سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

آداب حمام رفتن در دین اسلام

 

آداب استحمام کردن,روش استحمام

آداب حمام رفتن

 

بهداشت جسمی یکی از ارکان مهم در سبک زندگی اسلامی است، به طوری که در احادیث و روایات، نظافت شخصی و استحمام بسیار مورد تاکید قرار گرفته است.
 
در دین مبین اسلام، معنویت و نظافت ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و گواه این امر وارد شدن احکام غسل های متعدد واجب و مستحبی است که همگی در ارتباط با احکام عبادی مطرح گردیده و بالارفتن ثواب عبادات مختلف مشروط به انجام این فریضه شده است.
 
امام رضا علیه السلام در سفارشی، استحمام را دارای فواید بسیاری دانسته و می فرمایند: حمام منافع زیاد و قابل توجهى دارد. مزاج آدمى را به اعتدال می کشاند. چرک و پلیدى را بر طرف می کند. رگ هاى تن را از کوچک و بزرگ همه را نرم و ملایم می سازد. اعضاء را تقویت می کند. فضولات بدن را زایل می نماید؛ مواد زاید را ذوب و نابود می گرداند و عفونت را از میان می برد.
 
و در سفارشی دیگر برای جلوگیری از ابتلا به برخی از ناراحتی ها می فرمایند: اگر قبل از حمام در قسمت سر و گردن احساس درد می کردید، موقتا از حمام خودداری کنید.
 
نیز فرمود : هر که غسل کند از آبی که از غسل مردم جمع شده باشد در حمام و خوره به او برسد، ملامت نکند مگر خود را.
 
امام رضا (ع) همچنین فرموده اند: کسى که می خواهد در پوست بدنش جوش و تاول پیدا نشود، قبل از اینکه داخل گرمابه شود، یا میان آب گرم برود، به بدن خود روغن بنفشه بمالد.
هرگاه خواستی حمام بروی و در سر خود ناراحتی پیدا نکنی، هنگام ورود به حمام ‌ابتدا پنج جرعه آب گرم بنوش، در این صورت به خواست خدای تعالی، از سردرد و درد شقیقه در امان خواهی بود


امام رضا علیه السلام در بیانی دیگر افراط در حمام کردن را نهی کرده اند.
 
سلیمان جعفرى می گوید حضرت رضا علیه السلام فرمود: حمام یک روز در میان گوشت بدن را زیاد می کند، و هر روز حمام رفتن، پیه‏هاى کلیه را آب می سازد.
 
امام رضا علیه السلام در سخنانی جامع آداب حمام کردن را برشمرده می فرماید: َإِذَا أَرَدْتَ دُخُولَ الْحَمَّامِ وَ أَنْ لاتَجِدَ فِى رَأْسِکَ مایُ?ْذیکَ، فَابْدَأْ عِنْدَ دُخُولِ الْحَمَّامِ بِخَمْسِ حَسَواتِ ماءٍ حارٍّ فَإِنَّکَ تَسْلَمُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعالى مِنْ وَجَعِ‏الرَّأسِ وَالشَّقیقَةِ. وَ قیلَ خَمْسَةُ أَکُفِّ ماءٍ حارٍّ تَصُبُّها عَلى رَأْسِکَ عِنْدَ دُخُولِ الْحَمَّامِ. وَ اعْلَمْ أَنَّ تَرْکیبَ الْحَمَّامِ عَلى تَرْکیبِ الْجَسَدِ. لِلْحَمَّامِ أَرْبَعَةُ أَبْیاتٍ مِثْلُ أَرْبَعِ طَبائِعٍَ. أَلْبَیْتُ الْأَوَّلُ: بارِدٌ یابِسٌ، وَالثّانی: بارِدٌ رَطْبٌ، وَالثّالثُ: حارٌّ رَطْبٌ، وَالرّابِعُ. حارٌّ یابِسٌ .
 
هرگاه خواستی حمام بروی و در سر خود ناراحتی پیدا نکنی، هنگام ورود به حمام ‌ابتدا پنج جرعه آب گرم بنوش، در این صورت به خواست خدای تعالی، از سردرد و درد شقیقه در امان خواهی بود. بعضی گفته‌اند هنگام ورود به حمام پنج مشت آب گرم‌ روی سر خود بریز.
 
بدان که حمام هم ترکیبی مانند ترکیب بدن دارد، یعنی همان‌طور که‌ بدن دارای چهار طبع است حمام نیز دارای چهار خانه می‌باشد: خانه اول: سرد و خشک است، خانه دوم: سرد و مرطوب، خانه سوم: گرم و مرطوب، و خانه چهارم: گرم و خشک.
 
توصیه هایی از سایر امامان درباره استحمام
امام علی (ع) حمام را خانه خوبی می دانند که در آن انسان به یاد آتش دوزخ می افتد و چرک و کثافات را از خود دور می کند.
 
امام موسی کاظم (ع) نیز فرموده اند: «یک روز در میان به حمام رفتن بر گوشت بدن می افزاید و هر روز حمام رفتن، پیه کلیه ها را آب می کند.»
 
امام صادق (ع) نیز آدابی برای استحمام قائلند به طوریکه می فرمایند: «پس از خروج از حمام پاها را بشویید که درد سر را برطرف می کند و به هنگام خروج عمامه بگذارید (یعنی سر را بپوشانید)».
 
همچنین ایشان مصرف روغن برای نظافت و نشاط پوست را توصیه کرده و فرموده اند: «روغن پوست را نرم و عقل را زیاد می کند و مجاری آب بدن را پاک می سازد و آلودگی تن را از بین می برد و رنگ پوست را روشن می گرداند.»
 
آداب حمام رفتن در دین اسلام
- یک روز در میان حمام کردن
- خواندن اذکار مخصوص
- ریختن آب گرم بر سر و پاها در ابتدای ورود
- خوردن جرعه ای از آب حمام (چرا که رفع ناراحتی مثانه می کند)
- نخوردن آب سرد در حمام
- عدم استحمام با آب سرد (زمانی که ترس بیمار شدن می رود)
- ریختن آب سرد بر روی پاها پس از خروج از حمام (که درد بدن را می برد)
- شانه نزدن و مسواک نزدن در حمام
- در حال گرسنگی حمام نرفتن
- با شکم پر حمام نرفتن
- در حال روزه حمام نرفتن
- زدودن موهای اضافه بدن
- شستن سر با گل ختمی و سدر
- بستن لنگ در حمام
- بستن سر پس از خروج از حمام
- قرآن نخواندن در حمام در حالت عریان
-  روغن مالی بدن (ماساژ)
- پس از حمام خواندن دو رکعت نماز مستحب است.

منبع: tebyan.net

 

 





      

 

احکام نذر و عهد

 

نذر, صیغه نذر, نذر برای گرفتن حاجت

احکام نذر و عهد

 

مسأله 2657 ـ نذر آن است که انسان برای خدا بر خود واجب کند که کار خیری را بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است ترک نماید.

مسأله 2658 ـ در نذر باید صیغه خوانده شود، و لازم نیست آن را به عربی بخواند، پس اگر بگوید چنانچه مریض من خوب شود برای خدا بر من است که ده تومان به فقیر بدهم، نذر او صحیح است، و اگر بگوید برای خدا نذر کردم چنین کنم، ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید عمل کند، ولی اگر نام خدا را نبرد و فقط بگوید نذر کردم، یا نام یکی از اولیای خدا را ببرد نذر صحیح نیست. و نذر اگر صحیح بود و مکلف به نذر خود عمداً عمل نکرد گناه کرده است، و باید کفاره بدهد، و کفاره وفا نکردن به نذر مانند کفاره مخالفت قسَم است، که بعداً خواهد آمد.

مسأله 2659 ـ نذر کننده باید بالغ و عاقل باشد، و به اختیار و قصد خود نذر کند، بنابراین نذر کردن کسی که او را مجبور کرده‌اند، یا به واسطه عصبانی شدن بی قصد یا بی‌اختیار نذر کرده، صحیح نیست.

مسأله 2660 ـ شخص سفیه ـ کسی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف میکند ـ اگر مثلاً نذر کند چیزی به فقیر بدهد صحیح نیست، و همچنین شخص مفلّس اگر نذر کند که مثلاً چیزی از اموالی که از تصرف در آنها منع شده به فقیر بدهد، صحیح نیست.

مسأله 2661 ـ نذر زن بدون اذن قبلی، یا اجازه بعدی شوهر در آنچه با حقّ استمتاع او منافات دارد، صحیح نیست، حتی اگر قبل از ازدواج نذر کرده باشد. و صحت نذر زن در اموالش بدون اجازه شوهر محل اشکال است، پس باید رعایت احتیاط شود، مگر در حج و زکات و صدقه و احسان به پدر و مادر و صله ارحام.

مسأله 2662 ـ اگر زن با اجازه شوهر نذر کند، شوهرش نمی‌تواند نذر او را به هم بزند، یا او را از عمل کردن به نذر جلوگیری نماید.

مسأله 2663 ـ در نذر فرزند، اجازه پدر شرط نیست، ولی اگر پدر یا مادر از عملی که آن را نذر کرده است، منعش کنند ـ اگر نهی آنها از روی شفقت باشد و مخالفت موجب ایذاء آنها باشد ـ نذرش باطل می‌شود.

مسأله 2664 ـ انسان کاری را می‌تواند نذر کند که انجام آن مقدور باشد، بنابراین کسی که مثلاً نمی‌تواند پیاده کربلا برود، اگر نذر کند که پیاده برود، نذر او صحیح نیست، و اگر در وقت نذر مقدور باشد و بعداً عاجز شود، نذر باطل می‌شود و چیزی بر او نیست بجز در موردی که نذر روزه کند که اگر از انجام آن عاجز شد احتیاط واجب آن است که یا بجای هر روز «750» گرم غذا به فقیری صدقه بدهد، یا 1?5 کیلو به کسی بدهد که بجای او آن روزه را بگیرد.

مسأله 2665 ـ اگر نذر کند که کار حرام یا مکروهی را انجام دهد، یا کار واجب، یا مستحبی را ترک کند، نذر او صحیح نیست.

مسأله 2666 ـ اگر نذر کند که کار مباحی را انجام دهد یا ترک نماید، چنانچه بجا آوردن آن و ترکش شرعاً از هر جهت مساوی باشد، نذر او صحیح نیست، و اگر انجام آن از جهتی شرعاً بهتر باشد و انسان به قصد همان جهت نذر کند، مثلاً نذر کند غذائی را بخورد که برای عبادت قوّت بگیرد، نذر او صحیح است؛ و نیز اگر ترک آن از جهتی شرعاً بهتر باشد، و انسان برای همان جهت نذر کند که آن را ترک نماید، مثلاً برای اینکه دود مضر و مانع انجام وظایف شرعی به نحو احسن است نذر کند آن را استعمال نکند، نذر او صحیح میباشد، ولی اگر بعداً ترک استعمال دود برای او ضرر داشته باشد، نذر او باطل می‌شود.

مسأله 2667 ـ اگر نذر کند نماز واجب خود را در جایی بخواند که به خودی خود ثواب نماز در آنجا زیاد نیست، مثلاً نذر کند نماز را در اتاق بخواند، چنانچه نماز خواندن در آنجا از جهتی شرعاً بهتر باشد مثلاً به واسطه اینکه خلوت است و انسان حضور قلب پیدا می‌کند، اگر نذر او برای آن جهت باشد صحیح است.

مسأله 2668 ـ اگر نذر کند عملی را انجام دهد، باید همان‌طور که نذر کرده بجا آورد، پس اگر نذر کند که روز اوّل ماه صدقه بدهد، یا روزه بگیرد، یا نماز اوّل ماه بخواند، چنانچه قبل از آن روز یا بعد از آن بجا آورد کفایت نمی‌کند. و نیز اگر نذر کند که وقتی مریض او خوب شد صدقه بدهد، چنانچه پیش از آنکه خوب شود صدقه را بدهد کافی نیست.

مسأله 2669 ـ اگر نذر کند روزه بگیرد ولی وقت و مقدار آن را معین نکند، چنانچه یک روز روزه بگیرد کافی است، و اگر نذر کند نماز بخواند و مقدار و خصوصیات آن را معین نکند، اگر یک نماز دو رکعتی بخواند، یا نماز وتر را بخواند کفایت میکند، و اگر نذر کند صدقه بدهد و جنس و مقدار آن را معین نکند، اگر چیزی بدهد که بگویند صدقه داده، به نذر عمل کرده است، و اگر نذر کند کاری برای خدا بجا آورد، در صورتی که یک نماز، یا یک روز روزه بگیرد، یا چیزی صدقه بدهد، نذر خود را انجام داده است.

مسأله 2670 ـ اگر نذر کند روز معینی را روزه بگیرد، باید همان روز را روزه بگیرد، و در صورتی که عمداً روزه نگیرد، باید گذشته از قضای آن روز، کفاره هم بدهد، ولی در آن روز اختیاراً می‌تواند مسافرت کند و روزه را نگیرد، و چنانچه در سفر باشد لازم نیست قصد اقامت کرده و روزه بگیرد، و در صورتی که از جهت سفر یا از جهت عذر دیگری مثل مرض، یا حیض روزه نگیرد، لازم است روزه را قضا کند ولی کفاره ندارد.

مسأله 2671 ـ اگر انسان از روی اختیار به نذر خود عمل نکند، باید کفاره بدهد.

مسأله 2672 ـ اگر نذر کند که تا وقت معینی عملی را ترک کند، بعد از گذشتن آن می‌تواند آن عمل را بجا آورد، و اگر پیش از گذشتن آن وقت از روی فراموشی، یا ناچاری انجام دهد، چیزی بر او واجب نیست، ولی باز هم لازم است که تا آن وقت آن عمل را بجا نیاورد، و چنانچه دوباره پیش از رسیدن آن وقت بدون عذر آن عمل را انجام دهد باید کفاره بدهد.

مسأله 2673 ـ کسی که نذر کرده عملی را ترک کند، و وقتی برای آن معین نکرده است، اگر از روی فراموشی یا ناچاری یا غفلت یا اشتباه، آن عمل را انجام دهد، یا کسی او را مجبور کند، یا جاهل قاصر باشد، کفاره بر او واجب نیست ولی نذر باقی است، پس اگر بعد از آن از روی اختیار آن را بجا آورد، باید کفاره بدهد.

مسأله 2674 ـ اگر نذر کند که در هر هفته روز معینی مثلاً روز جمعه را روزه بگیرد، چنانچه یکی از جمعه‌ها عید فطر یا قربان باشد، یا در روز جمعه عذر دیگری مانند سفر یا حیض برای او پیدا شود، باید آن روز را روزه نگیرد و قضای آن را بجا آورد.

مسأله 2675 ـ اگر نذر کند که مقدار معینی صدقه بدهد، چنانچه پیش از دادن صدقه بمیرد، لازم نیست آن مقدار را از مال او صدقه بدهند، و بهتر این است که بالغین از ورثه آن مقدار را از سهم خود از طرف میت صدقه بدهند.

مسأله 2676 ـ اگر نذر کند که به فقیر معینی صدقه بدهد، نمی‌تواند آن را به فقیر دیگر بدهد، و اگر آن فقیر بمیرد، لازم نیست آن را به ورثه او بدهد.

مسأله 2677 ـ اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت أبا عبدالله علیه‌السلام مشرّف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.

مسأله 2678 ـ کسی که نذر کرده زیارت برود و غسل زیارت و نماز آن را نذر نکرده، لازم نیست آنها را بجا آورد.

مسأله 2679 ـ اگر برای حرم یکی از امامان، یا امامزادگان نذر کند و مصرف معینی را در نظر نداشته باشد، باید آن را در تعمیر و روشنایی و فرش حرم و مانند اینها مصرف کند، و اگر ممکن نشد یا آن حرم به کلی بی‌نیاز بود، در راه کمک به زوّار مستمند آن حرم مصرف نماید.

مسأله 2680 ـ اگر برای پیامبر صلی الله علیه و آله یا یکی از ائمه علیهم السلام یا یکی از امامزادگان یا علمای پیشین و مانند آنها چیزی را نذر کند، چنانچه مصرف معینی را قصد کرده است باید به همان مصرف برساند، و اگر مصرف معینی را قصد نکرده است باید به مصرفی برساند که نسبتی به آن حضرت داشته باشد، مثلاً بر زوّار فقیر او صرف نماید و یا به مصارف حرم او برساند، و یا در امری که موجب اعلای نام اوست صرف کند.

مسأله 2681 ـ گوسفندی را که برای صدقه، یا برای یکی از امامان نذر کرده‌اند، اگر پیش از آنکه به مصرف نذر برسد شیر بدهد یا بچه بیاورد، مال کسی است که آن را نذر کرده مگر آنکه قصدش اعم باشد، ولی پشم گوسفند و مقداری که چاق می‌شود جزء نذر است.

مسأله 2682 ـ هرگاه نذر کند که اگر مریض او خوب شود یا مسافر او بیاید، عملی را انجام دهد، چنانچه معلوم شود که پیش از نذر کردن مریض خوب شده، یا مسافر آمده است، عمل کردن به نذر لازم نیست.

مسأله 2683 ـ اگر پدر یا مادر نذر کند که دختر خود را به سید، یا کس دیگری شوهر دهد، نذر آنان نسبت به دختر اعتبار ندارد و تکلیفی بر او ثابت نمی‌کند.

مسأله 2684 ـ هرگاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت شرعی خود برسد کاری را انجام دهد، بعد از آنکه حاجتش برآورده شد، باید آن کار را انجام دهد، و نیز اگر بدون آنکه حاجتی را ذکر کند، عهد کند که کاری را انجام دهد، آن عمل بر او واجب می‌شود.

مسأله 2685 ـ در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود، مثلاً بگوید با خدا عهد کردم چنین کنم، و لازم نیست کاری را که عهد میکند انجام دهد شرعاً بهتر باشد، بلکه کافی است شرعاً از آن نهی نشده باشد، و در نظر عقلا رجحان داشته باشد، یا برای آن شخص مصلحتی دربرداشته باشد، و اگر بعد از عهد طوری شد که آن عمل مصلحتی نداشت یا شرعاً مرجوح شد، هرچند مکروه شده باشد لازم نیست به آن عمل کند.

مسأله 2686 ـ اگر به عهد خود عمل نکند، گناه کرده است و باید کفاره بدهد، یعنی: شصت فقیر را سیر کند، یا دو ماه پی‌درپی روزه بگیرد، یا یک بنده آزاد کند.

 

منبع:sistani.org

 

 





      

 

چرا صالحان، گرفتار مشکلات و گنهکاران، در رفاه هستند؟

 

مشکلات اقتصادی,امتحان الهی

علّت برخی بلاها و مشکلاتی که مومن به آن دچار می‌شود، خود انسان است

 

اگر قطره‏ اى چاى روى شیشه عینک شما بریزد، فوراً آن را پاک مى ‏کنید.


امّا اگر قطره‏ اى چاى روى لباس سفید شما بچکد، صبر مى‏ کنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید.


و اگر قطره‏ اى روى قالى زیر پاى شما بچکد، آن را رها مى ‏کنید تا مثلاً شب عید به قالى شویى ببرید.


خداوند نیز با هرکسی به گونه ‏اى رفتار مى ‏نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، کیفر او را به تأخیر مى ‏اندازد.


پاسخ به یک شبهه
سوال و یا شبهه ‌ای که در ذهن بسیاری وجود دارد این است که چرا غالب کسانی که مطیع اوامر و دستورهای قرآن و خداوند تبارک و تعالی هستند، از آثار این اطاعت و پیروی برخوردار نیستند و با کمبودهای شدید و گرفتاری ‌ها و بلایای زیادی روبرو هستند؟ و کسانی ‌که کافر هستند و یا در کشورهای کفر زندگی می کنند، هم از نظر رفاه و آسایش، از وضعیت و موقعیت بهتر و برتری بهره‌ مند هستند و هم از انواع نعمت ‌های خدادادی بیشتری برخوردار می ‌باشند.

این مسئله که هر انسانی و هر قومی که در مسیر خدا گام بردارد و تقوا پیشه کند و در برابر نعمت‌های الهی شکرگزار باشد، خداوند آن‌ها را از دریای بیکران رحمت خویش مستفیض کرده و نعمت‌های خود را بر او نازل خواهد کرد، از سنت‌های خداوند و درست می‌باشد. ‌امّا مشکلات و مصیبت‌ها و تنگناهایی که مومنین بدان دچار می ‌شوند، فلسفه و علّت ‌های دیگری نیز دارد که به چند نمونه از زبان آیات قرآن کریم اشاره می ‌کنیم:


مشکلات و مصائب خود ساخته
علّت برخی بلاها و مشکلاتی که مومن به آن دچار می‌شود، خود انسان است؛ بسیاری از اوقات این خود ما هستیم که به دلیل سوء مدیریت در برنامه و یا به دلیل انتخاب‌های غلط و اشتباه و ... دچار مشکل می ‌شویم. 


به طور مثال اگر در رانندگی دچار تصادف شویم و در آن به نقص عضو مبتلا شویم و یا ... همه این‌ها مسببشان خود ما هستیم و به خداوند مربوط نمی ‌شود. قرآن کریم می ‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لاَ یَظْـلِمُ النَّاسَ شَیئا وَ لَـَکِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْـلِمُونَ (یونس/44) خداوند هیچ بر مردم ستم نمی ‌کند؛ ولی این خود مردم‌ اند که بر خویشتن ستم می ‌کنند.»


سنت امتحان الهی
برخی بلاها برای آزمایش و امتحان مردم می‌ باشد؛ چرا که دنیا محل ابتلا و امتحان است نه دار آسایش و راحتی، آن ‌چنان‌ که قرآن کریم می ‌فرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الاْمْوَلِ وَ الاْنفُسِ وَ الثَّمَرَتِ وَبَشِّرِ الصَّـَبِرِین (بقره/155) قطعاً شما را به چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جان‌ ها و محصولات، می آزماییم و مژده باد شکیبایان را»


هر کسی به اندازه تلاشش بهره می برد 

یکی دیگر از سنّت‌ های الهی نیز این است که هر کسی به اندازه رنج و زحمتی که کشیده استفاده و بهره‌ برداری می ‌کند. خداوند می ‌فرماید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی (نجم/39) و براى انسان بهره ‏‌اى جز سعى و کوشش او نیست.»


 پس هر کسی به اندازه تلاش و زحمتی که کشیده و به اندازه ‌ای که از نبوغ و استعداد الهی استفاده کرده است، در راحتی و آسایش خواهد بود. و بدون شک یکی از علت‌ های پیشرفت آنان تلاش زیادی بوده که توسط آنان برای رشد اقتصادی شده است و نتیجه آن را هم الان برداشت می‌کنند.


سختی ها و بلاها؛ وسیله ای برای تذکّر و یادآوری
انسان همچون مسافری است که در مسیر زندگی خود در حرکت است و اگر در طول مسیر همیشه در رفاه و آسایش باشد ممکن است غفلت  بر او چیره شود و او را از مسیر اصلی و هدف نهایی باز دارد، از این رو خداوند که أرحم الراحمین و از همگان نسبت به انسان مهربان تر است، زنگ بیدار باش را برای انسان در قالب بلا و سختی به صدا در می آورد و انسان را از عواقب خطرناک ضلالت و گمراهی  باخبر می سازد. 


خداوند متعال می فرماید: «وَلَقَدْ أَخَذْنَآ ءَالَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْص مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ»(اعراف، 30) و ما نزدیکان و قوم فرعون را به خشکسالی و کمبود میوه ها گرفتار کردیم شاید متذکّر گردند.»


همچنین امیر مؤمنان علی (علیه السلام) می فرماید: «انَّ اللّه یبتلی عبادَهُ عند الأَعمال السَیِّئة بنقص الثمرات و حبسِ البرکات و إغلاقِ خزائِنِ الخَیْرات لیتوبَ تائبٌ و یُقْطِعَ مُقْطِعٌ وَ یَتَذَکَّرَ متذکِّرٌ»(نهج البلاغه، خطبه 143) خداوند بندگان خویش را به هنگامی که کارهای بد انجام می دهند با کمبود میوه ها و جلوگیری از نزول برکات و بستن در گنج های خیرات به روی آنان آزمایش می کند.»

مشکلات اقتصادی,امتحان الهی

برخی بلاها برای آزمایش و امتحان مردم می‌ باشد؛ چرا که دنیا محل ابتلا و امتحان است

 

اجر و پاداش اخروی
خداوند به کسی ظلم نمی کند «وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّم لِّلْعَبِیدِ» در کتب کلامی و اعتقادی تحت عنوان «اعواض الآلام; عوض های سختی ها و رنج ها» بیان شده سختی ها و مصائبی که از جانب خداوند به انسان ها می سد در آخرت جبران می شود. 


گذشته از این مطلب، صبر و استقامت در برابر شدائد  و مصائب و پیمودن راه سعادت و تکامل  در شرائط سخت و دشوار، أجر و پاداش اخروی بسیاری را نصیب انسان خواهد نمود، چنان که در روایتی نقل شده روزی عبداللّه بن ابی یعفور نزد امام صادق (علیه السلام) به شکوه و گلایه پرداخت که من همیشه در سختی و بیماری به سر می برم. امام (علیه السلام) در جواب فرمودند: «لو یعلم المؤمن ما له من الأجر فی المصائب لتمنّی أنّه قرض بالمقاریض» (اصول کافی، همان، ص 255) اگر شخص مؤمن بداند که پایداری در برابر مصائب و سختی ها چه اندازه اجر و ثواب دارد آرزو می کند که بدن او با قیچی قطعه قطعه شود.»


سختی باعث تکامل است
بلاها و سختی ها زمینه ساز سعادت و کمال هستند و به تعبیر استاد مطهری «بدهای مادر خوبی ها و زائیده آن ها هستند.» ( مجموعه آثار، همان، ص 174) و در منطق عقل و شرع سختی ها انسان را آبدیده می کنند و او را به آسایش و سعادت می رسانند و نیروهای بالقوّه او را در مسیر پیشرفت و تکامل به فعلیت می رسانند «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» همانا به همراه هر سختی آسایش و راحتی است.» ( انشراح، 5)


آری اگر انسان در ناز و نعمت و آسایش به سر ببرد نمی توان توقع داشت که سخت کوش و توانمند شود چرا که اگر شخصی می خواهد فنّ شناگری را یاد بگیرد، تا سختی و مرارت فرو رفتن های مکرّر در آب را لمس نکند، شناگر خوبی نخواهد شد.


شناخته شدن صابرین
علّت برخی بلاها و مشکلاتی که مومن به آن دچار می‌شود، خود انسان است؛ بسیاری از اوقات این خود ما هستیم که به دلیل سوء مدیریت در برنامه و یا به دلیل انتخاب‌های غلط و اشتباه و ... دچار مشکل می ‌شویم.

خداوند متعال می فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَ نَبْلُوَاْ أَخْبَارَکُمْ» ( محمد، 31) ما همه شما را قطعاً آزمایش می کنیم تا معلوم شود مجاهدان واقعی و صابران از میان شما کیانند؟ و اخبار شما را بیازمائیم.»


البته ذکر این نکته لازم است که این آزمایش ها برای علم پیدا کردن خداوند نیست چرا که خداوند بر همه چیز عالم است، بلکه برای آشکار شدن چهره انسان ها برای خودشان و دیگران است تا در روز قیامت حجّت و دلیل بر همگان تمام باشد.


 کلام آخر:
با توجه به اینکه خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى کنند، فوراً آنان را با قهر خود مى‏ گیرد تا متذکّر شوند، چنانکه خداوند در قرآن مى‏ فرماید: اگر پیامبر سخنى را که ما نگفته ‏ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مى ‏گیریم: « وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ ‏* لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ» (سوره حاقّه، آیه 44 - 45) و همچنین اگر مؤمنین خلافى کنند، چند روزى نمى ‏گذرد مگر آنکه گوشمالى مى‏ شوند. 


امّا اگر نااهلان خلاف کنند، خداوند به آنان مهلت مى ‏دهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاک مى‏کند: «وَ جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً» (سوره کهف، آیه 59) و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مى ‏اندازد و به آنان مهلت مى ‏دهد تا پیمانه شان پر شود. «إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً» (سوره آل عمران، آیه 178)

 

منبع: tebyan.net

 

 





      

 

چرا قرآن به زبان عربی و آن هم در عربستان نازل شده است؟

 

زبان قرآن,زبان قرآن,علت نازل شدن قرآن به زبان عربی

علت نزول قرآن به زبان عربی

 

چرا قرآن به زبان عربی و آن هم در عربستان نازل شده و به زبان های مختلف در ممالک مختلف مانند زبان های چینی، انگلیسی و... و به افراد مختلف نازل نشده است؟

برای روشن شدن پاسخ، اول باید با ویژگی های منطقه جزیره العرب که عربستان جزئی از آن منطقه بزرگ محسوب می شده است، آشنا شویم سپس ویژگی ها و خصوصیات زبان عربی را مورد بررسی قرار دهیم، از این رو توجه به مطالب ذیل لازم است:

ویژگی های منطقه جزیرة العرب
1 ـ این منطقه محل پرورش و ترویج ادیان و شریعت هایی همچون شریعت حضرت موسی (علیه السلام) و شریعت حضرت عیسی (علیه السلام) می باشد.


2 ـ خانه کعبه به عنوان مقدس ترین بنای جهان توسط حضرت ابراهیم (علیه السلام) و به امر خداوند متعال در این منطقه بنا شده که به عنوان قبله مسلمانان قرار گرفت.


3 ـ بنای مقدس دیگری به نام بیت المقدس که قبله اولین مسلمانان بود در این منطقه واقع شده است.


4 ـ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) در عربستان متولد شده است؛ زیرا طائفه و قبلیه ی ایشان که از نسل حضرت ابراهیم (علیه السلام) هستند و آنجا ساکن بوده اند. لذا همان گونه که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در آن منطقه متولد شده، در همان منطقه نیز قرآن بر ایشان نازل گردیده است.


5 ـ موقعیت جغرافیایی منطقه حجاز و عربستان از ویژگی های خاصی برخوردار است؛ زیرا دسترسی داشتن به جاده ابریشم، زمینه مناسبی را برای ارتباط و تبادل افکار و عقائد و در نتیجه ترویج و گسترش دین اسلام به دیگر نقاط دنیا به خصوص کشورهای آسیایی فراهم می کند.

ویژگی های زبان عربی
1 ـ ادبیات زبان عربی یکی از کامل ترین و غنی ترین ادبیات ها می باشد.


2 ـ زبان عربی یکی از وسیع ترین زبان ها از حیث لغت و اصطلاح و واژگان می باشد.


3 ـ شیوایی و رسایی آن تا حدّی است که بدون ابهام، معنا و مقصود خود را به طور واضح و روشن به مخاطب تفهیم می کند، کما این که خداوند متعال در آیه 28 سوره «زمر» به این مطلب این چنین اشاره فرموده: « قُرْآنًا عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ ؛ قرآنی است فصیح و خالی از هرگونه کجی و نادرستی باشد که اهل تقوی شوند». 

زبان قرآن,زبان قرآن,علت نازل شدن قرآن به زبان عربی

ادبیات زبان عربی یکی از کامل ترین و غنی ترین ادبیات ها می باشد

  
چه زبانی بهتر است زبان قرآن باشد؟
با توجه به این که پیامبر- صلی الله علیه و آله وسلم-  از منطقه جزیرة العرب بود، پس زبان قرآن باید عربی باشد همان طور که خداوند متعال می فرماید: « وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ ...[1]؛ ما هیچ پیامبری را جز به زبان


قومش نفرستادیم تا (معارف الهی را)برای آنها روشن کند.» مانند انبیاء گذشته که هر کدام به زبان قوم خودشان صحبت می کردند، و کتاب آسمانی آنها نیز همان زبان بوده است؛ زیرا در غیر این صورت به آن پیامبر و کتابش ایمان نمی آوردند، همانطور که قرآن کریم می فرمایند: «هرگاه آن را برای عجم (غیر عرب)ها نازل می کردیم و او آن را بر ایشان می خواند، به آن ایمان نمی آوردند».[2]


و چه بسا اگر زبان قرآن غیر از زبان عربی بود پاره ای از اسرار بر عقول مردم مخفی می ماند و تعقل و فهم بشر به آن ها نمی رسید؛ زیرا زبان عربی از کامل ترین و پربارترین ادبیات ها مایه می گیردو از حیث لغت و واژگان جزء وسیع ترین زبان ها می باشد، از این رو شایسته است به عنوان زبان ارسالی وحی باشد تا بتواند تمام ریزه کاری های سخنان خداوند را به بهترین بیان به مخاطب خود انتقال دهد.


البته قرآن کریم با این زبان برای همه مردم جهان قابل فهم نیست (و به هر زبان دیگری بود نیز همین گونه بود) زیرا، یک زبان جهانی و بین المللی که همه مردم دنیا آن را بفهمند نداریم، ولی این مانع بهره مندی سایر مردم جهان از ترجمه های آن نخواهد شد، از جهتی ناگفته نماند، در هر جای قرآن کریم که از آن تعبیر به «عربی بودن» آورده شده، منظور از عربی بودن قرآن، واضح و روشن بودن تعالیم قرآن است، از این جهت که هیچ ابهام و پیچ و خمی ندارد و به شیواترین و رساترین بیان آورده شده است.


باید توجه داشت که قرآن کریم مشتمل بر تعالیم و قوانین کلی الهی است که محدود به یک منطقه و یک زبان نمی شود، بلکه برای تمام انسان ها و در همه زمان ها کاربرد داشته و قابل استفاده می باشد، از این رو هم شکل بودن ظاهر کلام قرآن با زبان عربی و یا مکان نزول قرآن با عربستان کنونی، از کلی و عمومی بودن دستورات و تعالیم آن کتاب الهی نمی کاهد و این کتاب آسمانی برای همیشه و حتی برای انسان هایی که در آینده به وجود می آیند، دستورات و قوانین راه گشا و هدایت کننده ای دارد؛ بدون این که غبار کهنگی و قدیمی شدن بر چهره روشن و نورانی آن قوانین بنشیند.

نتیجه
با ویژگی های منطقه حجاز و عربستان و خصوصیات بارز زبان عربی در می یابیم که بهترین مکان نزول قرآن و بهترین زبان برای کلام قرآن در نظر گرفته شده است تا تعالیم نورانی قرآن کریم به سایر نقاط جهان انتقال یابد بدون این که از محتوا و مضمون آن کاسته شود، البته شایان ذکر است که تعبیر عربی بودن که در قرآن کریم در حدود 10 مورد آورده شده، اشاره به زبان عربی امروزی نیست بلکه مراد واضح و روشن بودن آن تعالیم الهی و خالی بودن آنها از پیچیدگی و ابهام می باشد، از این رو می توان خلاصه ای از محتوای این چند آیه را اینچنین بیان کرد: ما قرآن را به شیوه ای واضح و روشن و با بیانی رسا و شیوا برای شما فرستادیم.

پی نوشت ها:
[1] . ابراهیم/ 4.
[2] . شعراء/ 199 - 198 

 

منبع :andisheqom.com

 

 





      

 

چند ادعیه ی قرآنی که با ربنا شروع می شوند

 

دعای قنوت ربنا آتنا,دعاهای قرآنی

ادعیه قرآنی که با ربنا شروع می شوند

 

خود قرآن نازل، در بردارنده  ی قرآن صاعد است؛ یعنی خداوند متعال دعاهای زیادی را در خود قرآن به سوی ما نازل فرموده، تا دست بندگانش را بگیرد و آن  ها را به سوی ملکوت خدا صعود دهد. بعضی از این دعاهای قرآنی با گل  واژه  ی «ربَّنا» آغاز می  شوند.

«قرآن» کلام نازل و پایین آمده  ی خداوند است و «دعا»، کلام صاعد و بالا رونده  ی او!


حضرت روح الله قُدِّسَ سِرُّه می فرماید:
«بعضی از مشایخ ما می  فرمودند که «قرآن، قرآن نازل است؛ آمده است به طرف پایین و دعا از پایین به بالا می رود؛ این قرآن صاعد است»؛ یعنی دعا دست انسان را می  گیرد و می  بردش به بالا؛ آن بالایی که من و شما نمی  توانیم بفهمیم؛ آن  ها که اهلش هستند می  فهمند.» (1)


با این حال خود قرآن نازل، در بردارنده  ی قرآن صاعد است؛ یعنی خداوند متعال دعاهای زیادی را در خود قرآن به سوی ما نازل فرموده، تا دست بندگانش را بگیرد و آن  ها را به سوی ملکوت خدا صعود دهد. بعضی از این دعاهای قرآنی  با گل  واژه  ی «ربَّنا» آغاز می  شوند.


در این مقاله، متناسب با حال و هوای رمضانی مان، چند نمونه از این «ربناهای قرآنی» را گزینش کرده، برایتان بیان می  کنیم.


اولین آیه: ابزاری برای یک مبارزه سخت
«رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبرْاً وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انصُرْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْکَفِرِینَ» (آیه  ی 250، سوره  ی بقره)
پروردگارا، صبر و شکیبایى بر ما فرو ریز و قدم هاى ما را ثابت و استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز فرما!

این آیه، دعای سپاهیان طالوت را در برابر سپاه جالوت و استمداد آن  ها را از خداوند حکایت می  کند. سپاه طالوت به فرماندهی حضرت داوود علیه  السلام درگیر جهاد اصغر بودند و برای از دست ندادن پایداری و استقامت و برای به دست آوردن پیروزی در این جهاد، از خداوند یاری می  طلبیدند. از آن  جایی که عبادت خدا و مبارزه با نفس ، جهاد اکبر است و صبر و استقامتی فزون  تر از جهاد اصغر می  طلبد، مناسب است که در ماه میهمانی خدا که صبح تا شب و شب تا صبحمان باید به عبادت و تقوا بگذرد، این دعا ورد زبان و ذکر دلمان باشد و دائماً از خدا برای پیروزی در این جهاد یاری بطلبیم.


نقل شده است که روزی حضرت پیامبر صلی  الله  علیه  و آله به جابر بن عبد الله فرمود: «ای جابر، این ماه ماه رمضان است و هرکس روزهای این ماه را روزه بگیرد و قسمتی از شب  هایش را به خواندن ادعیه و اذکار بپردازد و شکم و دامن و زبان خود را از گناه نگاه دارد، با خارج شدن از ماه رمضان، از گناهانش نیز خارج می  شود.»


جابر گفت: چه حدیث زیبایی!
حضرت فرمود: و چه شروط سختی! (2)


نکات:
1. دعا باید همراه با حرکت باشد؛ نه این  که دعا به جای حرکت باشد. در ابتدای آیه می  فرماید:«بَرَزُوا لِجالُوتَ؛ به سوی جالوت حرکت کردند»، سپس می  فرماید: دعا کردند و گفتند: «رَبَّنا أَفْرِغْ...»


2. صبر و پیروزى، ملازم یکدیگرند و به  خواست الهی، صبر همیشه مایه  ی ظفر است: «صَبْراً» -> «اُنصُرنا»


3. در سختی  ها ، انسان به صبرِ بسیار محتاج است. «أَفرِغ» به معناى «نزول فراوان» است. کلمه «صَبْراً» نیز در قالب نکره آمده است که نشانه  ى صبر بزرگ است.


4. پشت سر گذاشتن امتحانات و موفقیّت در آن  ها نباید ما را مغرور نکند؛ برای تداوم موفقیت و پیروزی نیز باید از خداوند استمداد نماییم: «ثَبِّت أَقدامَنا».


5. وظیفه  ی انسان، حرکت و تلاش و دعا و توکل است؛ امّا پیروزى به دست خدا است: «وَ انْصُرْنا»


آیه ی دوم: درخواست رحمت از خداوند
«رَبَّنَا ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَ هَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا» (آیه ی 10، سوره ی کهف)
پروردگارا، از سوى خود رحمتى به ما عطا کن و براى ما رشد و توسعه ای در کارمان فراهم ساز!
این آیه مربوط به اصحاب کهف است که بعد از آن  که از طاغوت و شرک و کفر و گمراهی به غار پناه بردند (اِذ أَوَى الفِتیَةُ إِلَى الکَهفِ)، از خدایشان طلب لطف و رحمت کردند و درخواست کردند که زمینه  ی رشد و تربیت الهی را برایشان فراهم کند.


ما نیز که از گناه و غفلت و روزمرگی به روزه و ماه رمضان پناه برده  ایم، از خدا بخواهیم که به حالمان رحم کند و ما را در مسیر پرفراز و نشیب تربیت و رشد الهی، بالا ببرد و به شکوفایی برساند.


در این آیه نیز بر «دعا همراه با حرکت» به  جای «دعا به جای حرکت» تأکید شده است. چنین نیست که اصحاب کهف بنشینند و دعا کنند و هیچ حرکتی انجام ندهند؛ بلکه همان  طور که دستانشان را به دعا بلند کردند (فقالوا ربنا...)، پاهایشان را نیز به سوی غار حرکت دادند (اوی الفتیة الی الکهف)


آیه  ی سوم: خطر و انحراف در راه است
«رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً  إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ» (آیه ی 8، سوره ی آل عمران)


پروردگارا، پس از آن  که ما را هدایت کردى، دل  هاى ما را به باطل مایل مگردان و از سوى خود ما را رحمتى ببخش! به  راستى که تو خود بسیار بخشنده اى!


در این دعای زیبا، بعد از این  که به نعمت هدایت رسیدیم، از خدا می خواهیم که این نعمت را از ما نگیرد و ما را از خطر گمراهی و انحراف از راه هدایت حفظ کند.


حال که به میهمانی خدا راه یافته  ایم و توفیق نماز و روزه و مناجات و تقوا نصیبمان شده است، از خدا بخواهیم که ما را در این راه یاری کند و این توفیق  های زیبا را از ما نگیرد و این مهمانی آغازی باشد برای محرم شدن همیشگی  مان در انجمن مومنان و کرّوبیان!


مهم ترین نکته ی این آیه این است که انسان هرگز نباید خود را از الطاف و عنایات ربانی بی  نیاز بداند و حتی بعد از هدایت و قرار گرفتن در مسیر رشد و سعادت، از گمراهی و انحراف بترسد و دائماً پناه  جوی دستان پرمهر پروردگار باشد.


آیه آخر: مقدمه ای برای رسیدن به مغفرت و رحمت الهی
«رَبَّنَا ءَامَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمنَا وَ أَنتَ خَیرُ الرَّاحِمِینَ» (آیه  ی 109، سوره  ی مومنون)

پروردگارا، ایمان آوردیم؛ پس ما را ببخش و بر ما رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانى!


خدای مهربان، ممنونیم از تو که ما را به مهمانی باشکوه رمضانت دعوت کردی و ما را توفیق حضور در این مراسم پرفیض عبادت و تقوا و خودسازی عنایت کردی! به تو و دین و آیین محمدی و علوی تو ایمان آورده  ایم و دعوتت را لبیک گفته  ایم؛ حال که آمده  ایم، ما را در باران مغفرتت شست  و شو ده و گرد و غبار و چرک گناه و غفلت را از گوهر جان ما پاک کن و ما را در آغوش رحمت خود جای ده که تو مهربان  ترینی!


خدایا، همان  طور که ایمانمان را با مغفرت و رحمت بی  کرانت پاداش می  دهی؛ گرسنگی و تشنگی و بی  حالی و خویشتن  داری سی روزه  ی رمضانمان را هم با الطاف ربانی  ات در عید فطر پاداش ده و هم  چنین، درد و رنج و سختی  های دنیایمان را با شادی و لذت و سعادت بهشت و رضوانت پاداش ده!


از این آیه به دست می آید که ایمان مقدمه  ی رسیدن به مغفرت و رحمت خداوند است و هرچه ایمانمان بیش  تر باشد، رحمت بیش  تری شامل حالمان می  شود: رَبَّنَا ءَامَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا
 
پی نوشت ها:
1. صحیفه ی امام، ج 13، ص 32
2. فروع کافی، ج 4، ص 87، باب ادب الصائم، ح 

 

منبع:tebyan.net

 

 





      

 

خالکوبى چه حکمى دارد؟ آیا وضو با خالکوبی باطل است؟

 

احکام خالکوبى برای مردان،احکام خالکوبى برای زنان

خالکوبى چه حکمى دارد؟

 

قرار گرفتن مواد رنگی با منشاء خارجی در زیر پوست باعث تغییرات رنگی می شود که این حرکات را خالکوبی یا تاتو می نامیم .

(خالکوبی) چیست؟
انجام تاتو یا خالکوبی می تواند به دلیل یک رفتار فرقه ای و مذهبی و یا به خاطر زیبایی و یا جهت یک عقیده خاص و خیابانی باشد .

انجام خالکوبی با توجه به احتمال انتقال بیماری ها، در هیچ آرایشگاه و مرکزی مجاز نیست و خلاف قانون است. اقداماتی مثل خالکوبی یک کار شبه‌ درمانی است و باید با نظارت پزشک متخصص انجام شود.

تاتو هم نوعی خالکوبی به حساب می‌آید، اما اگر در حضور پزشک متخصص صورت بگیرد و نکات بهداشتی آن رعایت شود، مشکلی ندارد.

در صورتی که خالکوبی توسط افرادی صورت گیرد که به اصول بهداشتی و پزشکی آگاه نیستند، انواع بیماری‌های عفونی واگیردار و بیماری‌های پوستی از این طریق منتقل خواهند شد.

در این قسمت برای تکمیل بحث از نظر فقهی نظر بعضی مراجع عظام را در این مورد جویا شدیم که به این شرح است:

آیة الله مکارم شیرازی(مدظله):
سوال: خالکوبى چه حکمى دارد و آیا براى غسل و وضو مشکلى ایجاد مى کند؟
 هرگاه ضرر خاصّى براى بدن نداشته باشد عکسهاى موجب فساد اخلاق در آن نباشد جایز است و در هرحال براى وضو و غسل مشکلى ایجاد نمى کند.

سوال: آیا خالکوبی در اسلام حرام است؟ چرا؟
 حرام نیست مگر اینکه عکس های مستهجن باشد و یا اسامی مقدس که در حال عدم وضو یا جنابت مایه اشکال شود.

 آیة الله خامنه ای(دام ظله):
سوال: حکم حضرتعالى درباره تاتو کردن ابرو براى زنان چیست؟
ج) مانع ندارد، و اگر در نظر عرف زینت محسوب مى‌شود باید از نامحرم بپوشانند.

به طور کلی حکم خالکوبی براساس فتوای آیة الله خامنه ای مدظله العالی چنین است:

« خالکوبی حرام نیست و اثری که از آن در زیر پوست می گذارد مانع از رسیدن آب نیست و وضو و غسل با آن صحیح است.»

 آیة الله سیستانی(دام ظله):
س?ال: کاشتن ابرو برای زنان اشکال دارد یا خیر؟
جواب: کاشتن ابرو به جهت وضو و غسل اشکال دارد ولی خالکوبی کردن آن مانعی ندارد ....

س?ال: ایا داشتن خالکوبی بر روی بازو برای گرفتن وضو ایجاد اشکال می کند؟ چنانچه جواب مثبت است لطفا راهنمایی بفرمائید چه باید کرد؟
جواب: ایجاد اشکال نمی کند.

س?ال: آیا خانمهایی که دارای تاتو بر روی ابروهای خود می باشند می توانند به حج بروند؟
جواب: اشکال ندارد و به حج ضرری نمیرساند.

س?ال: تاتو کردن ابروها چه حکمی دارد ؟
جواب: مانعی ندارد ولی اگر زینت شمرده شود باید زنان از نامحرم آن را بپوشاند.

س?ال: تاتوکردن ابروها و لبها چه حکمی دارد؟
جواب: اشکال ندارد ولی زنها باید ان را چنانچه عرفا زینت حساب شود باید از نامحرم بپوشانند.

منابع:
سایت آیة الله خامنه ای(دام ظله)
سایت آیة الله مکارم شیرازی(دام ظله)
سایت آیة الله سیستانی(دام ظله)

 

 





      

 

20 حدیث اخلاقى از پیامبر گرامى اسلام

 

احادیث اخلاقى از پیامبر,حدیث از پیامبر

احادیث اخلاقى از حضرت محمد (ص)

 

 1- فضیلت دانش طلبى
« مَنْ سَلَکَ طَریقًا یَطْلُبُ فیهِ عِلْمًا سَلَکَ اللّهُ بِهِ طَریقًا إِلَى الْجَنَّةِ... وَ فَضْلُ الْعالِمِ عَلَى الْعابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلى سائِرِ النُّجُوم لَیْلَةَالْبَدْرِ.»:

هر که راهى رود که در آن دانشى جوید، خداوند او را به راهى که به سوى بهشت است ببرد، و برترى عالِم بر عابد، مانند برترى ماه در شب چهارده، بر دیگر ستارگان است.

 

-----------------------------------------------
2- دین یابى ایرانیان
« لَوْ کانَ الدِّینُ عِنْدَ الثُّرَیّا لَذَهَبَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ فارْسَ ـ أَوْ قَالَ ـ مِنْ أَبْناءِ فارْسَ حَتّى یَتَناوَلَهُ.»:
اگر دین به ستاره ثریّا رسد، هر آینه مردى از سرزمین پارس ـ یا این که فرموده از فرزندان فارس ـ به آن دست خواهند یازید.

 

-----------------------------------------------
3- ایمان خواهى ایرانیان
« إِذا نَزَلَتْ عَلَیْهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) سُورَةُ الْجُمُعَةِ، فَلَمّا قَرَأَ: وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِمْ. قَالَ رَجُلٌ مَنْ هؤُلاءِ یا رَسُولَ اللّهِ؟ فَلَمْ یُراجِعْهُ النّبِىُّ(صلى الله علیه وآله وسلم)، حَتّى سَأَلَهُ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلاثًا. قالَ وَفینا سَلْمانُ الفارْسىُّ قالَ فَوَضَعَ النَّبِىُّ یَدَهُ عَلى سَلْمانَ ثُمَّ قالَ: لَوْ کَانَ الاِْیمانُ عِنْدَ الثُّرَیّا لَنالَهُ رِجالٌ مِنْ هؤُلاءِ.»:
وقتى که سوره جمعه بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل گردید و آن حضرت آیه وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِمْ را خواند.


مردى گفت:اى پیامبر خدا! مراد این آیه چه کسانى است؟ رسول خدا به او چیزى نگفت تا این که آن شخص یک بار، دوبار، یا سه بار سؤال کرد.


راوى مى گوید: سلمان فارسى در میان ما بود که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)دستش را روى دوش او نهاد، سپس فرمود: اگر ایمان به ستاره ثریّا برسد، هر آینه مردانى از سرزمین این مرد به آن دست خواهند یافت.

 

-----------------------------------------------
4- مشمولان شفاعت
« أَرْبَعَةٌ أَنَا الشَّفیعُ لَهُمْ یَوْمَ القِیمَةِ:

1ـ مُعینُ أَهْلِ بَیْتى.
2ـ وَ الْقاضى لَهُمْ حَوائِجَهُمْ عِنْدَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیْهِ.
3ـ وَ الُْمحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ.
4ـ وَ الدّافِعُ عَنْهُمْ بِیَدِهِ.»:
چهار دسته اند که من، روز قیامت، شفیع آنها هستم:1ـ یارى دهنده اهل بیتم،2ـ برآورنده حاجات اهل بیتم به هنگام اضطرار و ناچارى،3ـ دوستدار اهل بیتم به قلب و زبان،4ـ و دفاع کننده از اهل بیتم با دست و عمل.

 

-----------------------------------------------
5- ملاک پذیرش اعمال
« لا یُقْبَلُ قَوْلٌ إِلاّ بِعَمَل وَ لا یُقْبَلُ قَوْلٌ وَ لا عَمَلٌ إِلاّ بِنِیَّة وَ لا یُقْبَلُ قَوْلٌ وَ لا عَمَلٌ وَ لا نِیَّةٌ إِلاّ بِإِصابَةِ السُّنَّةِ.»:
نزد خداوند سخنى پذیرفته نمى شود، مگر آن که همراه با عمل باشد، و سخن و عملى پذیرفته نمى شود، مگر آن که همراه با نیّت خالص باشد، و سخن و عمل و نیّتى پذیرفته نمى شود، مگر آن که مطابق سنّت باشد.

 

-----------------------------------------------
6- صفات بهشتى
« أَلا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ تَحْرُمُ عَلَیْهِ النّارُ غَدًا؟ قیلَ بَلى یا رَسُولَ اللّهِ.
فَقالَ: أَلْهَیِّنُ الْقَریبُ اللَّیِّنُ السَّهْلُ.»:
آیا کسى را که فرداى قیامت، آتش بر او حرام است به شما معرّفى نکنم؟ گفتند: آرى، اى پیامبر خدا.


فرمود: کسى که متین، خونگرم، نرمخو و آسانگیر باشد.

 

-----------------------------------------------
7- نشانه هاى ستمکار
« عَلامَةُ الظّالِم أَرْبَعَةٌ: یَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ، وَ یَمْلِکُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ، وَ یُبْغِضُ الْحَقَّ وَ یُظْهِرُ الظُّلْمَ.»:
نشانه ظالم چهار چیز است :1ـ با نافرمانى به مافوقش ستم مى کند،2ـ به زیردستش با غلبه فرمانروایى مى کند،3ـ حقّ را دشمن مى دارد،4ـ و ستم را آشکار مى کند.

 

-----------------------------------------------
8- شعبه هاى علوم دین
« إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَریضَةٌ عادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قائِمَةٌ وَ ما خَلاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ.»:
همانا علم دین سه چیز است، و غیر از اینها فضل است:1ـ آیه محکمه (که منظور از آن علم اصول عقائد است)،2ـ فریضه عادله (که منظور از آن علم اخلاق است)،3ـ و سنّت قائمه (که منظور از آن علم احکام شریعت است).

 

-----------------------------------------------
9- فتواى نااهل
« مَنْ أَفْتى النّاسَ بِغَیْرِ عِلْم... فَقَدْ هَلَکَ وَ أَهْلَکَ.»:
کسى که بدون صلاحیّت علمى براى مردم فتوا دهد، خود را هلاک ساخته و دیگران را نیز به هلاکت انداخته است.

 

-----------------------------------------------
10- روزه واقعى
« أَلصّائِمُ فى عِبادَة وَ إِنْ کانَ فى فِراشِهِ ما لَمْ یَغْتَبْ مُسْلِمًا.»:
روزه دار ـ مادامى که غیبت مسلمانى را نکرده باشد ـ همواره در عبادت است، اگر چه در رختخواب خود باشد.

 

-----------------------------------------------
11- فضیلت رمضان
« شَهْرُ رَمضانَ شَهْرُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهْرٌ یُضاعَفُ فیهِ الْحَسَناتُ وَ یَمْحُو فیهِ السَّیِّئاتُ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَکَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الاْنابَةِ وَ هُوَ شَهْرُ التَّوبَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ.
أَلا فَاجْتَنِبُوا فیهِ کُلَّ حَرام وَ أَکْثِرُوا فیهِ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرآنِ....»:
ماه رمضان، ماه خداوند عزیز و جلیل است، و آن ماهى است که در آن نیکی ها دوچندان و بدیها محو مى شود، ماه برکت و ماه بازگشت به خدا و توبه از گناه و ماه آمرزش و ماه آزادى از آتش دوزخ و کامیابى به بهشت است. آگاه باشید! در آن ماه از هر حرامى بپرهیزید و قرآن را زیاد بخوانید.

 

-----------------------------------------------
12- نشانه هاى شکیبا
« عَلامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاث:أَوَّلُها أَنْ لا یَکْسَلَ،و الثّانِیَةُ أَنْ لا یَضْجَرَ،وَ الثّالِثَةُ أَنْ لا یَشْکُوَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ. لاِنـَّهُ إِذا کَسِلَ فَقَدْ ضَیَّعَ الْحَقَّ،وَ إِذا ضَجِرَ لَمْ یُؤَدِّ الشُّکْرَ،وَ إِذا شَکى مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَصاهُ.»:
علامت صابر در سه چیز است:اوّل: آن که کسل نشود،دوّم: آن که آزرده خاطر نگردد،سوّم: آن که از خداوند عزّوجلّ شکوه نکند،زیرا وقتى که کسل شود، حقّ را ضایع مى کند،و چون آزرده خاطر گردد شکر را به جا نمى آورد،و چون از پروردگارش شکایت کند در واقع او را نافرمانى نموده است.

 

-----------------------------------------------
13- بدترین جهنّمى

« إِنَّ أَهْلَ النّارِ لَیَتَأَذُّونَ مِنْ ریحِ الْعالِمِ التّارِکِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النّارِ نِدامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعا عَبْدًا إِلَى اللّهِ فَاسْتَجابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطاعَ اللّهَ فَأَدْخَلَهُ اللّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدّاعِىَ النّارَ بِتَرْکِهِ عِلْمَهُ.»:
همانا اهل جهنّم از بوى گند عالمى که به علمش عمل نکرده رنج مى برند، و از اهل دوزخ پشیمانى و حسرت آن کس سختتر است که در دنیا بنده اى را به سوى خدا خوانده و او پذیرفته و خدا را اطاعت کرده و خداوند او را به بهشت درآورده، ولى خودِ دعوت کننده را به سبب عمل نکردن به علمش به دوزخ انداخته است.

 

-----------------------------------------------
14- عالمان دنیا طلب
« أَوْحَى اللّهُ إِلى داوُدَ(علیه السلام) لا تَجْعَلْ بَیْنى وَ بَیْنَکَ عالِمًا مَفْتُونًا بِالدُّنْیا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَریقِ مَحَبَّتى فَإِنَّ أُولئِکَ قُطّاعُ طَریقِ عِبادِى الْمُریدینَ، إِنَّ أَدْنى ما أَنـَا صانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنـْزَعَ حَلاوَةَ مُناجاتى عَنْ قُلوبِهِمْ.»:
خداوند به داود(علیه السلام) وحى فرمود که: میان من و خودت، عالِم فریفته دنیا را واسطه قرار مده که تو را از راه دوستى ام بگرداند، زیرا که آنان، راهزنانِ بندگانِ جویاى مناند، همانا کمتر کارى که با ایشان کنم این است که شیرینى مناجاتم را از دلشان برکنم.

 

-----------------------------------------------
15- نتیجه یقین
« لَوْ کُنْتُم تُوقِنُونَ بِخَیْرِ الاْخِرَةِ وَ شَرِّها کَما تُوقِنُونَ بِالدُّنیا لاَثَرْتُمْ طَلَبَ الآخِرَةِ.»:
اگر شما مردم یقین به خیر و شرّ آخرت مى داشتید، همان طور که یقین به دنیا دارید، البته در آن صورت، آخرت را انتخاب مى کردید.

 

-----------------------------------------------
16- نخستین پرسش هاى قیامت
« لا تَزُولُ قَدَمَا الْعَبْدِ یَوْمَ القِیمَةِ حَتّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَع: عَنْ عُمْرِهِ فیما أَفـْناهُ، وَ عَنْ شَبابِهِ فیما أَبـْلاهُ، وَ عَنْ عِلْمِهِ کَیْفَ عَمِلَ بِهِ، وَ عَنْ مالِهِ مِنْ أَیـْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فیما أَنـْفَقَهُ، وَ عَنْ حُبِّنا أَهـْلَ الْبَیْتِ.»:
هیچ بنده اى در روز قیامت قدم از قدم برنمى دارد، تا از این چهار چیز از او پرسیده شود:1ـ از عمرش که در چه راهى آن را فانى نموده،2ـ و از جوانىاش که در چه کارى فرسوده اش ساخته،3ـ و از مالش که از کجا به دست آورده و در چه راهى صرف نموده،4ـ و از دوستىِ ما اهل بیت.

 

-----------------------------------------------
17- محکم کارى
« وَ لکِنَّ اللّهَ یُحِبُّ عَبْدًا إِذا عَمِلَ عَمَلاً أَحـْکَمَهُ.»:
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) وقتى که با دقّت قبر سعد بن معاذ را پوشاند فرمود: مى دانم که قبر سرانجام فرو مى ریزد و نظم آن بهم مى خورد، ولى خداوند بندهاى را دوست مى دارد که چون به کارى پردازد، آن را محکم و استوار انجام دهد.

 

-----------------------------------------------
18- مرگ، بیدارى بزرگ
« أَلنّاسُ نِیامٌ إِذا ماتُوا انْتَبَهُوا.»:
مردم در خواباند وقتى که بمیرند، بیدار مى شوند.

 

-----------------------------------------------
19- ثواب اعمال کارساز
« سَبْعَةُ أَسـْباب یُکْسَبُ لِلْعَبْدِ ثَوابُها بَعْدَ وَفاتِهِ:رَجُلٌ غَرَسَ نَخْـلاً أَوْ حَـفَـرَ بِئْـرًا أَوْ أَجْرى نَهْـرًاأَوْ بَنـى مَسْجِـدًا أَوْ کَتَبَ مُصْحَفًا أَوْ وَرَّثَ عِلْمًاأَوْ خَلَّفَ وَلَـدًا صالِحـًا یَسْتَغْفِرُ لَـهُ بَعْـدَ وَفاتِـهِ.»:
هفت چیز است که اگر کسى یکى از آنها را انجام داده باشد، پس از مرگش پاداش آن هفت چیز به او مى رسد:1ـ کسى که نخلى را نشانده باشد (درخت مثمرى را غرس کرده باشد)،2ـ یا چاهى را کنده باشد،3ـ یا نهرى را جارى ساخته باشد،4ـ یا مسجدى را بنا نموده باشد،5ـ یا قرآنى را نوشته باشد،6ـ یا علمى را از خود برجاى نهاده باشد،7ـ یا فرزند صالحى را باقى گذاشته باشد که براى او استغفار نماید.

 

-----------------------------------------------
20- سعادتمندان
« طُوبى لِمَنْ مَنَعَهُ عَیـْبـُهُ عَنْ عُیـُوبِ الْمُـؤْمِنینَ مِنْ إِخْوانِهِ طُوبى لِمَنْ أَنـْفَقَ الْقَصْدَ وَ بَذَلَ الفَضْلَ وَ أَمْسَکَ قَولَهُ عَنِ الفُضُولِ وَ قَبیحِ الْفِعْلِ.»:
خوشا به حال کسى که عیبش او را از عیوب برادران مؤمنش باز دارد، خوشا به حال کسى که در خرج کردن میانه روى کند و زیاده از خرج را ببخشد و از سخنانِ زائد و زشت خوددارى ورزد.

 

منبع:ahlulbaytclub.com

 

 





      
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >