سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگینامه شیخ محمد تقی شوشتــــری

 

علامه شیخ محمد تقی شیخ شوشتری,زندگینامه شیخ محمد تقی شوشتــــری,زندگی نامه شیخ محمد تقی شیخ شوشتری

 

زندگینامه شیخ محمد تقی شوشتــــری
علامه شیخ محمد تقی شیخ شوشتری، فرزند شیخ محمدکاظم، فرزند شیخ محمدعلی، فرزند آیت اللـه شیخ جعفر شوشتری، در سال 1320هـ.ق(1281 خورشیدی) در نجف اشرف متولد شد و در سن 7سالگی خانواده ایشان به شوشتر بازگشتند.
مقدمات و سطح را نزد اساتیدی چون مرحوم سید حسین نوری، سید محمد علی امام و سید علی اصغر حکیم گذراندند. پس از آن نیز با استفاده از کلاس درس اساتیدی چون آیت ا... محمدتقی شیخ الاسلام و آیت ا...سید مهدی آل طیب و پدر خود، به درجه اجتهاد رسیدند. ایشان در سال 1314شمسی، برای مخالفت با کشف حجاب، جلای وطن کرده به عتبات مهاجرت نمودند و درحوزه های علمیه نجف و کربلا به کسب علوم ومعارف اسلامی ادامه دادند.
علامه در شرح زندگی خود می گویند: «محل تولد بنده نجف است، والدین مادرم اهل کرمان بودند در نجف ساکن و مجاور شده بودند و مادر بنده در نجف متولد شد. پدرم نزد آقا سید محمد کاظم یزدی و آخوند ملا کاظم  خراسانی، مشغول تحصیل بود و سپس به شوشتر آمدند.

مدت کمی از زندگی ما در شوشتر نگذشته بود که والده بنده فوت شد و بعد از مرگ والده نزد چندتن از آقایان مثل آقا سید حسین نوری و آقا سید مهدی آل طیب و...مشغول درس خواندن شدم. زمانی که دوران بی حجابی در ایران آغاز شد روزی که داشتند زنها را با طبل و علم کشف حجاب می کردند بنده به عراق رفتم و حدود شش سال در آنجا ماندم، درعتبات که بودم قاموس الرجال در دو جلد نوشتم، بعد چهار جلد شد، بعد مرتباً بر مطالبش اضافه کردم»
وی در ادامه شرح حال خود می گوید:
«درعتبات که بودیم کفران نعمت زیاد می شد، در مساجد و جاهای  دیگر  نان و چیزهای دیگر می ریختند، من هم گاهی از آن نان به منزل می بردم و دیگر نان نمی خریدیم و با پول نان کتاب می خریدم.»
علامه شیخ در سال 1320شمسی پس از سپری شدن دوران حکومت رضا شاه، به شوشتر بازگشتند و ضمن تدریس علوم اسلامی به تحقیقات خود نیز ادامه داده و طی 96 سال عمر پر برکت خویش آثار متعددی به جهان علم و ادب عرضه داشتند.
سرانجام  صبحگاه روز 29/2/1374 مصادف با 19ذیحجه 1416قمری دعوت حق را لبیک گفته و درتاریخ 31/2/1374 پیکر مطهرشان با حضور انبوه مسلمانان مخلص و با ایمان که از جای جای این سرزمین پهناور گرد آمده بودند، با شکوه و جلال و صف ناپذیری تشییع گردید و در کنار بقعه سید محمد گلابی، در شوشتر به گنجینه خاک سپرده شد. 
هم اکنون منزل شخصی علامه وقف کتابخانه آستان قدس رضوی می باشد و آثار گرانبهایش نیز در این کتابخانه و لوازم شخصی ایشان در اتاق شخصیش به همان صورت نگهداری می شود و مرقد مطهرش هر روز پذیرای تعداد زیادی از زائرین مشتاق و دوستداران ایشان می باشد.
همچنین همه ساله هفتم محرم، هیأت های عزاداری ضمن عزاداری برای سرور و سالار شهیدان به سمت مرقد علامه شیخ(ره) روانه شده و یاد آن محبّ اهل بیت را گرامی می دارند.
تالیفات شیخ محمد تقی شوشتــــری
-قاموس الرجال؛ مهمترین تألیف علامه شیخ می باشد که در 14 جلد نوشته شده و ایشان را به «صاحب قاموس الرجال» می خوانند.
-النجعة فی شرح اللعمه
-بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه
-آیات البینات فی حقیه بعض المنامات
-الاربعون حدیثا
-رساله در محاکمه بین شیخ صدوق و شیخ مفید در یک مسأله کلامی
-الرساله المبصره فی احوال البصیریه
-قضاء امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)
-الاوائل
-البدایع
-رساله فی تواریخ النبی و آلال
-اخبار الدخیله
-مقدمه توحید مفضّل
و چندین کتاب خطی منتشر نشده

روحش شاد و با اولیاء محشور باد.

منبع:aviny.com

 

 





      

زندگی نامه آیت الله شیخ اسماعیل معزّی (معزالّدین)اصفهانی

 

آیت الله شیخ اسماعیل معزّی,زندگی نامه آیت الله شیخ اسماعیل معزّی,زندگینامه آیت الله شیخ اسماعیل معزّی

زندگی نامه آیت الله شیخ اسماعیل معزّی (معزالّدین)اصفهانی

عالم جلیل آیت الله شیخ اسماعیل فرزند محمد حسن معزّی (معزالدین) در سال 1288 هجری قمری {1} در خانواده ای مذهبی و دوستدار دانش و فرهنگ در شهر اصفهان چشم به جهان گشود.

پدرش محمدحسن از خاندان و نیاکانی اصیل و محترم و از معلومات مذهبی نیز برخوردار بود و به کار بازرگانی اشتغال داشت و همواره از علما و دانشمندان به نیکی و بزرگی یاد می نمود و از آنان تجلیل می کرد. از این رو برای تربیت و پرورش اسماعیل در طی مراحل علمی و سیر و سلوک روحانی علاقه نشان می داد و همت می گماشت.
عشق به عبادت از کودکی
اسماعیل از همان کودکی به نماز , مسجد , درس و فراگیری و آموزش علاقه مند بود. از سن هفت سالگی به همراه مادر بزرگش که بانویی عابده و متهجده بود, اغلب شب ها برای اقامه ی نماز شب به مسجد جامع اصفهان می رفت و از خردسالی شروع به خواندن نماز شب کرد و تا پایان عمر پربرکت خویش نماز شب را ترک نکرد.
اسماعیل با اشتیاق فراوان به تحصیل علم  و معرفت پرداخت و  نزد استادان برجسته, علوم ادبیات عرب و منطق و کلام و فقه و اصول را فرا گرفت. او از هوش و استعداد و حافظه ی نیرومند و قدرت تجزیه و تحلیل برخوردار بود؛ به گونه ای که روزانه چندین درس فرا می گرفت و کتاب ها و موضوعات علمی گوناگونی نیز تدریس می کرد که برخی  از آن ها دروسی بود که تازه فرا گرفته بود و با تسلط و اشراف بر آن ها و با شیوایی برای شاگردانش بیان می کرد .
در حوزه علمیه اصفهان
شیخ اسماعیل معزی (معزالدین) علوم مقدماتی و ادبیات عرب را نزد ملا عبد الرزاق جزی اصفهانی {2} و میرزا احمد اصفهانی می گذراند و علوم بلاغی را از ملا محمد کاشانی (کاشی) و فقه و اصول  و دروس سطح  را نزد حاج میرزا بدیع درب امامی , سید محمد شوشتری و آقا سید محمد مهدی درچه ای فرا می گیرد.
پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح و عالی به درس خارج فقه و اصول آیت الله شیخ مرتضی ریزی و آیت الله حاج سید محمد باقر درچه ای راه یافت و خود صاحب نظر می گردد. {3}
ادامه تحصیل در حوزه مقدس نجف اشرف
در آن زمان حوزه علمیه نجف اشرف سرآمد حوزه های درسی و از رونق ویژه ای برخورداد بود. از این روی شیخ اسماعیل برای کسب علم و معرفت بیشتر راهی نجف اشرف می شود تا در جوار بارگاه علوی از محافل علمی و درسی و معرفتی آن سامان بهره گیرد و توشه علمی و اخلاقی و عرفانی اندوزد.
شیخ اسماعیل معزالدین(معزی) در تاریخ بیست و سوم رجب سال 1321 هجری قمری در نجف اشرف به درس آیت الله العظمی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی که بسیاری از مجتهدان در درسش حاضر می شدند راه می یابد و به تلمذ می پردازد و توشه های فراوانی از خوشه های درخت پربار علمی و عرفانی این عالم بزرگ برمی گیرد.
استادان شیخ اسماعیل معزالدین در حوزه علمیه نجف اشرف
وی افزون بر شاگردی  آیت الله آخوند ملا محمد کاظم خراسانی از دیگر استادان حوزه ی علمیه نجف اشرف بهره می برد.
از جمله ی این بزرگان علم و معرفت که در تکوین شخصیت علمی و اخلاقی و معنوی شیخ اسماعیل معزالدین موثر بودند:
آیات عظام:
سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (صاحب کتاب گرانسنگ عروة الوثقی)؛
شیخ الشریعه اصفهانی؛
شیخ محمد حسین قمشه ای اصفهانی؛
آقا شیخ هادی تهرانی {4}.
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی
آیت الله معزالدین (معزی) مدت دوازده سال در نجف اشرف از این استادان بزرگ و کم نظیر و دیگر علمای طراز اول, کسب کمالات عالیه و علوم متعالیه می نماید. و خود نیز ضمن تحصیل به تدریس و تزکیه ی نفس و ریاضات شرعیه می پردازد.
مشایخ روایی
از جمله کسانی که به آیت الله معزالدین اجازه روایت دادند می توان از آیت الله العظمی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی (صاجب کتاب ارزشمند کفایة الاصول) و آیت الله آقا شیخ محمد حسین قمشه ای و آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی نام برد.
حالات معنوی و سلوک عرفانی و عبادی
در مدت اقامت در نجف اشرف, سحرگاهان به حرم مطهر امیرالمومنین حضرت علی (ع) مشرف می شود و پس از برپایی نماز شب و نماز صبح و زیارت آن مضجع شریف و خواندن زیارت جامعه و زیارت عاشورا و اقامه ی یک شبانه روز نماز قضا برای مرحوم پدرش, روح و روان خویش را در ملکوت الهی به پرواز در می آورد و با اذکار و ادعیه خاص به حضرت ولی عصر (عج) اظهار ارادت می کند.
و این چنین است که به جایگاه عرفانی و معرفتی والا و به گفته ی خواص و افراد مورد وثوق به منزلت طی الارض نایل می شود.
دریافت گواهی اجتهاد
از آیت الله شیخ اسماعیل معزی برای خواص نقل شده که گفته بود: شبی در خواب دیدم که امام زمان  علیه السلام ,تصدیق (گواهی) اجتهاد مرا با دست مبارکشان به من دادند.{5}
همچنین افراد مورد وثوق و سالکان خاص دریافته بودند که آیت الله معزالدین به خدمت حضرت ولی عصر (عج) رسیده است.
مراحل و کیفیت تشرف ایشان به محضر حضرت مهدی صاحب زمان (عج) این چنین است که هر هفته از نجف به مسجد سهله می رود و چنان خالصانه بر این کار هفتگی و زیارات و اذکار مداومت می نماید که موفق به درک محضر آن حضرت می شود.
آیت الله معزالدین  در نجف اشرف  نذر می کند که به غذایی اندک اگرچه چند دانه ی خرما قناعت نماید و تنها رفع گرسنگی کند و برخی ایام را به روزه و امساک بگذراند تا با این صرفه جویی, بخش زیادی از حقوق (شهریه) ماهیانه ی خویش را به طلبه های نیازمند و کوشا در درس و عبادت بپردازد.
زیارت سید الشهداء
افزون بر مداومت به قرائت زیارت عاشورا با آداب ویژه, در فرصت های مناسب نیز به شوق زیارت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام از نجف با پای پیاده به کربلا مشرف می شود و از فیوضات قدسی سیدالشهداء بهره مند می گردد.
سرانجام پس از دوازده سال اقامت در نجف اشرف و کسب علم و معرفت و تدریس و تزکیه نفس در تاریخ 21 (بیست و یکم) رجب 1333 به ایران و اصفهان باز می گردد و مورد استقبال علما و مردم اصفهان قرار می گیرد.
فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ {6}
در آن زمان در هر محله ای در اصفهان چندین مجتهد بوده و چون حوزه علمی نجف اشرف سرآمد حوزه ها بود, علما و مردم از دانش آموختگان نجف اشرف , استقبال بیشتری می کردند. از این رو چندین روز به دیدن ایشان آمده و در جلسات دوستانه دید و بازدید هر یک از علما یک بحث علمی و فروعی از فقه و اصول و کلام  و تفسیر مطرح می کنند و با پاسخ ها و توضیحات و تبیین و تفسیرهای عالمانه, لطیف و منطقی آیت الله معزالدین(معزی) مواجه می شوند و گستردگی دانش و اطلاعات دقیق و ظریف علمی و معرفتی ایشان را تحسین می نمایند. و او را فقیهی بزرگ و صاحب نظری سترگ می یابند که از گنجینه ای غنی و دانشی گسترده و معرفتی ژرف و بیانی شیوا برخوردار است.
استقبال مردم و علما از ایشان
مراجع زمان, علمای اصفهان و مردم فرهنگ پرور و عالم دوست اصفهان از آیت الله شیخ اسماعیل معزالدین می خواهند که برای اقامه ی نماز جماعت و پاسخگویی به مسایل شرعی و رسیدگی به محرومان در مساجد اصفهان حضور یابد و  برای تربیت طلاب علوم دینی و دانش افزایی فاضلان و پژوهشگران در مدارس علمی و دینی اصفهان تدریس نماید.
مساجد و حوزه های درسی
آیت الله آقا شیخ اسماعیل معزی در مسجد کمر زرین و مسجد سلام به اقامه ی نماز جماعت می پردازد و در مدرسه علمیه نوریّه {7} و مدرسه علمیه کاسه گران- حکیمیه- {8} و مدرسه علمیه جدّه بزرگ تدریس می کند.
اهتمام او در پرورش طلاب مثال زدنی است به گونه ای که افزون بر دلسوزی فراوان که نسبت به تربیت علمی,اخلاقی و معرفتی طلاب نشان می دهد, برای حل مشکلات آنان به ویژه مشکلات مالی و معیشتی و خانوادگی و اجتماعی طلاب از هیچ کوشش و اقدام و فداکاری دریغ نمی نماید.
مدرسه علمیه نوریه شاهد زحمات و تلاش های بی دریغ وی می باشد به گونه ای که آیت الله معزی این نهاد آموزشی را از حالت رکود خارج کرده و احیا می سازد و اهل علم و طلاب را در آن اسکان می دهد و حوزه درسی آن را فعال نموده و چنان با تدبیر  و ظرافت خاص عمل می کند تا این مرکز علمی را از شر غاصبان و بداندیشان (و همفکران رضاشاه) حفظ و مصون نماید. {9}
این مرکز آموزشی به همت آیت الله معزالدین چنان رونق می یابد که خاستگاه پرورش و رشد و شکوفایی طلاب و فاضلان و عالمان می گردد. {10}
پرورش استعدادها
آیت الله معزی(معزالدین) جوانان با استعداد و مومن و متعهد را برای تحصیل علوم اسلامی و معارف قرآنی تشویق می کند. از این رو یکی از فرزندانش, واعظ شهیر و خطیب توانا: حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ ابوالفضل معزی (1304- 1379 هجری شمسی) با راهنمایی و تربیت وی به تحصیل علوم دینی (در اصفهان,قم و نجف) می پردازد و یاد و راه پدر بزرگوار خویش را  پویا و زنده می دارد.{11}
بازوی مرجعیت و راهگشای دشواری ها
آیت الله شیخ اسماعیل معزی (معزالدین) سال های متمادی بازوی توانمندی برای آیت الله آخوند ملا محمد حسین فشارکی است که به مرجع و فقیه عراقین شهرت دارد.{12}
بسیاری از مشکلات مردم برای راه گشایی و حل و فصل و مرافعات و دعاوی و پاسخ گویی به استفتائات و راهنمایی و مشاوره و ارشاد مردم از جانب آیت الله ملا محمد حسین فشارکی به آیت الله آقا شیخ اسماعیل معزی (معزالدین) ارجاع می شود. {13}
حفظ و احیای حوزه و مدارس دینی
آیت الله معزالدین در دوران سخت حکومت پهلوی اول که بر حوزه های علمیه سایه (سنگین و تاریکی) افکنده بود, با تمام وجود به پرورش طلاب و اندیشمندان و پژوهشگران دینی در مدرسه علمیه خالصیه می پردازد.
این نهاد آموزشی در عصر صفوی از مدارسی بود که عالم جلیل سید نعمت الله جزایری در آن تدریس داشته است. {14}
شیخ اسماعیل معزی (معزالدین) در بدترین و دشوارترین دوران تنگدستی و مشکلات مادی مردم و روزهای اشغال ایران به دست متفقین, از هرگونه فداکاری و جان فشانی و تلاش برای رفع مسایل و نیازهای جامعه به ویژه اهل علم دریغ نمی نماید.
آیت الله ابراهیم امینی {15} که در آن زمان از طلاب مدرسه نوریه و از شاگردان آیت الله معزالدین بوده است می گوید: (افزون بر تلاش های علمی و تربیتی) از جمله اقدام های آیت الله آقا شیخ اسماعیل معزی در آن موقعیت سخت (معیشتی) تهیه نان برای طلاب بود. (همچنین بارها) از میدان کهنه (سبزه میدان) اصفهان میوه (و خوراکی هایی) خریداری کرده و می آورد داخل مدرسه و به طلبه ها که گرد او جمع می شدند می داد و به آنان رسیدگی می کرد. در آن زمان شهریه قابل توجهی هم برای طلاب نبود و اهل علم در مضیقه (و تنگنای شدیدی) بودند. {16}
آیت الله ابراهیم امینی در زندگی نامه خود چنین می نویسد:
به توصیه اساتید و دوستان براى ادامه تحصیل به اصفهان رفتم و در مدرسه نوریه ساکن شدم. سرپرست مدرسه آقاى حاج شیخ اسماعیل معزى (معروف به پشمى) مردى دانشمند، خوش اخلاق، دل‏سوز، زاهد و مخلص بود. براى تأمین هزینه طلاب کوشش مى‏کرد. با آن که زندگى در اصفهان دشوارى‏هاى بسیارى به همراه داشت با شور و شوق بسیار به درس و بحث پرداختم و توجه به خدا و انجام فرایض دینى و اخلاص در عمل، زندگى را بر من آسان مى‏کرد.

آن دوران، بسیار خوش و زیبا بود و اکثر طلاب همین حال را داشتند. منطق زهد و عبادت و کوشش در تحصیل، بر مدارس علوم دینى حاکم بود.
تشکیل جلسات بحث علمی ویژه فرهیختگان
جلسات بحث در مدرسه خالصیه برگزار می شود و عده ای از علمای بزرگوار در این مدرسه، هفته ای دو جلسه مباحثه علمی برقرار می کنند:
1- آیت الله حاج میرزا ابوالحسن بن حاج عبد الغفار تویسرکانی متوفای 1383 هجری قمری که از محترمین علمای اصفهان بوده است.
2-  آیت الله آقا شیخ محمد اسماعیل بن محمد حسن معزی {معزالدین} متوفای 1363 هجری قمری که از مجتهدین بزرگوار (شاگرد آخوند خراسانی)بوده است.
3-آیت الله حاج میرزا محمد باقر تویسرکانی متوفای 1374 هجری قمری که از مجتهدین بوده است.
4-   آیت الله آقا میرزا حسن بن ملا علی کاشانی متوفای 1377 هجری قمری(از علمای محقق).
5-  آیت الله آقا میرزا رضا فرزند حاج ملا طاهر شهرکی معروف به الهی متوفای 1374 هجری قمری. {17}
در محضر قرآن و در مکتب اهل بیت(ع)
ایشان افزون بر کرسی تدریس در حوزه علمیه, در مسجد سلام به تبلیغ اسلام و  تفسیر قرآن و تبیین فرهنگ و معارف نبوی (ص) و علوی می پردازد و دوستداران اهل بیت (ع) را با سیره و سخن آن بزرگواران آشنا می سازد و شهد گوارای دعا و نیایش را در کام تشنه کامان وادی حیرت می چکاند و قلوب آنان را با آیات الهی منور می کند؛ به گونه ای که جمعی از خواص عالمان دینی و طلاب و مؤمنان و شاگردان ممتازش گرد او آمده و به راهنمایی و پیشاهنگی آیت الله شیخ اسماعیل معزالدین که ملهم از قرآن و روایات است به مشارطه و مراقبه و محاسبة النفس روی می آورند و خویشتن خویش را در زمزم زلال قرآن و معارف اسلامی و اذکار و ادعیه و زیارات شستشو می دهند.
ایشان هر شب دعای کمیل می خواند و هر ماه اعمال ویژه ام داوود انجام می دهد و انس خاصی با مسجد دارد.

گاهی با تکیه به دیوار به صورت نشسته, به خواب کوتاهی بسنده می کند و سپس به مطالعه و نگارش کتاب و عبادت می پردازد.

آیت الله معزی برای درک شب قدر واقعی, یک سال تمام شب ها را به احیا و عبادت در مسجد سلام می گذراند و سپس به درخواست جمعی از خواص این کار را تکرار می کند و یک سال دیگر نیز همه ی آداب احیا و عبادت و شب زنده داری را به جامی آورد.
یکی از طلاب فاضل آن زمان که با گذشت زمان خود، عالمی بزرگ و مدرسی سترگ گردید، در پاسخ پرسشی که مربوط به بزرگان حوزه ی اصفهان و تعلیم و تربیت طلاب است چنین می گوید:
"... غیر از آقا سیدعلی نجف آبادی ... مرحوم آقا سیدمحمدباقر درچه ای, استاد مرحوم آیت الله بروجردی, حاج شیخ محمدرضا خراسانی, حاج شیخ محمدرضا مسجد شاهی, شیخ اسماعیل معزّی(معزالدین) از شاگردان آخوند خراسانی, در حوزه ی علمیه اصفهان حضور داشتند. آقا شیخ اسماعیل معزی, مردی زاهد و متقی بود.
از آن جا که بنده با فرزند ایشان, شیخ ابوالفضل معزی (معزالدین), دوست بودم و تابستان ها به اصفهان می رفتم, ناظر فعالیت ها و برنامه های آن مرحوم در مدرسه ی نوریّه بودم.ایشان, مدرسه را با برنامه ی خوبی اداره می کرد و به همه ی جوانب زندگی طلاب مدرسه, اعم از مادی و معنوی توجه داشت.
آن بزرگوار, وجوهات و کمک های مالی را دقیقا بین طلاب تقسیم می کرد و برای خود, با این که عائله مند بود, به اندازه ی سهم یک طلبه اختصاص می داد. گاهی اتفاق می افتاد که از ما پول قرض می گرفت".{18}
دقت نظر، هوش و دانش سرشار
عالم بزرگ و محقق سترگ شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب نقباءالبشرفی القرن الرابع عشر از شیخ اسماعیل معزی (معزالدین) به نیکی یاد کرده و او را عالمی بزرگ و صاحب نظری ژرف اندیش معرفی می کند و چند عنوان از کتاب های ایشان را بر می شمارد.{19}
آقا شیخ اسماعیل معزالدین از هوش و حافظه ی نیرومندی برخوردار بود و افزون بر این که آیات و احادیث و ادعیه ی فراوانی در حافظه داشت, متن برخی از کتب درسی حوزه ها را نیز به خوبی حفظ کرده و به ویژه کتاب کفایة الاصول مرحوم آخوند خراسانی را از حفظ می خواند و آن را شرح و تبیین می کرد.
در جلسه ای که برخی از عالمان و فاضلان اصفهان گرد هم می آیند و درباره ی یکی از مطالب مهم کفایه با یکدیگر بحث می کنند و متن کفایه را نیز برای شاهد بحث خود می خوانند، از آقا شیخ اسماعیل در این باره سئوال می کنند، ایشان می گوید: "عبارت را اشتباه خواندید و به درستی تبیین و شرح نکردید". سپس به درستی آن را می خواند و به زیبایی و عالمانه تبیین می کند. و همه حاضران آن را تصدیق می نمایند.
این در حالی بود که مدتی از ضعف بینایی ایشان می گذشت. اما حافظه ی نیرومند و احاطه ی بر متون حوزوی این توانایی را در این  مرد الهی پدید آورده بود.
در جلسه ای دیگر که درباره ی نظر آیت الله آقا سیدابوالحسن اصفهانی بحث و گفت و گو و مناقشه بالا می گیرد. آقا شیخ اسماعیل معزالدین می گوید : شما به خوبی و درستی نظر آقا سیدابوالحسن را در نیافته اید . من چندین سال با ایشان مباحثه داشتم و نظر آقا سید این چنین است. {20}
تحقیق و تالیف
آبت الله آقا شیخ اسماعیل معزی ضمن حفظ سنگر محراب و تدریس و وعظ و خطابه و احیا و شب زنداری و مداومت بر ادعیه و زیارات و مراقبات و ریاضات شرعیه و سیر و سلوک الهی و عرفانی و کسب فیوضات خاصه از زمزم جوشان معارف اهل بیت (ع) به امور پژوهشی و علمی و  نگارش نیز همت می گمارد و آثاری در فقه و اصول و کلام و اعتقادات و اخلاق پدید می آورد :
تالیفات آیت الله شیخ اسماعیل معزالدین(معزی) اصفهانی
1-  رساله در اجتهاد و تقلید {21}
2-رساله در حجیّت ظنّ (مشتمل بر سه بخش){22}
3-رساله در استصحاب {23}
4- رساله در قاعدة لاضرر و لاضرار {24}
5-رساله در تجزی در اجتهاد {25}
6-رساله در برائت {26}
7-رساله در انسداد {27}
8-رساله در تعادل و تراجیح {28}
9-رساله در خمس {29}
10- رساله در طهارت {30}
11-   رساله در رهن {31}
12-   رساله در قضاء و شهادت {32}
13-   رساله در وقف {33}
14-   اجزاء متفرقه در اصول {34}
15-   شرح کفایة الاصول آخوند خراسانی {35}
16-   تقریرات درس اصول آخوند خراسانی {36}
17-    تقریرات مباحث فقهی آخوند خراسانی {37}
18- اصول الایمان (در کلام و اعتقادات) {38}
19-   مجالس الموحدین {39}
20-   قضایای غریبه و عجیبه {40}
اجازه روایتی آیت الله مرعشی نجفی از آیت الله شیخ اسماعیل معزالدین (معزی)از جمله کسانی که موفق به کسب اجازه روایتی از آیت الله معزالدین(معزی) می شود، آیت الله العظمی سید شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی است.{41}
آیت الله مرعشی نجفی، آیت الله شیخ اسماعیل معزالدین (معزی) را که از مشایخ او به شمار می آید با عناوینی والا ستوده است. {42}
در کتاب المسلسلات فی الاجازات، تصویر متن اجازه روایتی آیت الله شیخ اسماعیل معزالدین به آیت الله مرعشی آمده است. {43)
رحلت
سرانجام این عالم عامل و فقیه زاهد و مدرس محقق (آیت الله معزالدین) در سن 75 سالگی, در شب جمعه بیست و سوم ذی القعده سال 1363 هجری قمری به بارگاه ربوبی بار یافت و به جایگاه رضوان من الله اکبر و جنت لقاء نایل گشت و در تکیه کازرونی اصفهان{44} به خاک سپرده شد.
همسر و فرزندان
همسر ایشان از خانواده ی اهل علم بود و آرامگاهش در تکیه کازرونی است.آیت الله شیخ اسماعیل معزالدین، شش فرزند داشتند (چهار پسر و دو دختر ): حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ ابوالفضل و آقایان مرتضی (که آرامگاهش در تکیه کازرونی است)، باقر و حسین معزالدین (که دوستدار مکتب نبوی و اهل بیت-ع- بودند).دو دختر ایشان: یکی با حجت الاسلام سید باقر عمادالواعظین(موسوی) ازدواج کرد و دیگری با یکی از افراد متشخص و اصیل در تهران وصلت نمود.

------------------------------------
منابع و پی نوشت ها:
1-  تاریخ تولد ایشان را شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب نقباء البشر فی القرن الحادی عشر,ج1,ص 153 به سال 1288 هجری قمری ذکر کرده است که همین تاریخ صحیح است. زیرا سن ایشان هنگام رحلت 75 سال بوده است؛ اگرچه در کتاب المسلسلات فی الاجازات,ج 2,ص 302 اجازه روایتی را که آیت الله شیخ اسماعیل معزالدین اصفهانی برای آیت الله مرعشی نجفی نوشته اند , سال تولد، 1309(هجری قمری) درج شده است.
2- فرهنگ و تاریخ گز برخوار (اصفهان) ,ص 178
3-  الاجازه الکبیره صص 30 و 31 ؛ المسلسلات فی الاجازات ج 2, ص 302
4-  نقباء البشر فی القرن الحادی عشر, ج1 صص 153 و 154 ؛ المسلسلات ج2,ص302
5-  در کتاب قضایای عحیبه و غریبه، این مطلب به دست خط خود ایشان نگاشته شده است.
6- سوره توبه، آیه 122
7-  آقا شیخ اسماعیل معزی {معزالدین} پس از آن که سال ها ی سخت و خفقانی شدید حکومت پهلوی سپری گردید و مدرسه نوریه به صورت مخروبه ای در آمده بود در احیای آن کوشیدند و عده ای طلبه در آن اسکان دادند. ایشان نه تنها مدرس مدرسه بلکه احیاگر آن نیز بوده اند. (تشیع و حوزه ی علمیه اصفهان،ج 2،ص 208 به نقل از دارالعلم شرق ص256)
8-  مدرسه علمیه حکیمیه (مدرسه کاسه گران) به مناسبت بانی آن، حکیم الملک اردستانی، حکیمیه نامیده شده است. (تشیع و حوزه ی علمیه اصفهان، ج 2، ص153)
9-  تشیع و حوزه علمیه اصفهان، ج 2، ص 208
10- تشیع و حوزه علمیه اصفهان، ج 2، ص 208
11- مصاحبه مولف کتاب روضه رضوان با آیت الله ابراهیم امینی در قم (چهارشنبه بیست و چهارم اسفند ماه 1384)
12- به نقل از آیت الله دکتر جمال موسوی اصفهانی
13- از چهره های علمی مدرسه نوریه ، عالم زاهد و مجتهد بزرگوار آقا شیخ اسماعیل معزی {معزالدین} متوفای 1363 هجری قمری که از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی و آقا شیخ هادی تهرانی بوده و در حوزه علمیه اصفهان به تدریس و تربیت طلاب اشتغال داشته است و در حل و فصل خصومات و افتاء و سایر برنامه های دینی، همکار و یاور مرحوم آخوند فشارکی بوده است. تالیفاتی از قبیل: 1- اصول الایمان؛ 2- تقریرات درس مرحوم آخوند خراسانی؛ 3- شرح بر کفایه الاصول؛ 4- مجالس الموحدین؛ 5- شانزده رساله در مباحث مختلف فقه و اصول؛ 6- قضایای غریبه و عجیبه و... داشته است. (تشیع و حوزه علمیه اصفهان،ج 2،ص207 به نقل از دانشمندان و بزرگان اصفهان،ص136)
14- تشیع و حوزه علمیه اصفهان، ج2، ص 158 و 159
15- مدرس برجسته حوزه علمیه قم و امام جمعه شهر مقدس قم و صاحب تالیفات و آثار ارزنده
16- مصاحبه مولف کتاب روضه رضوان با آیت الله ابراهیم امینی در قم (چهارشنبه بیست و چهارم اسفند ماه 1384)
17- تشیع و حوزه ی علمیه اصفهان، ج 2، ص 159و 158 به نقل از دارالعلم شرق ص231
18- مجله حوزه شماره 48 ( بهمن و اسفند 1370 ) ص 37 (مصاحبه) با آیت الله شیخ محمود غروی اصفهانی(از مدرسان حوزه علمیه قم)
19- نقباء البشر، ج1، صص 153و154
20- به نقل از آیت الله دکتر جمال موسوی اصفهانی
21- المسلسلات فی الاجازات،ج2،ص302
22- همان،ص303
23- همان
24- همان،ص302
25- همان
26- همان
27- همان
28- همان
29- همان303
30- همان
31-  همان
32- همان معجم المولفین،ج3،ص 135
33- المسلسلات فی الاجازات،ج2،ص303
34- معجم المولفین،ج3،ص135
35- همان
36- همان
37- المسلسلات فی الاجازات،ج2،ص302
38- معجم المولفین،ج3،ص135
39- همان
40- الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج17، ص154؛ معجم المولفی الشیعه،ص 36
41- المسلسلات فی الاجازات، ج2، ص302
42- المسلسلات فی الاجازات، ج2، ص302
43- المسلسلات فی الاجازات، ج1، ص200
44- در این تکیه عده ای از علمای بزرگ اصفهان مدفون گشته اند. به ویژه در بقعه ی اصلی تکیه از جمله : مجتهد عادل و فقیه فاضل مرحوم آقا شیخ اسماعیل معزی (معزالدین) متوفای 1363 قمری که از شاگردان والامقام مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی(قدس سره) بوده و در اصفهان به تدریس و قضاوت شرعیه اشتغال داشته و بیش از بیست کتاب و رساله در فقه و اصول {و کلام و اخلاق} از خود به یادگار گذاشته است که از جمله آن ها شرحی محققانه بر کفایه الاصول می باشد. (تشیع و حوزه ی علمیه اصفهان، ج 2، ص463 به نقل از  رجال اصفهان،ص 68 و دانشمندان و بزرگان 
اصفهان،ص136)
منبع : Moezi.com

 

 





      

زندگی‌نامه علامه حلی

 

زندگی‌نامه علامه حلی, علامه حلی, آثار علامه حلی

زندگی‌نامه علامه حلی

طلیعه

برگهای زرین حیات علامه حلی با تعهد و صداقت مزین و با تار و پودی از اخلاص و محبت شیرازه گردیده است . مرزبان بیداری که فقه شیعه و معارف اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را در سایه سار ولایت پاسداری کرد و فقاهت را با درفش ولایت بر افراشت .

باشد که با دقت و مطالعه در زندگی این ستاره درخشان روح بلند، ایمان ، لوح دانش و فضیلتهای معنوی و تقوای او را نظاره کنیم و در پرتو معرفت ، هنر، تعهد و اخلاصش ، نبض حرکت دانشها و تحصیلات خویش را تنظیم نماییم و با شیوه برخورد با رخدادها و فراز و نشیب حوادث روزگار آشنا شویم .

ولادت و خاندان

چنانکه نقل است مولای متقیان علی علیه السلام در مسیر حرکت از کوفه به صفین بر تپه های بابل روی تل بزرگی ایستاد و اشاره به بیشه و نیزاری نمود و این سخن را فرمود: اینجا شهری است و چه شهری !

اصبغ بن نباته از یاران نزدیک حضرت عرض کرد: یا امیرالمومنین ! می بینم از وجود شهری در اینجا سخن می گویی، آیا در اینجا شهری بود و اکنون آثار آن از بین رفته است ؟

از ایوان طلای امیرالمومنین علیه السلام دری به رواق علوی گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌ای کوچک دارای پنجره فولادی، مخصوص قبر شریف علامه حلی است. زائرین بارگاه علوی در مقابل این حجره توقفی کرده، مرقد شریفش را زیارت می‌کنند و از روح بلندش مدد می‌جویند.

فرمود: نه ! ولی در اینجا شهری به وجود می آید که آن را «حله سیفیه» می‌گویند و مردی از تیره بنی اسد آن را بنا می‌کند و از این شهر مردمی پاک سرشت و مطهر پدید می آیند که در پیشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوة می‌شوند.

در شب 29 رمضان 648 ق . در این شهر فرزندی از خاندانی پاک سرشت ولادت یافت که از مقربان درگاه باری تعالی قرار گرفت . نامش حسن و معروف به آیة الله علامه حلی است . مادرش بانویی نیکوکار و عفیف ، دختر حسن بن یحیی بن حسن حلی خواهر محقق حلی است و پدرش شیخ یوسف سدیدالدین از دانشمندان و فقهای عصر خویش در شهر فقاهت حله است .

علامه حلی از طرف پدر به "آل مطهر" پیوند می خورد که خاندانی مقدس ‍ و بزرگ و همه اهل دانش و فضیلت و تقوا بودند. از آنها آثار و نوشته های گرانقدر به یادگار مانده که تا به امروز و در امتداد تاریخ مورد استفاده دانش ‍ پژوهان قرار گرفته است . آل مطهر به قبیله بنی اسد که بزرگترین قبیله عرب در شهر حله است پویند می خوردند که مدت زمانی حکومت و سیادت از آنها بود.

آغاز تحصیل

منزل شیخ سدیدالدین که سرشار از کرامت و تقواست ، کودکی را در خود جای داده که مایه افتخار آن است . حسن فرزند شیخ گرچه هنوز از عمرش ‍ چند سالی بیش نگذشته ، با راهنمایی دلسوزانه پدرش برای فراگیری قرآن مجید به مکتب خانه رفت و با تلاش و پیگیری مداوم و هوش و استعداد خدادادی که داشت در زمان کوتاه خواندن قرآن را بخوبی یاد گرفت .

فرزند شیخ نوشتن را در مکتب خانه آموخت ولی به این مقدار راضی نشد. از این رو نزد معلم خصوصی خد رفت و در محضر شخصی به نام «محرم » با تلاش و جدیت فراوان در اندک زمان نوشتن را بخوبی فرا گرفت .

حسن بن یوسف پس از آموختن کتاب وحی و خط، کم کم آمادگی فراگیری دانشها را در خود تقویت نمود و در مراحل اولیه تحصیل مقدمات و مبادی علوم را در محضر پدر فاضل و فقیه خود آموخت و به سبب کسب این همه فضیلتها و نیکیها در سنین کودکی به لقب «جمال الدین» (زینت و زیبایی دین ) در بین خانواده و دانشمندان مشهور گشت .

در محضر عالمان

جمال الدین در شهر حله بزیست و در محضر فقها، متکلمان و فلاسفه والا مقام با کمال ادب زانو زد و از روح بلند و اخلاق و دانش آنان بهره کافی برد و خویشتن را به دانش و تهذیب نفس آراست و به تمام فنون و علوم مسلح گردید و از دست آنان به دریافت اجازه نامه اجتهادی و نقل حدیث مفتخر گردید. حال به اختصار به نام چند نفر از اساتید بزرگواری اشاره می‌کنیم : شیخ یوسف سدیدالدین (پدر ارجمند او)، محقق حلی (602 - 676 ق )، خواجه نصیرالدین طوسی (597 - 672 ق.) سید رضی الدین علی بن طاووس (597 - 664 ق .)، سید احمد بن طاووس (متوفا به سال 673 ق.) یحیی بن سعید حلی (متوفا به سال 690 ق .) مفیدالدین محمد بن جهم حلی ، علی بن سلیان بحرانی ، ابن میثم بحرانی (626 - 679 ق.)، جمال الدین حسین بن ایاز نحوی (متوفای 681 ق .)، محمد بن محمد بن احمد کشی (615 - 695 ق )، نجم الدین علی بن عمر کاتبی (متوفا به سال 675 ق )، برهان الدین نسفی ، شیخ فاروقی واسطی و شیخ تقی الدین عبدالله بن جعفر کوفی.

درخشش

جمال الدین حسن ، ستاره پر فروغ «آل مطهر» و شهر فقاهت حله هنوز مدت زمانی از تحصیلش نگذشته بود که با ذوق سرشار خدادادی و علاقه وافر، به تمام دانشهای بشری مانند فقه و حدیث ، کلام و فلسله ، اصول فقه ، منطق ، ریاضیات و هندسه مسلح گردید و تجربه لازم را به دست آورد. آوازه فضل و دانش وی به سرعت در سزرمین حله و دیگر شهرها پیچید و در مجالس درس و محیط فرهنگی نام مقدسش را به نیکی و احترام یاد می کردند و «علامه»اش می‌خواندند.

علامه حلی در شهر حله حوزه درس تشکیل داد و علاقه مندان و تشنه کامان معارف و علوم اهل بیت علیهم السلام از کوشه و کنار جذب آن شدند و از دریای بی کرانش سیراب گشتند.

یکی از دانشمندان می گوید: علامه حلی نظیری ندارد نه پیش از زمان خودش نه بعد از آن . کسی که در مجلس درس او پانصد مجتهد تربیت شد.

از جمله فرزانگان و ستارگانی که در محضرش زانو زدند و از انفاس پاک و مکتب پر بار فقهی ، کلامی و روح بلندش بهره ها بردند از از دست مبارکش ‍ به دریافت اجازه نامه اجتهادی و نقل حدیث مفتخر شدند اینان بودند:

فرزند عزیز و نابغه اش محمد بن حسن بن یوسف حلی معروف به "فخر المحققین" (628 - 771 ق )، سید عمیدالدین عبدالمطلب و سید ضیا الدین عبدالله حسینی اعرجی حلی (خواهرزادگان علامه حلی ) تاج الدین سید محمد بن قاسم حسنی معروف به "ابن معیه" (متوفی 776 ق )، رضی الدین ابوالحسن علی بن احمد حلی (متوفی 757 ق )، قطب الدین رازی (متوفی 776 ق .)، سید نجم الدین مهنا بن سنان مدنی ، تاج الدین محمود بن مولا، تقی الدین ابراهیم بن حسین آملی و محمد بن علی جرجانی .

مرجع شیعه

بعد از رحلت محقق حلی در سال 676 ق زعامت و مرجعیت شیعیان به علامه حلی منتقل گردید و او در آن زمان 28 ساله بود که این بار امانت الهی بر دوش با کفایت او گذاشته شد. بدین سبب به لقب مقدس و شریف "آیة الله" مشهور گردید، که در آن روزگار تنها او به این لقب خوانده می شد و هر کس آیة الله می‌گفت منظورش علامه حلی بود.

از فضیلتهای او بود که در زندگی کمتر دانشمنعلامه به پیروی از مولا و مقتدایش امیرالمومنین علیه السلام نواحی وسیعی را با مال و دست خود آباد کرد و برای استفاده مردم وقف نمود

عصر علامه

عصر علامه را باید زمان توسعه فقه و شیعه و حقانیت مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و در دوره پیشرفت تمدن و دانش در گوشه و کنار جهان اسلام نامید. چرا که علامه حلی تلاش و کوشش خستگی ناپذیری در نشر علوم و فقه اسلام بر طبق مذهب اهل بیت نمود و در فقه تحول و شیوه نوی را ارائه کرد.

وی اولین فقیهی بود که ریاضیات را به عنوان دانشی در فقه وارد کرد و به فقه استدلالی تکامل بخشید. تاثیری که دیدگاه فقهی ، کلامی و آثار علامه گذارده بود محور بحث و تکلیه گاه دانشمندان بر طبق نظرات فقهی فقها و دانشمندان شیعی بود.

حضور چنین دانشمندان دلسوز فرهنگ اسلام و ملت در دستگاه مغولان، در پیشرفت علم و جلوگیری مغولان وحشی از تخریب و آتش سوزی مراکز فرهنگی و کتابخانه ها، نقش بسزایی ایفا کرد، دانشمندانی که در انجام این مهم از آبروی خویشتن سرمایه گذاشتند و همچون شمع سوختند.

بذر تشیع

آن را که فضل و دانش و تقوا مسلم است      هر جا قدم نهد قدمش خیر مقدم است

حضور فقیه یگانه عصر علامه حلی در ایران و مرکز حکومت مغولان خیر و برکت بود و با زمینه هایی که حاکم مغول برای وی به وجود آورده بود کمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولایت ائمه معصومین علیهم السلام برخاست . از این رو بزرگترین جلسه مناظره با حضور اندیشمندان شیعی و علمای مذاهب مختلف برگزار شد. از طورف علمای اهل سنت خواجه نظام الدین عبدالملک مراغه‌ای که از علمای شافعی و داناترین آنها بود برگزیده شد. علامه حلی با وی در بحث امامت مناظره کرد و خلافت بلا فصل مولا علی علیه السلام بعد از رسالت پیامبر اسلام را ثابت نمود و با دلیلهای بسیار محکم برتری مذهب شیعه امامیه را چنان روشن ساخت که جای هیچ گونه تردید و شبهه ای برای حاضران باقی نماند.

پس از جلسات بحث و مناظره و اثبات حقانیت مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اولجایتو مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، اولجایتو مذهب شیعه را انتخاب کرد و به لقب «سلطان محمد خدابنده» معروف گشت. پس از اعلان تشیع وی ، در سراسر ایران مذهب اهل بیت منتشر شد و سلطان به نام دوازده امام خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمه معصومین علیهم السلام سکه زنند و سر در مساجد و اماکن مشرفه به نام ائمه مزین گردد.

یکی از دانشمندان می نویسد: اگر برای علامه حلی منقبت و فضیلتی غیر از شیعه شدن سلطان محمد به دست او نبود، همین برای برتری و افتخار علامه بر دانشمندان و فقها بس بود حال آنکه مناقب و خوبیهای وی شمارش یافتنی نیست و آثار ارزنده اش بی نهایت است .

علامه در ایران

آیة الله علامه حلی ، عارف و فقیه بر جسته شیعه ، در ایران باقی ماند و حدود یک دهم از عمر شریفش در این خطه گذشت . او در این مدت خدمات بسیار ارزنده ای نمود و در نشر علوم و معارف اهل بیت علیهم السلام کوشش فراوان نمود و شاگردان زیادی را تربیت کرد.

علامه چه در شهر سلطانیه و چه در مسافرتها به دیگر شهرهای ایران پیوسته ملازم با سلطان بود به پیشنهاد وی سلطان دستور داد مدرسه سیاری را از خیمه و چادر، دارای حجره و مدرس آماده کنند تا با کاروان حمل گردد و در هر منزلی که کاروان رحل اقامت کرد خیمه مدرسه در بالاترین و بهترین نقطه منزل بر پا شود.

او علاوه بر تدریس و بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنت و تربیت شاگردان ، به نوشتن کتابهای فقهی ، کلامی و اعتقادی مشغول بود، چنانکه در پایان بعضی از کتابهای خود نگاشته است : این نوشته در مدرسه سیار سلطانیه در کرمانشاهان به اتمام رسید. وی کتاب ارزشمند «منهاج الکرامه» را که در موضوع امامت است برای سلطان نوشت و در همان زمان پخش گردید.

علامه حلی پس از یک دهه تلاش و خدمات ارزنده فرهنگی و به اهتزاز در آوردن پرچم ولایت و عشق و محبت خاندان طهارت علهیم السلام در سراسر قلمرو مغولان در ایران ، در سال 716 ق . بعد از مرگ سلطان محمد خدابنده ، به وطن خویش سرزمین حله برگشت و در آنجا به تدریس و تالیف مشغول گردید و تا آخر عمر منصب مرجعیت و فتوا و زعامت شیعیان را به عهده داشت.

بعد از رحلت محقق حلی در سال 676 ق زعامت و مرجعیت شیعیان به علامه حلی منتقل گردید و او در آن زمان 28 ساله بود که این بار امانت الهی بر دوش با کفایت او گذاشته شد. بدین سبب به لقب مقدس و شریف "آیة الله" مشهور گردید، که در آن روزگار تنها او به این لقب خوانده می شد و هر کس آیه الله می گفت منظورش علامه حلی بود.

فضیلتهای درخشان

انسانهای نمونه دارای یک بعد و ارزش خاص نیستند، بلکه ارزشهای گوناگون را در خود جمع کرده اند. علامه حلی از شخصیتهایی است که از هر نظر مصداق انسان کامل است و دارای ابعاد گوناگون و فضیلتهای درخشان. او در تمام دانشها علامه بود و گوی سبقت را از دیگران ربود و ارزشهای ممتازی را که دیگران داشتند به تنهایی داشت . وی با اندیشه و فکر مواج خویش علاوه بر تحولی که در فقه ایجاد کرد و در عصر خویش ‍ مسیر اندیشه فقها را متوجه مبانی فقه و معارف اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نمود در فنون و دانشهای دیگر چون حدیث تحول بنیادی به وجود آورد و دریچه ای به روی محققان در طول تاریخ گشود که مشعل پر فروغی فرا راه آنان شد.

علامه حلی پرچم ولایت را بر افراشت و با تمام وجود از ولایت و رهبری صحیح دفاع کرد. این عشق سرشار به خاندان طهارت علهیم السلام با گوشت ، پوست و استخوانش آمیخته بود و آنجا که در ارتباط با آنان قلم بر صفحه کاغد می گذاشت با اخلاص برخاسته از اعماق جانش چنین می نگاشت: بزرگترین سرچشمه دوستی و محبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اطاعت و پذیرش حکومت و ولایت آنهاست و قیام بر همان شیوه ای که آنان ترسیم کردند... .

سفارش می کنم که به محبت و عشق ورزی به فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام . چون آنان شفاعت کنندگان ما هستند در روزی که مال و فرزندان برای ما سودی نخواهند داشت ... از چیزهایی که خداوند بر ما احسان کرد اینکه در بین ما آل علی علیه السلام را قرار داده است . خداوندا، ما را بر دوستی و محبت آنان محشور کن و از کسانی قرار ده که حق جدشان پیامبر و نسلش را ادا کرده اند.

از فضیلتهای او بود که در زندگی کمتر دانشمنعلامه به پیروی از مولا و مقتدایش امیرالمومنین علیه السلام نواحی وسیعی را با مال و دست خود آباد کرد و برای استفاده مردم وقف نمود و این یکی د و فقیهی به چشم می خورد. یکی از دانشمندان می نویسد: برای وی آبادیهای زیادی بود که خود نهرهای آب آنها را حفر و با پول و ثروتش زنده کرد. این آبادیها به کسی تعلق نداشت و در زمان حیاتش آنان را وقف کرد.

غروب ستاره حله

پایان زندگی هر کس به مرگ اوست جز مرد حق که مرگ وی آغاز دفتر است محرم سال 726 ق . برای شیعیان و پیروان راستین اسلام فراموش نشدنی است . عزا و ماتم آنان افزون است . بویژه حله این سرزمین مردان پاک سرشت و عاشقان اهل بیت علیهم السلام شور و ماتم بیشتری دارد.

از ایوان طلای امیرالمومنین علیه السلام دری به رواق علوی گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌ای کوچک دارای پنجره فولادی، مخصوص قبر شریف علامه حلی است. زائرین بارگاه علوی در مقابل این حجره توقفی کرده، مرقد شریفش را زیارت می‌کنند و از روح بلندش مدد می‌جویند.

ملخص نوشته‌ای از : محمد حسن امانی ؛

منبع: دین و اندیشه سایت تبیان

 

 

 





      

زندگینامه ملا محمد مهدی نراقی

 

زندگینامه ملا محمد مهدی نراقی,بیوگرافی ملا محمد مهدی نراقی,آثار ملا محمد مهدی نراقی

زندگینامه ملا محمد مهدی نراقی
حاج ملا محمدمهدی بن ابی‌ذر فاضل نراقی معروف به «محقق نراقی» کنار فرزندش ملا احمد نراقی در نجف اشرف مدفون است. این دو به فاضلین نراقی معروف اند. او از مهادی اربعه است.

 

تولد ملا محمدمهدی نراقی
شهر زیبا و تاریخی کاشان در طول تاریخ به «دارالمؤمنین» معروف بوده است. همواره عالمان بزرگ و نامیِ فراوانی از آن ظهور کرده‌اند و جهان اسلام از وجود نورانی آنان بهره‌های چشمگیری برده است.[1] دانشمندانی که هر کدام با تألیفات خود در رشته‌های گوناگون چراغ هدایت شدند و یکی پس از دیگری در عرصه‌های علم و حکمت درخشیدند و بر زیبایی‌های این شهر جلوه دیگر بخشیدند.


در این شهر با افول هر ستاره، ستاره‌ای دیگر طلوع می‌کند. در سال 1091 ق. هنگامی که دانشمند توانگر ملا محسن فیض کاشانی چشم از دنیا فرومی‌بندد. از آن پس فروغ و نشاط معنوی شهر کاشان رو به افول و خمودی می‌نهد. این شهر حدود چهل سال زانوی غم به بغل می‌گیرد و به انتظار طلوع ستاره درخشان دیگر می‌نشیند.[2] تا این که در سال 1128 ق. در نراق ـ یکی از روستاهای اطراف کاشان ـ نوزادی از مادر متولد می‌شود. پدر وی که ابوذر نام داشت و از کارگزاران ساده دولتی بود به امید این که فرزندش از ناشران حقیقی شریعت محمدی صلی الله علیه و آله و از منتظران واقعی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف باشد نام او را «محمدمهدی» می‌گذارد.[3]


تحصیلات ملا محمدمهدی نراقی
این فرزند دوران کودکی و نوجوانی را در روستای نراق سپری می‌کند. در همان اوان نوجوانی علاقه شدیدی نسبت به تحصیل علم و آگاهی از واقعیت‌های هستی در وجود خود احساس می‌کند. پس فرصت را از دست نداده، با ذوق و شوق فراوان آماده یادگیری علوم و معارف اسلامی می‌شود. بدین سان محمدمهدی آوای هجرت سر می‌دهد و برای ثبت نام در مدرسه علوم دینی کاشان به سوی آن دیار روانه می‌گردد.


حوزه‌های علمیه آن دوران از نظر پذیرش، برنامه روشن و ثابتی نداشت. هر علاقه‌مندی تنها با مراجعه و معرفی آوردن از سوی روحانی محل می‌توانست به آسانی وارد مدرسه شود و از همان روز در پای درس استاد، حق حضور داشته باشد. او نیز این مرحله را پشت سر می‌گذارد و یکی از حجره‌های مدرسه را برای مطالعه و اقامت شبانه‌روزی خود انتخاب می‌کند.


البته سادگی ورود عاشقان حقیقت به حوزه‌های علمیه بدان معنا هم نبود که از هیچ نوع نظم و برنامه‌ای برخوردار نباشد، بلکه طلاب علاوه بر این که زیر نظر استادان دلسوز و پرتلاش راهنمایی شده، پرورش می‌یافتند. در طول دوران تحصیل خود، امتحان‌های سخت و گوناگونی از قبیل فقر، بیماری، کمبود استاد و مشکلات خانوادگی و... را یکی پس از دیگری از سر می‌گذراندند. به این ترتیب تنها افرادی می‌توانستند در این مرحله حساس قبول شده، نمره عالی بدست آورند که از روحیه قوی، علاقه، پشتکار و انگیزه الهی برخوردار باشند و تنها این گروه بودند که تا آخر نیز در این سنگر پرخطر می‌ماندند و از کیان اسلام و مسلمانان دفاع می‌کردند.


هنور نتیجه این مرحله از آزمون در مورد محمدمهدی درست روشن نشده بود. معلوم نبود وی در جرگه کدام یک از این دو گروه قرار خواهد گرفت. آیا به سرنوشت آن کسانی دچار خواهد شد که با اندک گرفتاری و دشواری، درس و بحث و مدرسه را رها کردند و رفتند یا این که آستین همت بالا زده، طریق عشق و عرفان در پیش می‌گیرد؟ در هر صورت او با توکل به خداوند یکتا و تکیه بر اراده آهنین، تلاش مخلصانه خویش را پی می‌گیرد و در حلقه درس اندیشمند توانا مرحوم «ملا جعفر بیدگلی» حاضر می‌شود. چندین سال از محضر پرفیض این عالم فرزانه خوشه‌های علم و حکمت می‌چیند و دوره مقدمات، سطح و مقداری از دروس عالی را در شهر کاشان به پایان می‌رساند.[4]

 

هجرت به اصفهان
چون درس‌های موجود در کاشان نمی‌توانست خواسته‌های علمی و مشکلات درسی او را پاسخ دهد به ناچار برای تکمیل اندوخته‌های علمی، راهی حوزه علمیه اصفهان می‌شود. در آنجا پس از مدتی اقامت و جستجو در بین عالمان تراز اول، حکیم پارسا مرحوم «مولی اسماعیل خواجویی» را به استادی انتخاب می‌کند و در حدود سی سال توقف در آن شهر از کرسی درس وی از جمله: فقه، اصول، کلام، فلسفه، حساب، هندسه و نجوم استفاده‌های شایان می‌برد. همچنین از محضر استاد کل فلسفه مرحوم «محمد زمان کاشانی» و «شیخ محمدمهدی هرندی» نیز بهره‌های فراوان کسب می‌کند.[5]


این دوره از تحصیل ایشان در اصفهان نقش بسزایی در رشد و نبوغ علمی وی برجای می‌نهد و استعدادهای نهفته‌اش را به خوبی شکوفا کرده، او را به مرحله باروری می‌نشاند. دیری نمی‌پاید که در زمره عالمان و استادان بزرگ حوزه اصفهان قرار گرفته، در میان آنان همانند ستاره پرنور می‌درخشد. ملا مهدی نراقی در آنجا علاوه بر تحصیل، تدریس و تحقیق به تبلیغ و ارشاد مردم نیز همت می‌گمارد و حتی با یادگیری خط و زبان عبری و لاتین نزد عالمان یهودی با رهبران مذهبی اقلیت‌ها وارد بحث و مناظره می‌شود و از متن کتب مذهبی آنان با خط عبری مطالبی را بر حقانیت رسالت پیامبر بزرگ اسلام ‌صلی الله علیه و آله نقل و ترجمه می‌کند.[6]


بازگشت به کاشان
نابغه نراق ، پس از سى سال تلاش بى امان در شهر اصفهان و استفاده از حضور استادان نامى آن سامان با یک دنیا علم و حکمت و با کوله بارى از تجربه و عرفان براى خدمت به هموطنان خود عازم کاشان مى شود و این در حالى است که این شهر نفس هاى آخر حیات خود را مى کشد و به طور آشکارا از جنبش و نشاط باز مانده است.[7]


با ورود او مردم کاشان یوسف گمگشته خویش را - که چندین سال در فراقش یعقوب وار به انتظار نشسته بودن - باز مى یابند. مانند پروانه به دور شمع وجودش طواف مى کنند و ملا مهدى نراقى پرچم هدایت را به دوش ‍ مى گیرد. نخست در حوزه علمیه کاشان ، کرسى درس و بحث بر پا مى دارد و نهر نور و معرفت بر سینه تشنگان حقیقت جارى مى سازد. سپس از مسجد، سنگر استوارى پدید مى آورد که در محراب و منبر آن با اقامه نماز و ایراد خطبه هاى روح انگیز نشاط و امید را در دل اهالى شهر و حومه زنده نگه داشته، جنب و جوش روزگار (فیض کاشانى ) را دوباره به فضاى شهر باز مى گرداند.[8]


در حریم ولایت
این اندیشمند فرزانه بعد از مدتى - که تاریخ دقیق آن روشن نیست - براى پیوستن به کبوتران حرم قدسى و علوى (نجف و کربلا) شهر کاشان را به سوى عراق ترک مى گوید.
ایشان در کنار بارگاه حضرت امام على و امام حسین علیهم السلام مدت زیادى توشه علم و عمل مى گیرد. او با شرکت در درسهاى فقه و اصول بزرگانى همچون آیات عظام وحید بهبهانی ، شیخ یوسف بحرانى و شیخ محمدمهدى فتونى رونق دیگرى به محفل هر کدام داده، خود نیز به قله هاى سر به فلک کشیده نور و معرفت مى رساند.[9] او هم اینک غواصى ماهر و تیزهوش مبدل گشته است که مى تواند با تجهیزات لازم و کافى که به همراه دارد به عمق اقیانوسهاى نور سفر کند و از اعماق آنها گوهرهاى هدایت و مرجانهاى زندگى براى امت مسلمان ارمغان آورد.

 

خدمت به مردم
نراقی پس از سال‌ها تلاش و تحقیق در نجف و کربلا، دوباره به وطن خود کاشان باز می‌گردد تا جان در بدن دارد در خدمت مردم قرار گیرد. او در حل مشکلات آنان لحظه‌ای درنگ نمی‌کند و منزل ساده وی پناهگاه هر دردمند و مظلوم قرار گرفته، گره کور و نزاع‌های ریشه‌دار در خانه باصفای وی بازگشته، به صلح و محبت تبدیل می‌شوند و این بدان سبب است که او همیشه در تلخی‌ها و خوشی‌های زندگی در کنار آنان قرار می‌گرفت.


آثار ماندگار
علامه نراقى آراء و نظریات خود را در دعوت بر اخلاق و حکمت عملى بر اساس ذوق اسلامى گزارده که از احادیث نبویه و اخبار و آثار اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بدست آورده است و باید با صراحت اظهار نموده که وى در عین حال اساسى را هدم و از بین برده و اساس و بناى صحیح را بنیانگذارى کرده است.


از اینجا باید یادآور شد که کتاب «جامع السعادات» امتیاز بسزایى از «احیاء العلوم» غزالى دارد زیرا غزالى بناى خودش را در اخلاق بر اساس روح تصوف سنى گرى گذارده است که از اخبار موضوعه امثال ابوهریره‏ها بدست آورده است و علامه نراقى در حسن انتخابش در «جامع السعادات» که بناى اخلاق را بر اساس علمى و فلسفى دینى مأخوذ از اهل بیت علیهم السلام گذاشته در میان علماى امامیه بعد از ابن مسکویه متوفى (421 ه) و علامه فیض کاشانى متوفى (1091) هجرى در درجه اول قرار گرفته است. و در فقاهت و اجتهاد در احکام شرعیه چنانچه از مطالعه کتاب «معتمد الشیعة» و «لوامع الاحکام» آن فقید سعید معلوم مى شود اعلا درجه اجتهاد را با احراز مقام تحقیق و اجتهاد در مبنى حائز بوده است که در میان فقهاء نظائرش کمتر است.

از این عالم توانمند تألیفات گرانبهای دیگری در رشته‌های گوناگون به یادگار مانده که هر کدام آن‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

 

فهرست اجمالی آن به شرح زیر است:
الف. فقه:
-لوامع الاحکام
- معتمد الشیعه
- انیس التجار
- انیس الحجاج
 المناسک المکیه
- صلاه الجمعه
- تحفه رضویه


ب. اصول فقه:
- تجرید الاصول
-  جامعه الاصول
- رساله الاجماع
- انیس المجتهدین 


ج. فلسفه و حکمت:
- جامع الافکار و فاقد الانظار
- اللمعه الالهیه فی الحکمه المتعالیه
- شرح الالهیات من کتاب الشفاء
- قره العیون فی الوجود والماهیه
- لمعات العرشیه
- الکلمات الوجیزه
- انیس الحکماء
- انیس الموحدین 


ح. ریاضیات و هیئت:
- توضیح الاشکال (هندسه اقلیدسی)
- رساله تحریر اکرثاذر سینوس
- رساله عقود انامل
- المستقصی (هیئت)
- المحصل (هیئت)
-معراج السماء (هیئت) 


س. اخلاق:
- جامع السعادات
- جامع المواعظ 


ش. متفرقات:
- محرق القلوب (مقتل)
- مشکلات العلوم (کشکول)
- نخبه البیان (تشبیه، استعاره و محسنات بدیعه)
- طائر قدسی (دیوان اشعار)
- حواشی و تعلیقات بر آثار علمای پیشین 


بیشتر این کتاب‌های گرانسنگ به صورت نسخه‌های خطی در کتابخانه‌های مختلف نگهداری می‌شود و تنها حدود 10 مورد از آن به مرحله چاپ و نشر رسیده[10] و بعضی از آن‌ها نیز مانند «انیس التجار» چندین بار چاپ شده و از سوی مراجع بزرگ همچون آیات عظام سید محمدکاظم طباطبائی یزدی، سید اسماعیل صدر و شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاشیه‌هایی بر آن زده شده است.[11]


وفات ملا محمدمهدی نراقی
این عالم خدمتگزار پس از سال‌ها فداکاری و خدمت، روز شنبه 18 شعبان 1209 در هشتاد و یک سالگی در شهر کاشان به دیار ابدی می‌شتابد و با پرواز جاودانی خویش ملت مسلمان عصر خود را به عزا و ماتم می‌نشاند. در آن حال پیکر پاک و مطهر نراقی باشکوه و عظمت فراوان در این شهر تشییع می‌شود و سپس به نجف اشراف منتقل گشته، در کنار حرم امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام سر بر آستان علوی می‌گذارد[12] و برای همیشه در آن مکان مقدس آرام می‌گیرد. رضوان خدا بر روان او باد.

 

-----------------------------------
پانویس
1- ر.ک: «تاریخ کاشان» و «مردان بزرگ کاشان» از سهیل کاشانی و کوروش زعیم.
2- مرحوم آیت الله مجاهد سید ابوالقاسم کاشانی در تقریظ خود بر کتاب «لباب الالقاب» و همچنین صاحب کتاب پرارزش «اعیان الشیعه» به این مطلب به طور صریح اشاره می‌کنند.
3-  مقدمه جامع السعادات، محمدمهدی نراقی، ج 1، (محمدرضا مظفر).
4- مقدمه اللمعه الالهیه، محمدمهدی نراقی، حسن نراقی، ص 7، چاپ انتشارات انجم فلسفه، 1357 ق. (از حسن نراقی).
5- همان، ص8.
6- انیس الموحدین، ص 116، انتشارات الزهرا، 1363 ه‍ـ.ش.
7- اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج10، ص143.
8- لباب الالقاب، ص 93.
9- مقدمه شرح الالهیات من کتاب الشفاء، محمد مهدى نراقى ، ص 22. (از حسن نراقى)
10- برای توضیح بیشتر در مورد کتاب‌های ایشان، ر.ک: ملا مهدی نراقی، «منادی اخلاق» شماره 5 دیدار با ابرار.
11- همان، ص 66.
12- ریحانه الادب، محمدعلی مدرس، ج 6، ص 163 و شرح الالهیات، مقدمه از حسن نراقی.


منابع :
 تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد1، زندگی نامه "ملا محمدمهدی نراقی"
wiki.ahlolbait.com

 

 





      

حضرت فاطمه (س)، الگوی جاودانه ای برای تمام زنان

 

حضرت فاطمه‌ زهرا(س), شخصیت حضرت فاطمه‌ زهرا(س), زندگی حضرت فاطمه‌ زهرا(س)

مقام‌ معنوی‌ حضرت فاطمه (س)، نسبت‌ به‌ مقام‌ جهادی‌،انقلابی‌ او به‌ مراتب‌ بالاتر است‌

 

فاطمه (س) الگوی جاودانه زنان عالم
بى‏ شک خلقت حضرت فاطمه (س) پاسخ غیرتمندانه دستگاه آفرینش به تحقیر تاریخى زن و پاسخى جاودانه به چگونگى جریان یافتن زنانگى در متن حیات بشرى است.
آفرینش و زندگی حضرت فاطمه (س) این نکته را به اثبات رساند که مى ‏توان احساسات و انعطاف زنانه را با شعور و درایت حماسى پیوند زد؛ مى ‏توان از محیط خانه منشا تحولات اجتماعى و تاریخى شد؛ مى‏ توان در محراب عبادت با ملک همنوا گردید و از آنجا، پاى به مسجد گذاشت و بلاغت را در ادبیات سیاسى و فرهنگى به اوج رساند؛ مى ‏توان اوج اقتدار زنانه را در خضوع به همسر، پرورش فرزند، خانه‏ دارى هدفمند، توجه به علم و معرفت و حضورموثر در مهم‏ ترین عرصه‏ هاى حیات سیاسى و اجتماعى، تعریف کرد و عمر کوتاه زندگى مادى را تا همیشه تاریخ جاودانه ساخت.

 

امروزه بازشناسى شخصیت حضرت فاطمه (س) از آن جهت اهمیت دارد که ادعا مى‏ کنیم جبران تحقیر تاریخى زن و نمایش توانمندى و ارزشمندى آنها، در سلوک مردانه و به خود بستن صفات مذکر نیست و باید اوج اقتدار زن را در بازبینى «هویت زنانه» جست.

 

شخصیت فاطمه‌ زهرا(س)، شخصیتی ممتاز و برجسته
شخصیت‌ زهرای‌ اطهر، در ابعاد سیاسی‌ و اجتماعی‌ و جهادی‌، شخصیت‌ ممتاز و برجسته‌ای‌ است؛ به‌ طوری‌ که‌ همه‌ زنان‌ مبارز و انقلابی‌ و برجسته‌ و سیاسی‌ عالم‌ می‌توانند از زندگی‌ کوتاه‌ و پرمغز او درس‌ بگیرند.

 

زنی‌ که‌ در بیت‌ انقلاب‌ متولد شد و تمام‌ دوران‌ کودکی‌ را در آغوش‌ پدری‌ گذراند که‌ مشغول یک‌ مبارزه‌ عظیم‌ جهانی و‌ فراموش‌ نشدنی‌ بود. وی در دوران‌ کودکی‌، سختیهای‌ مبارزه‌ دوران‌ مکه‌ را چشید، به‌ شعب‌ ابی‌طالب‌ برده‌ شد، گرسنگی‌ و سختی‌ و رعب‌ و انواع‌ شدتهای‌ دوران‌ مبارزه‌ مکه‌ را لمس‌ و بعد  که‌ به‌ مدینه‌ هجرت‌ کرد، همسر مردی‌ شد که‌ تمام‌ زندگی‌ اش جهاد فی‌سبیل‌الله‌ بود و در تمام‌ قریب‌ به‌ یازده‌ سال‌ زندگی‌ مشترک‌ حضرت فاطمه (س) و حضرت امیرالمومنین‌(ع)، هیچ‌ سالی‌، بلکه‌ هیچ‌ نیم‌ سالی‌ نگذشت‌ که‌ این‌ شوهر، کمر به‌ جهاد فی‌سبیل‌الله‌ نبسته‌ و به‌ میدان‌ جنگ‌ نرفته‌ باشد و حضرت فاطمه (س) این‌ زن‌ بزرگ‌ و فداکار، همسری‌ شایسته‌ یک‌ مرد مجاهد و یک‌ سرباز و سردار دائمی‌ میدان‌ جنگ‌ را نکرده‌ باشد.

 

زندگی‌ حضرت فاطمه (س)، اگر چه‌ کوتاه‌ بود و حدود بیست‌ سال‌ بیشتر طول‌ نکشید، اما این‌ زندگی‌، از جهت‌ جهاد، مبارزه‌، تلاش‌، کار انقلابی‌، صبر انقلابی‌، درس‌، فراگیری‌ و آموزش، سخنرانی‌ و دفاع‌ از نبوت‌ و امامت‌ و نظام‌ اسلامی‌، دریای‌ پهناوری‌ از تلاش‌ و مبارزه‌ و کار و در نهایت‌ هم‌ شهادت‌ است‌.

 

مقام‌ معنوی‌ حضرت فاطمه (س)، نسبت‌ به‌ مقام‌ جهادی‌، انقلابی‌ و اجتماعی‌ او به‌ مراتب‌ بالاتر است‌. فاطمه ‌‌زهرا(س‌) به‌ ظاهر، یک‌ بشر و یک‌ زن‌، آن‌ هم‌ زنی‌ جوان‌ است؛ اما در معنا، یک‌ حقیقت‌ عظیم‌ و یک‌ نور درخشان‌ الهی‌ و یک‌ بنده‌ صالح‌ و یک‌ انسان‌ ممتاز و برگزیده‌ است‌.

 

حضرت فاطمه (س)، روح مجرد و خلاصه نبوت و ولایت
درباره‌ حضرت فاطمه (س) هرچه بگوئیم، کم گفته‏ ایم و به حقیقت نمى‏ دانیم که چه باید بگوئیم و چه باید بیندیشیم. به قدرى ابعاد وجود این روح مجرد و این خلاصه نبوت و ولایت براى ما پهناور و بى‏ پایان و درک نشدنى است که متحیر مى‏ مانیم.

 

ستارگان درخشان عالم بشریت اغلب در زمان حیات خود به‏ وسیله هم ‏عصرانشان شناخته نشده ‏اند؛ مگر عده کمى از برجستگان که انبیا و اولیا باشند؛ آن هم به ‏وسیله عده معدودى. اما فاطمه‌ زهرا (س) چنان است که در زمان خود، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شیعیان خاص، بلکه حتى کسانى که شاید رابطه صمیمانه و گرمى هم با ایشان نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند.


اگر به کتابهایى که درباره فاطمه‌ زهرا (س) به‏ وسیله محدثین اهل سنت نوشته شده نگاه کنیم، روایات بسیارى را مى بینیم که از زبان پیغمبر (ص) در ستایش صدیقه طاهره صادر شده و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل مى ‏کنند.

 

شخصیت حضرت فاطمه‌ زهرا(س),حضرت فاطمه‌ زهرا(س), زندگی حضرت فاطمه‌ زهرا(س)

شخصیت‌ زهرای‌ اطهر، در ابعاد سیاسی‌ و اجتماعی‌ و جهادی‌، شخصیت‌ ممتاز و برجسته‌ای‌ است

 

ام ابیها؛ تسلی ‌بخش پیغمبر(ص)
حضرت فاطمه (س)، تا قبل از ازدواج که دخترکى بود، با آن پدر به این عظمت کارى کرد که کنیه ‏اش را ام ‏ابیها - مادر پدر - گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدید آورنده دنیاى نو و رهبر و فرمانده عظیم آن انقلاب جهانى  انقلابى که باید تا ابد بماند، در حال برافراشتن پرچم اسلام بود.


آن حضرت چه در دوران مکه، چه در دوران شعب ‏ابی‌طالب  و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوار پدر بود. دل پیغمبر در مدت کوتاهى با دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابی ‌طالب شکست. فاطمه زهرا (س) در آن روزها قد برافراشت و با دستهاى کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود.

 

کلام حضرت فاطمه زهرا (س)
- نزدیکترین اوقات زن به خدا
عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: سَاَلَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم)اَصْحابَهُ عَنِ الْمَرْاَهِ ماهِىَ؟ قالُوا: عَوْرَهٌ، قالَ: فَمَتى تَکُونُ اَدْنى مِنْ رَبِّها؟ فَلَمْ یَدْرُوا. فَلَمّا سَمِعَتْ فاطِمَهُ(علیها السلام) ذلِکَ قالَتْ: اَدْنى ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها اَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِها. فَقالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): اِنَّ فاطِمَهَ بَضْعَهٌ مِنّى.

 

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) از اصحابش پرسید: زن چیست؟ گفتند: زن ناموس است.

فرمود: زن چه موقع به خدایش نزدیکتر است؟ اصحاب نتوانستند جواب گویند.
چون این سخن به گوش فاطمه(علیها السلام)رسید، فرمود: نزدیکترین اوقات زن به خداى خود هنگامى است که در کُنج خانه خود باشد.
پس از این جواب، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: حقّا که فاطمه پاره تن من است.

 

- موقعیت اهل بیت در نزد خدا
« وَاحْمَدُوا الَّذى لِعَظمَتِهِ وَ نُورِهِ یَبْتَغى مَنْ فِى السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ اِلَیْهِ الْوَسیلَهَ، وَ نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَهُ اَنـْبِیائِهِ.»
خدایى را حمد و سپاس گویید که به خاطر عظمت و نورش، هر که در آسمانها و زمین است به سوى او وسیله مىجوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و حجّت غیبى و وارث پیامبرانش هستیم.


- بهترین زنان کیستند؟
قالَتْ فاطِمَهُ(علیها السلام) فى وَصْفِ ما هُوَ خَیْرٌ لِلنِّساءِ: خَیْرٌ لَهُنَّ اَنْ لایَرینَ الرِّجالَ، وَ لا یَرَوْ نَهُنَّ.
حضرت فاطمه زهرا(س) در وصف این که بهترین چیز براى زنان چیست، فرموده اند: این که زنان، مردان را نبینند، و مردان هم زنان را نبینند.
منبع : mehrnews.com

 

 





      

کار بزرگ اصلاح طلبان

تاریخ انتشار : یکشنبه, 09 اسفند 1394 09:37

 

 اخبارسیاسی ,خبرهای  سیاسی ,اصلاح طلبان

مجموعه اصلاح‌طلبان در مدت کوتاهی که برای تبلیغات داشتند، تلاش خودشان را انجام دادند و فضایی از امیدواری در بین آنها ایجاد شد. اما به هرحال نتایج مقداری با آن فضای خوشبینی قبلی که بوجود آمده بود، متفاوت است.

 

علت آن هم خیلی روشن است؛ چرا که این رقابت، رقابت نابرابری بوده، رقابتی نبود که اصلاح‌طلبان بتوانند از همه امکانات خود استفاده کنند. در شهرهای کوچک مسئله رای‌‌گیری یا گرفتن رای از مردم بسیار پیچیده است. نمی‌توان همه جا را مانند تهران، اصفهان، تبریز و شیراز به حساب آورد. شهرنشینان و مردمی که مدام در حال پی‌گیری اخبار سیاسی هستند، بر مبنای تحلیل سیاسی‌ خود رای می‌دهند.

 

معمولاً در شهرهای کوچک مسائل قومی، قبیله‌ای و منطقه‌ای بسیار مهم است. در این حوزه‌های کوچک تر رای آوری خود شخص کاندیدا بسیار مهم است. اینکه مردم حس کنند که این کاندیدا قدرتمند است، کاری از دستش برمی‌آید، روابط قوی با کسانی که در حکومت و دولت هستند دارد، امتیارات رای‌آوری بسیار مهمی هستند.


در انتخابات هفتم اسفند در یک سمت، کسانی که از جناح اصولگرا شرکت داشتند، که از مدتها قبل از تایید صلاحیت خودشان مطمئن بودند و چهره‌‌های شاخص‌تر و معروف‌تری در حوزه انتخابیه خود بودند. در حالی که اصلاح‌طلبان تنها مقید بودند بین کسانی که تایید صلاحیت شده اند، افرادی را انتخاب کنند. عموما افرادی که تایید صلاحیت شده بودند، افراد گمنامی بودند و از قبل ارتباطات گسترده‌ای با مردم و بدنه جامعه برقرار نکرده بودند و از این منظر افراد شناخته شده‌‌ای نبودند. گویی صحنه به شکلی بسیار آگاهانه آراسته شده بود. درست مانند اینکه یک طرف زمین مسابقه، یک تیم خیلی حرفه‌ای، کارآزموده و مربی دیده به وسط میدان آمده باشد و در طرف دیگر تیمی که تنها پنج روز فرصت تمرین داشته و هیچ امکانات، زمین تمرینی و وسایل جمع اوری هواداران نداشته باشد. واقعاً این صحنه طوری رقم خورده است که احتمال پیروزی یک طرف بیشتر باشد.


نگارنده فکر می‌کند با توجه به وضعیت موجود و امکانات فعلی، همین مقدار کرسی‌هایی که توسط اصلاح‌طلبان به دست آمده است، نتیجه بزرگ و قابل توجهی است. امیدوارم ظرف یک یا دو روز آینده با اعلام نتایج شهرهای بزرگ مجموع تعداد کرسی‌های مربوط به اصلاح‌طلبان بیشتر شود. همچنین با توجه به اینکه کسانی به دور دوم می‌روند می‌توان این امیدواری را دو چندان دید. به هر حال رقابت نزدیک شده و شرایط خاصی حکمفرماست. نگارنده بر این باور است که باید تا پایان دور دوم، انتخابات منتظر ماند اما اینگونه که شواهد نشان می‌دهد، یاران اصلاح‌طلب توانایی این را دارند که فراکسیون قدرتمندی را در مجلس تشکیل دهند و بر روی تصمیمات اساسی مجلس تاثیرگذار باشند.

 

این تاثیرگذاری حتی می‌تواند در حد اینکه به اکثریت برسند هم به قوت خود باقی بماند. ولی هنوز این سخن قطعی نیست و باید مقداری صبر کرد. ضمنا تعداد کاندیداهای دیگری هم به مجلس راه پیدا کرده‌اند، ظاهراً جز هیچ کدام از دو لیست اصلاح‌طلب و اصولگرایی نیستند. جهت‌گیری‌ این افراد، نیز مشخص نیست. هر کدام از اینها می‌توانند تغییر جهت‌هایی از خود نشان دهند و در مسائل مختلف موضع‌گیری‌های متفاوتی داشته باشند. مجموعاً تا حدی می‌توان گفت که موضع کسانی که از دولت حمایت می‌کنند، در مجلس آینده بهتر خوهد شد. اما میزان این بهبودی می‌تواند تا حد زیادی کم و زیادشود.

 

 اخبارسیاسی  -  همدلی

 

 





      

30 درصد تروریست‌های داعش زن هستند

تاریخ انتشار : یکشنبه, 09 اسفند 1394 09:47

 

 اخبار بین الملل  ,خبرهای  بین الملل,تروریست های خارجی عضو داعش

رییس اجرایی کمیته مبارزه با تروریسم سازمان ملل متحد روز شنبه تاکید کرد: بیش از 30 درصد از تروریست های خارجی عضو داعش را زنان تشکیل می دهند.

به گزارش ایرنا و به نوشته روزنامه «الشرق الاوسط» چاپ لندن، «ژان پل لابرد» این اظهارات را در کنفرانس مطبوعاتی خود در مقر آن در نیویورک عنوان کرده است.

لابرد در جمع خبرنگاران تصریح کرد: آنچه که تحلیل گران را متعجب کرده این است که، حدود 550 نفر از زنان خارجی به مناطق تحت کنترل داعش در سوریه سفر کرده اند.

مدیر اجرایی کمیته مبارزه با تروریسم سازمان ملل متحد افزود: شمار زنانی که اعضای داعش هستند در برخی از کشورها به حدود 20 تا 30 درصد از کل اعضای آن کشور می رسد که به داعش پیوسته اند.

این مسئول بین المللی افزود: شمار کودکانی که از طریق اینترنت با گروهک تروریستی داعش بیعت می کنند به صورت روز افزونی در حال افزایش است.

وی با اشاره به این که گزارش این سازمان دو مسئله را زیر نظر گرفته است، افزود: بازگشت تروریست های خارجی و همکاری بین المللی در زمینه های مختلف که هیچکدام به سطح مطلوب نرسیده است.

لابرد افزود: اکثریت قریب به اتفاق تروریست هایی که به کشور خود بازمی گردند در هیچ اقدام تروریستی مشارکت نکرده اند، اما تعداد اندکی از آنها هستند که برای شرکت در حملات تروریستی آموزش دیده اند و حملات آنان همچنان که در حملات پاریس مشاهده شد، بسیار مرگبار است.

داعش که مورد حمایت غرب و برخی از کشورهای منطقه است با بهره گیری از رسانه ها، به ویژه شبکه های اجتماعی به طور گسترده در صدد جذب جوانان به ویژه زنان است.

این گروه تروریستی از طریق تبلیغات اندیشه های افراطی خود می کوشد تا با وعده های واهی جوانان غربی را جذب خود کند و در این راه موفقیت نسبتی نیز به دست آورده است.


اخبار  بین الملل -  ایرنا

 

 





      
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >