میلاد مسعود اولین کوکب رخشان سپهر ولایت وامامت
حضرت امام علی علیه السلام و روز پدر
بر عاشقان و شیفتگان حضرتش مبارک.
میلاد مسعود اولین کوکب رخشان سپهر ولایت وامامت
حضرت امام علی علیه السلام و روز پدر
بر عاشقان و شیفتگان حضرتش مبارک.
پیامبر(ص): علی، شجاع ترین و قویدل ترینِ مردم است
دوازده نکته کوتاه و گویا درباره حضرت علی(ع)
1. حضرت علی علیه السلام در هیچ جنگ و جهادی شرکت نکرد مگر این که پیروز برگشت.(1)
2. رسول خدا صلی الله علیه و آله می گفت: «عَلی اَشْجَعُ النّاسِ قَلْبا / علی، شجاع ترین و قویدل ترینِ مردم است.»(2)
3. حضرت علی علیه السلام حریف را فقط با یک بار زدن می کشت و در حدیث است که: «کانت ضرباتة وترا / ضربت شمشیر او همیشه تک ضرب بود.»(3)
4. پیامبر اسلام می گفت: «علی سیفُ اللّه عَلی اَعْدائِهِ / علی، شمشیر خدا است که بر روی دشمنان خدا کشیده می شود.»(4)
5. امام علی علیه السلام بیشتر پیاده می جنگید و اگر هم سوار اسبی می شد، چندان برایش مهم نبود. به حضرتش گفته شد که چرا سوار اسب نمی شود؟ پاسخ داد: اسب یا برای تعقیب حریفی است که از میدان بگریزد و یا برای این است که کسی بخواهد خود بگریزد و من نه کسی هستم که پشت به دشمن کنم و بگریزم و نه کسی هستم که اگر کسی گریخت تعقیبش کنم. پس اسب را برای چه می خواهم؟(5)
6. حضرت زرهش تنها سینه اش را می پوشاند و هرگز پشت نداشت. از او پرسیدند که چرا زرهش پشت ندارد؛ آیا نمی ترسد که کسی از پشت به او ضربتی بزند؟ در پاسخ گفت: من هرگز به دشمن پشت نمی کنم و از میدان نمی گریزم و خدا هرگز آن روز را نخواهد آورد.(6)
7. شجاعت و استواری حضرت علی علیه السلام در جنگ ها چنان بود که هرگاه مشرکان و کافران او را در جنگ می دیدند به همدیگر وصیت می کردند مثل این که مرگ را با چشم خود دیده باشند.(7)
8. هرگاه که دو صف برای جنگ مقابل هم صف می کشیدند، مردم به یکدیگر می گفتند: ملک الموت در همان صفی باید باشد که علی با آن صف است و صف مقابل خواهی نخواهی باید خود را برای مرگ آماده کنند.(8)
9. روزی یکی از سرداران سپاهش به او گفت که اگر اسب ها آشفتند و ما از همدیگر دور شدیم، تو را کجا بیابیم؟ در پاسخ فرمود: در همان جایی که از من دور شده اید. حاکی از این که در همین جایی که هستم خواهم بود.(9)
10. وقتی که در جنگ جمل پرچم را به پسرش محمّد حنفیه داد، به او چنین گفت: «کوه ها هم از هم بپاشند، تو از خود مپاش؛ دندان هایت را به هم بفشار؛ کاسه سرت را به خدا بسپار؛ پاهایت را چون میخ به زمین بکوب؛ به انتهای سپاهیان دشمن چشم بدوز؛ و از تنگ نظری و دون همّتی چشم بپوش؛ و بدان که پیروزی بی گمان پیش خداوندِ سبحان است.»(10)
11. حضرت علی علیه السلام از نان دنیا به نان جو بسنده کرده بود و از نان گندم نمی خورد تا آنجا که مردم از تعجّب می پرسیدند: پسر ابوطالب با این غذا و خوراک اندک چگونه در کشتن هم آوردان و پهلوانان ناتوان نمی شود؟!
مولا علی علیه السلام در پاسخ گفت:
بدانید آن درختی را که در بیابان خشک می روید، شاخه اش سخت تر باشد. ولی سبزه ها و گیاهان خوش نما را پوست نازک تر باشد. آری خارها و بوته های صحرایی را آتشی افروخته تر باشد و خاموشی آنها دیرتر رخ دهد، ولی گیاهی که در ناز و نعمت روییده باشد، چون بیدی به هر بادی بلرزد.(11)
12. از سخنان آن حضرت است که می گفت:
«وَ اللّه لَو تَظاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلی قِتالی لَمّا وَلَّیتُ عَنها... / به خدا سوگند اگر همه عرب ها پشت به پشت هم دهند و به جنگ با من بشتابند، هرگز از آنان روی برنتابم و اگر فرصتی دست دهد، به پیکار همه بشتابم.»(12)
پی نوشت
-------------------------------------
1. طبرانی، معجم الاوسط 3/87 (2176)؛ مسند احمد 1/199 (1720).2 . ابن مغازلی، مناقب علی بن ابی طالب / 143 (188).3 . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه 1 / 20.4 . شیخ صدوق، الامالی / 61.5 . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب 3 / 298.6 . ابن بکار، الاخبار الموفقیات / 343 (194)؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه 20 / 280.7 . ابن مغازلی، مناقب علی بن ابی طالب / 140 (109)؛ زمخشری، ربیع الابرار 3 / 319.8 . راغب اصفهانی، المحاضرات 3 / 138.9 . ابشیهی، المستطرف 1 / 178 باب 41.10 . نهج البلاغه، خطبه 11.11 . نهج البلاغه، نامه 45.27 . همان.
منبع : hawzah.net
امام جواد(ع) اولین رهبر الهى است که در میان امامان شیعه در خردسالى به امامت رسید
کرامات و مناقب امام جواد علیه السلام
در زندگی امامان معصوم(ع) مواردی خارق العاده در کتاب های حدیثی نقل شده است که علما و متکلمان شیعی از آن ها تحت عنوان «کرامات، معجزات، مناقب و نشانه»های امامت یاد کردند. چنان که شیخ مفید ره، در کتاب گران قدر «الارشاد» تحت عنوان «طرف من الاخبار عن مناقب ابی جعفر علیه السلام و دلایله و معجزاته» این موارد را نقل کرده است. در این میان، موارد خارق العاده و کرامات بیشتری از امامان متأخر به ویژه امام جواد(ع) و امام هادی(ع) در کتاب های حدیثی روایت شده است. به گونه ای که بیش از 15 کرامت از امام جواد(ع) در کتاب ها نقل شده است.
این در حالی است که در کتاب «مسندالجواد» علامه عطاردی تنها 250 حدیث از امام جواد(ع) روایت شده است. استاد عطاردی در اقدامی ارزشمند و کم نظیر، طی چندین مجلد، روایات و اخباری که از هر یک از امامان نقل شده است را با عنوان «مسندالامام...» جمع آوری و منتشر کرده است.
تفاوت کرامت و معجزه
در کتاب های کلامی کم و بیش به تفاوت کرامت و معجزه اشاره و گفته شده است که معجزه در مفهوم خاص به انجام عملی خارق العاده از سوی پیامبر برای اثبات نبوت و صدق رسالت به کار می رود. در حقیقت معجزه دلیل تصدیق ارتباط پیامبر با خدا و عالم غیب است. اما کرامت عملی غیرعادی است که انجام دهنده آن را برای اثبات ادعای نبوت یا امامت به کار نمی برد. به همین خاطر شیعه برای اثبات امامت ائمه(ع) به تصریح امام پیشین و مانند آن استناد می کند و از طریق پاسخ گویی امام به پرسش های دینی، برخورداری پاسخ دهنده را از علم الهی(علم لدنی) که از آن در ادبیات روایی به «محدث» بودن تعبیر شده، می آزماید.
هر چند متکلمان برای امور خارق العاده ای که گاه از امامان سرزده نیز، واژه «معجزه» را به کار برده اند. نکته دیگر این که واژه کرامات هم به برخی کارهای خارق العاده اولیای الهی اطلاق شده است اما تفاوتی که بین کرامات امامان(ع) با کرامت بزرگان زهد و تقوا ذکر شده، آن است که گفته اند، کرامات ائمه(ع) با اذن خدا در اختیار آنان است و هرگاه اراده کنند می توانند کرامتی را از خود بروز دهند، اما ظهور کرامات از سوی عارفان حقیقی و اولیا و ابرار به طور اتفاقی و در مواقع خاص اتفاق می افتد.
اعجاز علمی امام جواد (ع)
با آن که امام جواد(ع) در امر امامت بی رقیب بود (چون امام رضا(ع) فرزند دیگری نداشت) و امام رضا(ع) هم به جانشینی فرزندش امام جواد(ع) تصریح کرده و کوشیده بود استبعاد و شگفتی شیعیان را نسبت به امامت جوادالائمه از طریق تمسک به آیات اعطای نبوت به عیسی(ع) در خردسالی برطرف و زمینه باور شیعیان را به امامت ایشان فراهم کند، با این همه پس از شهادت حضرت ثامن الحجج(ع) جمعی از بزرگان شیعه در بغداد گردهم آمدند و درباره امامت امام جواد(ع) به مشورت پرداختند. این گردهمایی نشان می داد که پذیرش امامت امام محمدتقی در سن 7 یا 8 سالگی، برای برخی از شیعیان دشوار بوده است.
در نتیجه همین شک و تردیدها بود که گروهی را به سوی «واقفیه» سوق داد و علمای شیعه را به سفر به مدینه و پرس و سوال از امام جواد(ع) واداشت. کتاب کافی از علی بن ابراهیم از پدرش نقل می کند که گفت: گروهی از شیعیان از شهرهای دور آمدند و از امام جواد(ع) اجازه تشرف گرفتند و خدمت آن حضرت رسیدند و در یک مجلس صدها مسئله از او پرسیدند و حضرت به آن ها جواب گفت و در آن زمان 10 ساله بود. (کافی ج 2 ص 420-419) پس از این پرسش و پاسخ ها بود که شیعیان متحیر به اطمینان قلبی و به این باور رسیدند که امام کسی نیست جز جوادالائمه(ع).
راوی می گوید: خدمت ابی جعفر امام محمدتقی(ع) رسیدم و درباره موضوعاتی با او مناظره کردم سپس فرمود: ای ابا علی! (کنیه راوی) شک و تردید از میان رفت. پدرم جز من فرزندی ندارد. (کافی ج 2 ص 104) هم چنین کلینی در کتاب خود «کافی» روایتی را نقل کرده است که روزی عموی امام رضا(ع) علی بن جعفر(ع) در مسجدالنبی(ص) درس می داد و احادیثی را که از برادرش امام کاظم(ع) شنیده بود، برای شاگردان روایت می کرد. در این حال امام جواد(ع) به مسجدالنبی(ص) وارد شد.
عموی امام رضا(ع) که سن و سالی از او گذشته بود تا چشمش به امام جواد(ع) افتاد، بی درنگ از جا بلند و بدون آن که کفش و عبای خود را بپوشد به سمت ورودی مسجد رفت و دست امام جواد(ع) را بوسید و به آن حضرت ادای احترام کرد. امام به او فرمود: ای عمو! بنشین. خدایت رحمت کند، او گفت: آقای من! چگونه من بنشینم و تو ایستاده باشی؟! هنگامی که علی بن جعفر به محلی که درس می داد برگشت، اصحاب و شاگردانش او را سرزنش کردند که چرا با این که او عموی پدر امام جواد(ع) است و بسیار بزرگ تر از او از نظر سن، با این حال چنین نسبت به امام رفتار کرده است؟
او در پاسخ ریش خود را در دست گرفت و به آنان عتاب آلود، گفت: خاموش باشید اگر خدای عز و جل این ریش سفید را سزاوار(امامت) ندانست و این کودک را سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد، آیا من باید فضیلت او را انکار کنم؟! پناه بر خدا از سخن شما... (همان جا ص7-106)
امام جواد(ع) در سن هفت سالگى بعد از شهادت پدر بزرگوارش به مقام امامت رسید
شیخ مفید هم در «ارشاد» از خوشحالی و مسرت مأمون از علم و دانش امام (ع) درخردسالی سخن گفته و نوشته است به همین خاطر تصمیم گرفت دخترش ام الفضل را به همسری آن حضرت در آورد. اما عباسی ها بر تصمیم او خرده گرفتند و بهانه آوردند که امام(ع) هنوز خردسال است و به سرحد معرفت و کمال نرسیده است.
این جا بود که قرار شد جلسه مناظره ای بین امام(ع) و قاضی القضاة مأمون، یحیی بن اکثم در دربار برگزار شود. این مناظره برپا شد و یحیی چنان از پاسخ دقیق امام متعجب شد که هاج و واج ماند و از شرمندگی عرق سراسر صورتش را فرا گرفت و آثار درماندگی در او آشکار شد و زبانش به لکنت افتاد، چنان که حاضران متوجه درماندگی او شدند و شکست او و عظمت امام (ع) را به چشم خود مشاهده کردند.
امام (ع) از دل مردم آگاه است
هنگامی که مراسم عروسی انجام شد، شخصی به نام محمدبن علی هاشمی نقل کرده است که من بامداد روز بعد نخستین کسی بودم که برای تهنیت خدمت امام جواد(ع) رسیدم و چون در آن شب دوایی خورده بودم به شدت تشنه بودم و نمی خواستم از امام آب طلب کنم.
امام(ع) به چهره من نگاه کرد و گفت: به گمانم تشنه ای؟ گفتم: آری، دستور داد آب بیاورند، با خودم گفتم: اکنون آبی مسموم می آورند به این خاطر اندوهگین شدم. در این حال خدمتکار آب آورد. حضرت که گویی فکر مرا خوانده بود، با حالتی متبسم و خندان به صورتم نگاه کرد و فرمود: ای غلام آب را به من بده، آن را گرفت و آشامید، سپس به من داد. من هم آشامیدم. باز تشنه شدم و دوست نداشتم آب بخواهم، امام این مرتبه هم مانند بار اول رفتار کرد.
راوی می گوید: محمدبن علی هاشمی به من گفت: گمان می کنم امام جواد(ع) چنان که شیعیان درباره او اعتقاد دارند از دل مردم آگاه است. (کافی ج2 ص 419 و ارشاد ص 631)
نامه های بی آدرس
داود جعفری می گوید: حضور امام جواد(ع) شرفیاب شدم و سه نامه بی آدرس همراه من بود که بر من مشتبه شده بود و نمی دانستم به چه شخصی آن ها را برسانم. به همین خاطر ناراحت بودم. حضرت یکی از آن ها را برداشت و فرمود: این نامه زیاد بن شبیب است. دومی را برداشت و فرمود: این نامه فلانی است.
من مات و مبهوت شدم حضرت لبخندی زد و صاحب نامه سوم را هم فرمود. آن گاه 300 دینار به من داد و امر کرد آن را به یکی از پسرعموهایش بدهم و فرمود: آگاه باش که او به تو خواهد گفت: مرا به پیشه وری راهنمایی کن تا با این پول از او کالایی بخرم، تو او را راهنمایی کن. داود جعفری می گوید: من دینارها را نزد او بردم و او از من خواست تا پیشه وری را به او معرفی کنم تا از او کالا بخرد و چنان شد که امام فرموده بود. داود جعفری نیز نقل کرده است، ساربانی از من تقاضا کرده بود، به آن حضرت بگویم او را نزد خود به کاری بگمارد.
من خدمت حضرت رفتم تا درباره او با امام جواد(ع) صحبت کنم دیدم غذا می خورد و جماعتی نزد امام هستند، فرصت نشد با آن حضرت سخن بگویم. حضرت فرمود: ای اباهاشم! بیا غذا بخور و پیش من غذا گذاشت. آن گاه بدون آن که من بپرسم فرمود: ای غلام! ساربانی را که ابوهاشم آورده نزد خود نگه دار.
کرامات و مناقب اهل بیت(ع) بسیار بیشتر از آن چیزی است که در کتاب ها نقل شده است. این موارد تنها گوشه هایی را از جایگاه رفیع آنان بازگو می کند، جایگاهی که به درستی در زیارت جامعه کبیره تبیین شده است. امام هادی(ع) در زیارت جامعه شأن امام(ع) در عالم هستی را در جمله جمله آن بیان کرده است. آن جایی که فرموده است: بکم فتح ا... و بکم یختم، بکم ینزل الغیث و یکشف الهم...
همین عظمت علمی و جایگاه رفیع بود که بنا به روایات نتوانستند امام جواد(ع) را تحمل کنند و آن حضرت را در زمان معتصم عباسی به شهادت رساندند. بدون شک تأمل در کرامات می تواند شناخت ما را نسبت به ائمه(ع) عمیق تر و عواطف و احساس ما را به آنان بیشتر کند و اگر این کار با تحلیل و تحقیق همراه شود، زوایای جدیدی از زندگی امامان را برای ما روشن خواهد کرد و تصویر کامل تری از امام در ذهن ما ترسیم خواهد شد.
منبع: khorasannews.com
مدافعان حرم صادق شیبک و حسین همتی از تیپ 65 نیروهای ویژه هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حین مبارزه با تروریستهای تکفیری به شهادت رسیدند.
به گزارش فارس، مدافعان حرم صادق شیبک و حسین همتی از تیپ 65 نیروهای ویژه هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حین مبارزه با تروریستهای تکفیری به شهادت رسیدند.
همراه با رئیسجمهور کوزوو؛
حسن روحانی برنده جایزه تاسام ترکیه شد
رئیسجمهوری کشورمان به عنوان برنده جایزه تاسام برگزیده شد.
به گزارش ایلنا به نقل از پایگاه سون دقیقه ترکیه، نهمین دوره جوایز بینش استراتژیک در مرکز مطالعات تاسام ترکیه برگزار میشود.
این جوایز هر ساله در 8 دسته به دولتمردان، سیاستمداران، بوروکراتها، دانشمندان، سازمانها، کارفرماها، هنرمندان و نویسندگان و روزنامهنگارانی که دارای بینش استراتژیک هستند اعطا میشود. گیرندگان جوایز علاوه بر داخل کشور، شامل شخصیتها و سازمانهایی هم میشود که در راه دوستی با ترکیه فعالیت میکنند.
بین شخصیتهای خارجی که قرار است جایزه بینش استراتژیک را دریافت کنند نام حسن روحانی رئیسجمهور ایران و هاشم تاچی رئیسجمهور کوزوو به چشم میخورد. مراسم اعطای جوایز امشب در هتلپالمن استانبول برگزار میشود.
متن تبریک روز پدر و روز مرد
ای تمام زندگی و هستی ام، عشق را با تو تجربه کردم و بدان مروارید زیبای عشقت همیشه در صدف سرخ قلبم جای دارد. بهترینم، به پای همه خوبیهایت برایت خوب بودن، خوب ماندن و خوب دیدن را آرزو می کنم. روز مرد را به تو عزیزترینم تبریک می گویم.
متن تبریک روز پدر و روز مرد
پدر جان ، با یک دنیا شور و اشتیاق وضوی عشق می گیرم و پیشانی بر خاک می گذارم و خداوند را شکر می کنم که فرزند انسان بزرگ و وارسته ای چون شما هستم. پدر جان عاشقانه دوستت دارم و دستانت را میبوسم.
متن تبریک روز پدر و روز مرد
میگن خداوند به هر کسی به اندازه دلش داده ببین دل من چقدر بزرگه که خدا تو رو به من داده. نازنینم با تمام وجود دوستت دارم و مردانگی ات را می ستایم و به وجودت افتخار می کنم. روزت مبارک.
متن تبریک روز پدر و روز مرد
زندگی و زیستن را در کنار تو دریافتم. مرد زندگی ام به اندازه تمام لحظه های زیستنت دوستت دارم. روز یکی شدن مان را به تو تبریک می گویم و از خدا می خواهم سالیان سال سایه ات بالای سرم باشد.
لطیف ترین یاس های سپید ار در میان حریری هفت رنگ از ابریشم می پیچم و آن دسته گل را به غنچه هایی ازگل سرخ وزین کرده و تقدیمت می کنم . همسرم دوستت دارم.
متن تبریک روز پدر و روز مرد
ای نام زیبایت همیشه اعتبارم، خدمت به تو در همه حال هست افتخارم . پدرجان باش و با بودنت باعث بودن من باش.
من به تو دل دادم و به چشمان تو خندیدم . به تو پیوستم و تا ابد و تا همیشه دوستت دارم . روز مرد را با یک دنیا عشق به تو تبریک می گویم . امیدوارم شمع وجودت روشن و زندگی ات همیشه سبز باشد.
متن تبریک روز پدر و روز مرد
همسر مهربانم با وجود تو، مرا به الماس ستارگان نیازی نیست، این را به آسمان بگو. تو به قلب من شادی و به جانم روشنایی می بخشی . روزت مبارک باد.
متن روز پدر و روز مرد
پدرم : منی که پدر شده ام می دانم چه رنجهایی برای من کشیدی. من می دانم که با چه سختی هایی نیازهای من را بر طرف کردی ، پدرم قسم به تمام روزهای سرد و گرم که برایم زحمت کشیدی دوستت دارم و خیالت برایم تکیه گاه است ... روزت مبارک .
همسفر زندگیم وجود نازنین تو بهانه زیستن است. تو زیباترین حضور عاشقانه در زندگی من هستی. عاشقانه و بی نهایت دوستت دارم، بیش از آنچه تصور کنی. روزت مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
خدای اطلسی ها با تو باشد/پناه بی کسی ها با توباشد/تمام لحظه های خوب یک عمر/به جزء دلواپسی ها با تو باشد.....پدر عزیزم روزت مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
صدها شاخه گل مریم تقدیم شما باشد که برای من در جهان بهترین هستید. روز پدر مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
نقش پدر در دلهاست و دیگری جای او را نمی گیرد، آن که دلها به عشق او زنده است، در دل عاشقان نمی میرد. پدر عزیزم روزت مبارک
متن روز پدر و روز مرد
مهربان ترین بابای دنیا
صادقانه دوستت داریم و هزاران شاخه گل شقایق تقدیمت می کنیم.
متن روز پدر و روز مرد
همسر خوبم به ذهنم سپرده ام که غیر از تو به کسی فکر نکنم، به چشمانم یاد داده ام که جز تو نبیند و در روز مرد هدیه ام برای تو قلبی است که تا ابد می تپد.
متن روز پدر و روز مرد
همسر عزیزم یک شاخه گل ، یک دنیا مهربانی ، به تو که هم گلی و هم مهربانی . روزت مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
همسر عزیزم
با قلبی سرشار از شادی و شور خوشبوترین و لطیف ترین گلهای هستی را، همراه با خوش آهنگترین ترانه گیتی، به مناسبت روز مرد تقدیمت می کنم.
متن روز پدر و روز مرد
روز پدر بهانه است که بگوییم همیشه به داشتن پدری چون شما افتخار میکنیم و همیشه این جمله زیبای شما را به یاد دارم که گفتی هیچ وقت موفقیت بزرگی بدون پشتکار مقدور نیست. امیدوارم همیشه در زندگی موفق و شادکام باشید.
متن روز پدر و روز مرد
پدر عزیزم
ای کاش توان آن را داشتیم که از عرش تا فرش را برایت گلباران کنیم و بر دستان پر از مهر و عاطفه ات که مظهر عشق و ایثار است بوسه زنیم تو در تمام طول سالهای عمرمان و حتی در نبود مادرمان، همچون خورشیدی بر زندگیمان تابیدی. روز پدر را با سبدی از گلهای یاس و نرگس تبریک می گوییم.
متن روز پدر و روز مرد
ای شبنم عشقت که زیباترین شبنمی بود که روی گلبرگ های قلبم نشست. بدان که تا وقتی شقایق هست دوستت دارم.روزت مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
همسر عزیزم،
برای چیدن ستاره های قلبت با سبدی پر از گلهای زیبا می آیم و گل ها را در باغچه دلت می کارم تا بدانی چقدر دوستت دارم . روز پدر مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
همسر عزیزم از وقتی خانه عشقت پناهگاه خستگی ام شد،اندیشیدم که الهه عشق بهترین را نصیب من کرده است. روزت مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
پدر عزیزتر از جانم، فرا رسیدن روز خوش یمن و مبارک پدر را تبریک میگویم و امیدوارم سایه مهر و محبت تو پیوسته بر سرم باشد و همیشه در پناه خداوند منان در کنار هم باشیم.
متن روز پدر و روز مرد
همسر عزیزم، عشق را اولین بار در نگاهت تجربه کرم زندگی را در کنار تو آموختم. دلم را به تو بهترین امینم سپردم. روزت مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
پدر عزیزم!
زیبایی عشق، پاکی صداقت، اوج مهربانی و نهایت آرامش همه در کنار تو برایمان معنی پیدا کرده است. روزت مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
پدر جان
سحرگاهان که نسیم آیتی از پاک بودن را به گل ها هدیه میبخشد/به آن محراب پاکش آرزو کردم برایت/خوب دیدن، خوب بودن، خوب ماندن را/با تمام وجودم دوستت دارم. روزت مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
تندیس جاودانه ایثار و فداکاری، پدر نازنینم
به کمال روح انسان، به حیات جسم ، به تمام دنیا، به صدای رعد و طوفان، به نسیم عهد و پیمان، به خدای جسم و روحم، به نگاه پر شکوهت، که تو را عاشقانه می پرستم. روزت مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
پدر بزرگوارم،
تو گرانمایه ترین تصویری
من اگر قاب تو باشم کافی است.
امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشی و سایه بلندت همواره بر سر ما باشد.
متن روز پدر و روز مرد
همسر عزیزم،
همدم تنهایی ام، به وسعت قلب مهربانت دوستت دارم. روزت مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
تقدیم به بهترین همسر دنیا
همسر عزیزم،هزاران شاخه گل را با تمامی وجود تقدیمت میکنم و به خاطر تمامی خوبیهایت بر دستانت بوسه میزنم و این روز را به همراه فرزندانمان به تو بهترینم تبریک میگویم.
متن روز پدر و روز مرد
پدر عزیزم
به خاطر تمام خوبیهایی که در حق من کردی و به من بال و پر دادی و مرا بالنده کردی و با سوختن خود عشق و شور را در وجودم روشن کردی، با تمام وجودم و با تک تک سلولهایم دوستت دارم.
متن روز پدر و روز مرد
همسر عزیزم، ای سربلند تر از هر فصل و ای باشکوه تر از هر ماه، تو را دوست دارم، تو را که زاده فصل سبز انتظاری. تویی که سلام و کلام و نگاهت همه بوی بهار میدهد و عشق هدیه میکند. عزیزم روزت مبارک
متن روز پدر و روز مرد
همسرعزیزم، یک باغ گلهای یاس و میخک ، یک دریا عشق و اشتیاق و پولک، یک حس پاک و یک قلب بی قرار و کوچک فقط می خواهد بگوید عزیزم روزت مبارک.
متن روز پدر و روز مرد
همسر عزیزم، از وقتی شریک زندگی ام شده ای، هر روز بیشتر از دیرروز دوستت دارم، وجود نازنینت بهترین تکیه گاه و مهربانیهایت بزرگترین دلیل برای زنده بودن من است.
متن روز پدر و روز مرد
همسر عزیزم!
نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را،
نمی دانم که حس کردی سکوتم را
ولی دانم که می دانی من عاشق بودم و هستم.
وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم.
عزیزم همیشه عشق من هستی و خواهی بود.
منبع:postalcards.mihanblog
چرا خداوند در قرآن کریم به عصر، سوگند یاد کرده است؟
به گزارش ایران ناز کلمه عصر یکی از مواردی است که مورد قسم خداوند واقع شده، در قرآن هر جا چیزی مورد قسم خداوند واقع شود، نشان دهندة عظمت و اهمیّت آن چیز است.
این که خداوند در قرآن کریم به عصر سوگند یاد کرده، منظور چیست؟ آیا مربوط به عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یا امام زمان (عج) است یا عصر بعد از ظهور؟
واژه عصر به معنای فشردن است مثلاً «عصر الثوب»، یعنی فشردن لباس است تا آب آن خارج شود.
برخی از احتمالاتی که مفسران در مورد این کلمه دادهاند عبارتند از:
1. بعضی گفتهاند: عصر اشاره به همان وقت عصر (= بعداز ظهر) است. دلیل این گروه این است که در اوّل بعضی از آیات قرآن به آغاز روز قسم و سوگند یاد شده است. مثل والضحی[1]، و الصبح اذا اسفر[2]. به این دلیل به عصر قسم یاد شده که این وقت از روز، زمان دگرگونی نظام زندگی و حیات انسانهاست و کارهای روزانه پایان می پذیرد، پرندگان و حیوانات به لانههای خود میروند، خورشید غروب میکند و هوا کمکم تاریک میشود؛ لذا این دگرگونی انسان را متوجه خداوند لایزال و قدرت او مینماید.
2. بعضی گفتهاند: اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت است که پر از درسهای عبرت و حوادث است؛ لذا شایستة قسم خوردن است.
3. بعضی گفتهاند: چون معنای لغوی عصر به معنای فشردن است این سوگند هم ناظر به انواع فشارها و مشکلاتی می باشد که در طول زندگی انسانها رخ میدهد و آنها را از خواب غفلت بیدار میکند و به یاد خدا میاندازد.
4. بعضی هم آن را اشاره به انسانهای کامل که عصاره عالم هستی و جهان است میدانند.
5. بعضی هم آن را ناظر به نماز عصر میدانند چون نماز عصر دارای اهمیّت ویژهای است. خداوند میفرماید: «حافظوا علی الصلوات و الصلوة الوسطی»[3] که صلات وسطی را تفسیر به نماز عصر نمودهاند.
6. بعضی عصر را به معنای قسمت خاصی از زمان مثل زمان قیام حضرت مهدی (عج) میدانند. چون آن زمان دارای ویژگی و عظمت خاصی از تاریخ بشریت است و حضرت مهدی هم عصاره و خلاصه رسالتها و نبوتها و امامتها است. پس مراد از عصر میتواند خود حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ باشد. چون او انسان کامل است.[4]
7. عدّهای عصر را به امام زمان و عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تفسیر کردهاند.[5]
اگر چه این تفاسیر با هم تضادی ندارند و میتواند همه به عنوان تفسیر و مصادیق عصر باشد، ولی عدّهای از مفسران معنای هفتم را ترجیح دادهاند. علامه طباطبایی میفرماید: «مناسب با دو آیه بعد که میفرماید: انسان در خسران است مگر کسی که تابع حق باشد و به حق صبر کند و عمل صالح انجام بدهد، این است که مراد از عصر، عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ باشد که همان عصر طلوع اسلام و زمان روشن شدن حق بر باطل است.»[6] عدّهای دیگر از مفسران دلیلی که بر این معنای هفتم اقامه کردهاند این است: همان طور که خداوند به شهر محل تولد پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ (مکّه) قسم خورده، «لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد»[7] به همین نحو خداوند هم به عصر ثبوت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قسم خورده و آن را بزرگ شمرده؛ زیرا در این زمان دین بشر کامل شده[8] و تاریکیهای جهل، ظلم، فساد و طغیان با آمدن خورشید وجود پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از بین رفت و برابری و برادری و عدالت جای آنها را گرفت.
پی نوشت ها:
[1] - ضحی/ 1.
[2] - مدثر/ 34 .
[3] - بقره/ 239 .
[4] - الحویزی، تفسیر نور الثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، ج 5، ص 666، حدیث 5.
[5] - ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 27، ص 292 ـ 293.
[6] - طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 20، ص 356 .
[7] - بلد/ 1 ـ2 .
[8] - محلاتی شیرازی، صدرالدین، تفسیر سورة والعصر، تهران، انتشارات نوید، 1362، ص 42.