماه پاپ بود، سومین جنگ صلیبی را. اوربان هدفش را از این تفکر بکر آن دانست که اروپایی‌ها اینقدر با هم نجنگند و خشونتشان را سر بقیه خالی کنند. او در سخنرانی معروفش گفت: «جمعیت فرانسه خیلی زیاد شده و آذوقه کم آمد، در حالی که سرزمین مقدس کنعان لبریز از شیر و عسل است.»

پاپ انگلیسی: مهم‌ترین کار آدریان چهارم (1159 - 1154) به عنوان تنها پاپ انگلیسی تاریخ، بخشیدن ایرلند به انگلستان بود. باز خدا پدر کار دینال‌ها را بیامرزد که پاپ انگلیسی دیگری انتخاب نکرده‌اند.

پاپ خونخوار:

اینوسنت هشتم به خاطر کم‌خوبی مدتی خون بچه‌ها را می‌خورد ولی خونخواری اصلی‌اش در انتصاب تور کمادای مخوف به سرپرستی انکیزیسیون در اسپانیا بود که حداقل 200 نفر را سوزاند و 000/160 یهودی را اخراج کرد (آمار آزار مسلمین طبق معمول موجود نیست). انکیزیسیون اختراع اینوسنت سوم در عصر جنگ‌های صلیبی (1184) است. جالب این‌که اینوسنت یعنی بی‌گناه!

پاپ خندان:

ژان پل اول (1978) به پاپ خندان یا «لبخند خداوند» مشهور بود ولی این لبخند فقط 33 روز دوام داشت. بعضی از از جمله فیلم «پدر‌خوانده 3» معتقدند که او به قتل رسیده. ژاپن پل اول نخستین پاپی بود که تاج پاپی را بر سر نگذاشت و اولین پاپی بود که گفت لیاقت این مقام را نداشته است.

پاپ ژپتو:

ژان پل دوم ، پاپ جوان، پاپ کوهنورد یا پدر ژپتو (مخفف ژان‌پل 2) معروف است. هم در روز تولد و هم در تشیع جنازه او خورشید گرفت.





      

دارالافتای شرعی مصر استفاده از قرآن و اذان به عنوان زنگ تلفن همراه را حرام اعلام کرد.

به گزارش رسا، دار الافتای شرعی مصر در فتوایی استفاده از قرآن کریم یا اذان به عنوان آهنگ تلفن همراه را حرام اعلام کرد.
 
در این فتوا آمده است: قرآن کریم، کلام خداوند متعال است که باید مورد احترام و تجلیل قرار گیرد، همانگونه که قرار دادن سایر کتابها بر روی قرآن جایز نیست.
 
دارالافتای مصر تأکید کرد: کلام خداوند بر همه کلامها برتری دارد و استفاده از این کلام به عنوان آهنگ تلفن همراه زیبنده نیست و به دور از ادب به شمار می آید.
 
این فتوا می افزاید: قرآن کریم برای عبادت و تلاوت نازل شده است، نه اینکه برای اموری مورد استفاده قرار گیرد که در شأن آن نیست.

دارالافتای مصر با اشاره به اینکه در هنگام پاسخ دادن به تلفن همراه به آیات قرآنی توجه نمی شود از این امر به عنوان عاملی برای کم ارزش شمردن قرآن یاد کرد.
 
در ادامه این فتوا آمده است که حکم اذان نیز همانند قرآن به شمار می آید، زیرا اذان به معنای اعلام وقت نماز است در حالی که تلاوت اذان در هنگام تماس با تلفن همراه در وقتی به جز وقت نماز استفاده می شوددارالافتای شرعی مصر استفاده از قرآن و اذان به عنوان زنگ تلفن همراه را حرام اعلام کرد.
به گزارش مشرق به نقل از رسا، دار الافتای شرعی مصر در فتوایی استفاده از قرآن کریم یا اذان به عنوان آهنگ تلفن همراه را حرام اعلام کرد.
 
در این فتوا آمده است: قرآن کریم، کلام خداوند متعال است که باید مورد احترام و تجلیل قرار گیرد، همانگونه که قرار دادن سایر کتابها بر روی قرآن جایز نیست.
 
دارالافتای مصر تأکید کرد: کلام خداوند بر همه کلامها برتری دارد و استفاده از این کلام به عنوان آهنگ تلفن همراه زیبنده نیست و به دور از ادب به شمار می آید.
 
این فتوا می افزاید: قرآن کریم برای عبادت و تلاوت نازل شده است، نه اینکه برای اموری مورد استفاده قرار گیرد که در شأن آن نیست.
 
دارالافتای مصر با اشاره به اینکه در هنگام پاسخ دادن به تلفن همراه به آیات قرآنی توجه نمی شود از این امر به عنوان عاملی برای کم ارزش شمردن قرآن یاد کرد.
 
در ادامه این فتوا آمده است که حکم اذان نیز همانند قرآن به شمار می آید، زیرا اذان به معنای اعلام وقت نماز است در حالی که تلاوت اذان در هنگام تماس با تلفن همراه در وقتی به جز وقت نماز استفاده می شود.





      

در میان همه آموزه‌هایی که به راهبان بودایی یاد داده می‌شود، تعهد پرهیز از قتل اولین آنهاست و می‌توان گفت که جایگاه اصل عدم توسل به خشونت در آیین بودایی از هر آیین دیگری بالاتر است. پس چرا راهبان بودایی علیه مسلمانان نفرت‌پراکنی می‌کنند و در اقداماتی شرکت کرده‌اند که در نتیجه آنها ده‌ها نفر کشته شده‌اند؟»   به گزارش ایسنا "آلن استراترن" از دانشگاه آکسفورد در تحلیلی با عنوان "چرا راهبان بودایی به مسلمانان حمله می‌کنند؟" به توضیح رفتار خشونت‌آمیز بودایی‌ها علیه مسلمانان پرداخته که شبکه خبری بی.بی.سی آن را منتشر کرده است.   در این دیدگاه آمده است: « این اتفاق در دو کشوری در حال افتادن است که بیش از 1500 کیلومتر با هم فاصله دارند؛ برمه (میانمار) و سریلانکا. نکته تعجب‌آور این است که هیچ یک از این دو کشور در معرض تهدید اسلامگرایان افراطی قرار ندارند. مسلمانان در هر دوی این کشورها عموما صلح‌جو هستند و اقلیت کوچکی را تشکیل می‌دهند. در سریلانکا مسأله ذبح اسلامی نقطه آغاز ماجرا بوده است. اعضای سازمان "بودو بالا سنا" (یک سازمان سینهالی- بودایی در سریلانکا) دست به راهپیمایی می‌زنند، خواهان برخورد با این کار هستند، گفته‌اند مغازه‌ها و شرکت‌های متعلق به مسلمانان را تحریم می‌کنند، و به پرجمعیت بودن خانواده‌های مسلمان ایراد می‌گیرند.   در سریلانکا هیچ مسلمانی کشته نشده است، اما وضعیت در برمه به‌مراتب وخیم‌تر است. در این کشور، طلایه‌دار دشمنی‌ها "گروه 969" است که رهبری آن را راهبی بنام آشین ویراتو برعهده دارد. او در سال 2003 به‌خاطر ترویج خصومت و نفرت مذهبی به زندان افتاد. بعد از آزادی در سال 2012، او در کمال تعجب خود را "بن‌لادن برمه‌ای" خواند!   آیین بودایی و اصل عدم خشونت   آموزه‌های بودایی تا چند قرن پس از مرگ بودا تنها سینه به سینه منتقل می‌شد و نوشته‌ در آن نقشی نداشت. همانطور که در کتاب داماپادا آمده، اصل عدم توسل به خشونت از تعالیم و آیین بودایی جدا ناشدنی است. داماپادا مجموعه سخنان و پندهای بودا است.   در اولین بند این کتاب آمده که انسان از مجموعه افکارش ساخته شده است: "اگر رفتار کسی بر مبنای گفتار یا رفتار پلید باشد، درد و رنج به سراغ او خواهد آمد، همانطور که چرخ به‌دنبال پاهای گاوی که گاری را می‌کشد، می‌رود."   بنیادی‌ترین اصول اخلاقی آیین بودا در پنج آموزه خلاصه می‌شوند. راهبان موظفند از این آموزه‌ها پیروی گفتند، و پیروی از آنها به افراد عادی هم توصیه می‌شود. اولین آنها پرهیز از کشتن موجودات زنده است. یکی از اهداف مراقبه مذهبی بودایی ایجاد حالتی از "عشق و محبت" در میان همه موجودات است.   در بند پنجم داماپادا آمده: "نفرت هیچگاه نفرت را علاج نمی‌کند: نفرت تنها با عشق از بین می‌رود. این یک قاعده ابدی است."   در ماه مارس خشونت‌های گروهی علیه مسلمانان در شهر کوچک میکتیلا در مرکز برمه اوج گرفت و در این خشونت‌ها دست‌کم 40 نفر کشته شدند. همه چیز از یک مغازه طلا فروشی شروع شد که به‌خودی خود مسأله جالب توجهی است. این جنبش‌ها در هر دو کشور برمه و سریلانکا بر سوء استفاده از نارضایتی‌های اقتصادی مبتنی است و در هر دو مورد، از یک اقلیت مذهبی به‌عنوان سپر بلای آرزوهای ناکام اکثریت استفاده می‌شود.   چند روز پیش، پس از اینکه در شهر اواکان در شمال رانگون یک دختر مسلمان دوچرخه‌سوار با یک راهب پیاده برخورد کرد، گروهی از بودایی‌ها به مساجد حمله کردند و دست‌کم 70 خانه را سوزاندند. در جریان این حملات یک نفر کشته شد و 9 نفر هم مجروح شدند. اما آیا راهبان بودایی قرار نیست آدم‌های نیکوکار مذهبی باشند؟   افکار پرخاش‌گرانه مخالف همه تعالیم بودایی است. این آیین برای حذف چنین رفتارهایی حتی راه حل عملی هم دارد. مراقبه مذهبی باید تمایز احساسات فرد و دیگران را از بین ببرد و احساس همدردی و شفقت او را نسبت به دیگران بیشتر کند. البته در آیین مسیحیت هم رگه‌های پررنگی از صلح‌طلبی وجود دارد.   عیسح مسیح در موعظه معروفش در بالای کوه می‌گوید: "دشمنانتان را دوست بدارید و برای کسانی که شما را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند، دعا کنید." اما صرفنظر از اینکه تعالیم اولیه ادیان چه می‌گویند، همه آنها دیر یا زود با قدرت حکومت کنار می‌آیند و با آن وارد معامله‌ای "فاوستی" می‌شوند. راهبان بودایی همیشه برای حمایت، بخشندگی و برقراری نظم به پادشاهان، یعنی اربابان خشونت‌ورزی در حد اعلای آن، چشم داشته‌اند. در عوض پادشاهان هم از راهبان می‌خواستند که برای آنها مشروعیت مردمی بیاورند. در واقع هیچ چیز بجز چنین دیدگاه اخلاقی والایی توان مشروعیت‌بخشی به شاهان را نداشت.   نتیجه این معامله می‌تواند طعنه‌آمیز باشد. اگر کسی قویا معتقد باشد که نگاهش به دنیا برتری اخلاقی ویژه‌ای نسبت به دیگران دارد، از نظر چنین فردی ضرورت حفاظت و ترویج دیدگاهش مهم‌ترین وظیفه خواهد بود. صلیبیون مسیحی، پیکارجویان دینی، یا رهبران "ملت‌های عاشق آزادی" همگی به نام مصالح مهم‌تر، آنچه را که از نظرشان "خشونت ضروری" است، توجیه می‌کنند. راهبان و حاکمان بودایی هم از این قاعده مستثنی نبوده‌اند.   در نتیجه، از منظر تاریخی مسیحیت کمتر از آیین بودایی بر صلح تأکید نداشته است. یکی از نامدارترین پادشاهان تاریخ سریلانکا "دوتوگامونو" نام دارد. او در قرن دوم پیش از میلاد کل جزیره سیلان را تحت یک حکومت واحد جمع کرد و داستان این اتحاد در وقایع‌نامه مهمی به نام "ماهاوامسا" آمده است. بنا بر این روایت، دوتوگامونو یک یادگار بودایی به نیزه‌اش وصل کرد و همراه 500 راهب بودایی به جنگ پادشاه غیربودایی بخش دیگر جزیره رفت. او همه رقبایش را از میان برد. بعد از جنگ و خونریزی، برخی افراد روشن‌بین به او دلداری دادند و گفتند: "کشته شده‌ها مثل حیوان بودند؛ تو باعث درخشش آیین بودا خواهی شد." حاکمان برمه با لقب "پادشاهان درستکاری" شناخته می‌شدند و جنگ‌هایشان را به اسم آموزه‌های بودا توجیه می‌کردند.   در ژاپن بسیاری از سامورایی‌ها از پیروان سرسخت آیین ذن (شاخه‌ای از آیین بودایی) بودند و برای توجیه خشونت‌ورزی خود استدلال‌های مختلفی می‌آوردند؛ مثلا اینکه کشتن کسی که در آستانه ارتکاب جنایتی بزرگ است، در واقع اقدامی از سر دلسوزی است.   زمانی که ژاپن برای شرکت در جنگ جهانی دوم آماده می‌شد، دوباره استدلال‌های مشابهی مطرح شد. زمانی که برمه و سریلانکا برای رهایی از یوغ امپراتوری بریتانیا تلاش می‌کردند، آیین بودایی در جنبش ملی‌گرایانه‌ این دو کشور نقش بسیار مهمی بازی کرد. این نقش در بعضی موارد رنگ خشونت هم به‌خود گرفت. در دهه 1930 در شهر رانگون راهبان بودایی چهار اروپایی را با چاقو زدند. مهم‌تر از آن اینکه برای بسیاری از برمه‌ای‌ها بودایی بودن به بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت ملی‌شان تبدیل شد. به‌همین دلیل هم در کشور جدیدالاستقلال برمه، اقلیت‌ها در وضعیت راحتی قرار نداشتند. در سال 1983، تنش‌های قومی در سریلانکا باعث وقوع جنگ داخلی شد. بعد از آزار و کشتار اقلیت تامیل، گروه‌های جدایی‌طلب تامیل در شمال و شرق این جزیره سعی کردند از حکومت اکثریت سینهالی مستقل شوند.   در دوران جنگ داخلی، مسلمانان سریلانکا بیشترین خشونت‌ها را از جانب شورشیان تامیل متحمل شدند. اما از موقعی که این جنگ خونین در سال 2009 با شکست شورشیان به پایان رسیده، به نظر می‌رسد اقلیت مسلمان به هدف جدید اکثریت سینهالی تبدیل شده است. در برمه راهبان بودایی با استفاده از پشتوانه اخلاقی خود، هیأت حاکمه نظامی را به چالش کشیدند، و در انقلاب زعفرانی سال 2007 از دموکراسی‌خواهان حمایت کردند. در این دوره اعتراضات مسالمت‌آمیز سلاح اصلی راهبان بود، و آنها هزینه شرکت در این اعتراضات را با جانشان پرداختند. اما حالا راهبان سرمایه اخلاقی‌شان را برای هدفی کاملا متفاوت به کار می‌گیرند. آنها ممکن است از نظر تعداد در اقلیت باشند. اما در میان جمعیت 500 هزار نفری آنها، خیلی‌هایشان از دوران طفولیت برای فرار از فقر یا یتیمی به معابد سپرده شده‌اند و قطعا در میانشان مردان جوان خشمگین زیادی پیدا می‌شوند.   ماهیت دقیق رابطه میان افراطیون بودایی و احزاب حاکم در برمه و سریلانکا روشن نیست. گوتابایا راجاپاکسا، وزیر دفاع مقتدر سریلانکا، مهمان افتخاری مراسم افتتاح آموزشگاه سازمان بودو بالا سنا بود. او در این مراسم راهبان بودایی را کسانی خواند که "از کشور، دین و نژاد محافظت می‌کنند."   اما به نظر می‌رسد که گفتمان ضد مسلمانان به گوش بخش‌هایی از مردم نشسته است. بودایی‌ها در برمه و سریلانکا اکثریت جمعیت را تشکیل می‌دهند، اما بسیاری از آنها بر این باورند که ملتشان باید یکپارچه شود و دینشان در خطر است. فضای جهانی هم در این میان تأثیری حیاتی دارد. مردم معتقدند که در سراسر جهان، اسلام افراطی در کانون بسیاری از درگیری‌های خشونت‌بار قرار دارد. آنها همچنین احساس می‌کنند که آیین‌های توحیدی تبشیری به‌دنبال گسترش خود در سرزمین‌های دیگر هستند و فکر می‌کنند که اگر ادیان دیگر شیوه برخورد سرسختانه‌تری در پیش گرفته‌اند، آنها هم باید همین کار را بکنند.»





      

گروهگ تروریستی جبهه النصره مسئولیت نبش قبر حجر بن عدی را بر عهده گرفت.

به گزارش العالم ؛ عناصر جبهه النصره پنجشنبه گذشته پس از کندن قبر حجر بن عدی، پیکر ایشان را به مکانی نامعلوم منتقل کردند.


برخی سایت های اینترنتی به نقل از شاهدان تأکید کردند، پیکر حجر بن عدی هنگام خارج کردن آن از قبر کاملاً سالم و مانند روز اول تازه بود.

 





      

تصویری در شبکه خبری الغوطه الشرقیه که وابسته به معارضین سوری است منتشر شد که منتشر کنندگان آن مدعی شدند تصویر پیکر مبارک "حجر بن عدی” می باشد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، پس از انتشار خبر حمله سلفی ها و وهابیون افراطی به مرقد مطهر "حجر بن عدی” و ربودن پیکر مطهر یاور امیرالمومنین (ع) ، تصویری در شبکه خبری الغوطه الشرقیه که وابسته به معارضین سوری است منتشر گردید که ادعا شده است این تصویر متعلق به پیکر مبارک "حجر بن عدی” ، از صحابه رسول خدا(ص) و امیرالمومنین(ع) می باشد.





      

 

وظیفه خانمهایی که به حج می‏روند و در آن جا دچار عادت ماهیانه می‏شوند، چیست؟

پاسخ :

اگر عادت ماهیانه پیش از وقوف عرفات رخ دهد، چنانچه وقت باشد به گونه‏ای که زن پیش از وقوف - یعنی پیش از روز نهم - پاک شود، باید صبر کند و چون پاک می‏شود، باید طوافش را انجام دهد.

 

امّا اگر عادت او به گونه‏ای است که پیش از وقوف عرفات پایان نمی‏یابد، حج او به حج مبدّل می‏شود و باید در همان حال به عرفات و مشعر و سپس به منی رَوَد و تمام مناسک را به جای آورد و البته برای طواف حج باید صبر کند تا پاک شود. وقت طواف حج، تا آخر ذی‏الحجّه است. پس از آن که اعمال حج افراد را به پایان می‏برد، باید یک عمره مفرده به جای آورد.

 

امّا چنانچه پس از آن برای طواف از منی باز می‏گردد، عادت ماهیانه پیش آید، چنانچه برایش ممکن است که پس از پاک شدن اعمال باقی مانده را انجام دهد، باید صبر کند و پس از پاکی، طوافش را انجام دهد؛ امّا اگر کاروان برای حرکت شتاب دارد و او نمی‏تواند در مکّه بماند، باید برای طواف و نماز آن نایب گیرد و پس از آن که نایب از طواف و نماز فارغ می‏شود، خود زن در همان حال، سعی صفا و مروه را انجام دهد و دوباره برای طواف نساء و نماز آن نایب گیرد. پس از آن که نایب از طواف و نماز آن فارغ می‏شود، زن از احرام خارج می‏گردد و حجش به پایان می‏رسد.





      

سؤال: آیا وطن قبلی زن برای شوهر، یا وطن قبلی شوهر که در حال حاضر در آن ساکن نمی باشد برای زن وطن محسوب می شود؟

آیت الله فاضل لنکرانی: خیر.


آیت الله بهجت: خیر، مگر با شرایط اتخاذ وطن شود.


آیت الله مکارم شیرازی: وطن محسوب نمی شود.


آیت الله سیستانی: وطن شوهر یا زن وطن برای دیگری حساب نمی شود.


آیت الله صافی گلپایگانی: وطن قبلی زن برای مرد و همچنین وطن قبلی مرد برای زن وطن محسوب نمی شود.


آیت الله تبریزی: زن و شوهر در وطن هر یک مستقل هستن، وطن یکی به دیگری ارتباط ندارد و وطن اصلی تا از آن اعراض نشده به وطن بودن باقی است و محل سکونت اتخاذی مادام العمر وطن محسوب می شود و جایی که قصد دارد مدت طولانی مثل ده سال در آن بماند در آنجا مسافر است.





      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >