سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ثواب صلوات بر حضرت زهرا (س)

 

صلوات حضرت فاطمه(س),صلوات حضرت زهرا

یکى از عبادت‎هاى دینى درود و صلوات فرستادن بر حضرت فاطمه (س) است

 

یکى از عبادت‎هاى دینى درود و صلوات فرستادن بر حضرت ختمى مرتبت و اهل بیت معصوم آن حضرت است. این عبادت ریشه قرآنى دارد و خداوند متعال در قرآن به آن دستور داده است. «ان الله و ملائکته یصلون على النبى یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما.» (1)

در روایتى از پیامبر(صلى الله علیه و آله) آمده است که درود فرستادن بر حضرت فاطمه زهرا (ع) آثار معنوى بالایى دارد و در قیامت ‏شایستگى الحاق به پیامبر اکرم(ص) را براى انسان فراهم مى‏ کند. پیامبر اکرم (ص) فرمود:

 

«یا فاطمة من صلى علیک غفر الله له، و الحقه بى حیث کنت من الجنة؛ اى فاطمه! هر کس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را مى ‏آمرزد و در هر جاى بهشت که باشم وى را به من ملحق سازد.»

کیفیت صلوات بر حضرت زهرا (س) چنین است:
« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ » (2)

=====================

پی نوشت ها:
 1- احزاب/56 .
 2- معجم صحیفة الزهراء، شیخ جواد قیومى .

منبع:shafaqna.com

 

 





      

ادعای تاز? عادل الجبیر دربار? شیخ نمر

تاریخ انتشار : یکشنبه, 02 اسفند 1394 16:12

 

اخبار فرهنگی,اخبار هنرمندان,رضا حسین زاده

وزیر خارجه عربستان تصریح کرد: هیچ کس به جز مردم عربستان حق ندارد از دستگاه قضایی کشور انتقاد کند.

عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان در مصاحبه با شبکه خبری سی ان ان گفت: دادگاه‌های ما در عربستان مستقل عمل می‌کنند. ما کشوری دارای حاکمیت هستیم و دستگاه قضایی داریم. از دیگر کشورها انتظار داریم که به نظام قضایی ما احترام بگذارند همانطور که ما به نظام‌های قضایی دیگر احترام می‌گذاریم.

وی افزود: بسیاری از مسائلی که مورد انتقاد قرار گرفته به دلیل بدفهمی است. بسیاری از مسائلی هم هست که افراد بدون اینکه اول واقعیت را بدانند در مورد آن به نتیجه گیری می‌پردازند و به اطلاعات کامل استناد نمی‌کنند. حقیقت این است که هیچ کس جز مردم عربستان حق ندارد از دستگاه قضایی ما انتقاد کند.

الجبیر درباره اعدام شهید نمر باقر النمر، روحانی معروف شیعه عربستان و 47 متهم دیگر مدعی شد: نمر "تروریست" بود همانطور که اسامه بن لادن، رهبر سابق القاعده اینگونه بود. وی اقدام به عضوگیری و حمایت مالی می‌کرد و دست به عملیات قتل می‌زد. اقدامات وی منجر به کشته شدن تعدادی از نیروهای امنیتی عربستان شد.

وی افزود: آنها تروریست بودند و محاکمه شدند. روند محاکمه برای عموم و رسانه‌ها مشخص بود. محاکمه در سه مرحله صورت گرفت. از جمله محکوم شدگان، مسئول حمله به کنسولگری آمریکا در جده بوده و برخی مسئول انفجارهای ریاض در سال 2003 بودند که همگی تروریست بودند.

الجبیر ادامه داد: ما در عربستان حکم اعدام داریم همانگونه که آمریکا نیز حکم اعدام دارد و معتقد نیستم که افراد در آنجا درباره موضوع اعدام هول و وحشت داشته باشند یا جنجالی درباره این مساله وجود داشته باشد.

وی درباره موضع داعش نیز گفت: داعش از هر جایی به عضوگیری می‌پردازد. سال گذشته پنج بار به ما حمله کرد. ابوبکر بغدادی، رهبر داعش می‌خواهد بر عربستان، مکه و مدینه سیطره یابد. صراحتا باید بگویم که آن‌ها دشمنان ما هستند. هیچ چیز در دین اسلام وجود ندارد که کشتن بی‌گناهان را توجیه کند. اینکه می‌گویند آن‌ها عربستانی هستند و یا ایدئولوژی خود را از عربستان می‌گیرند موجب نارضایتی و خشم ماست.

الجبیر گفت: تعدادی زیادی تبعه خارجی در عربستان هستند و بسیاری از آن‌ها مسلمان نیستند. ما کشوری داریم که با روی باز از جهانیان استقبال می‌کند. بله ما محافظه کار هستیم اما علیه کسی خصمانه عمل نمی‌کنیم.

وی درباره یمن نیز گفت: سلاح‌های سنگین و موشک‌های بالستیکی که در اختیار شبه نظامیان در یمن بود خطری واضح و آشکار علیه عربستان بود. "دولت مشروع یمن" از ما درخواست کمک کرد ما نیز قبول کردیم. جنگ یمن اختیاری نبود بلکه ضروری بود.

وی مدعی شد: "دولت یمن" در حال حاضر کنترل 75 درصد مناطق را در دست دارد اما هیچ کس نمی‌تواند پیش بینی کند چه زمانی عملیات در آنجا به پایان می‌رسد.

الجبیر ادعا کرد: بسیاری از اخبار درباره کشته شدن غیرنظامیان در حملات ما بزرگ جلوه داده می‌شود. ما بسیار در حملات خود محتاط عمل می‌کنیم و عملیات هوایی خود را همواره با تصاویر و صوت ثبت می‌کنیم. ما همواره بر لزوم کاهش تلفات انسانی تأکید کرده‌ و در صورت وقوع یک اشتباه اعتراف و به تحقیقات پرداخته‌ایم. 

اخبار بین الملل - ایسنا

 

 





      

اختلاف نظر میان سردار سلیمانی و حیدر العبادی بر سر عملیات میدانی

تاریخ انتشار : یکشنبه, 02 اسفند 1394 17:05

 

اخبار فرهنگی,اخبار هنرمندان,رضا حسین زاده

 

خبرگزاری "رویترز" مدعی شد
اختلاف نظر میان سردار سلیمانی و حیدر العبادی بر سر عملیات میدانی

خبرگزاری "رویترز" با انتشار گزارشی مدعی شده در طول دو سال گذشته میان نخست وزیر عراق و سردار سلیمانی بر سر عملیات نظامی در حوزه میدانی آن کشور اختلاف نظر وجود داشته است.

خبرگزاری "رویترز" با انتشار گزارشی به نقش مهم سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس در مقابله با تروریست ها اشاره کرده است. این خبرگزاری مدعی شده در طول دو سال گذشته میان نخست وزیر عراق و سردار سلیمانی بر سر عملیات نظامی در حوزه میدانی عراق اختلاف نظر وجود داشته است. 

به گزارش خرداد، این خبرگزاری می نویسد:"سلیمانی فرمانده سپاه قدس شاخه برون مرزی سپاه پاسداران است. او هدایت نیروهای شبه نظامی عراقی را برعهده داشته است. با این حال، در ماه آگوست، حیدر العبادی نخست زویر عراق در ماه آگوست گذشته گفته بود که برنامه ریزی عملیات حمله به رمادی علیه نیروهای داعش باید توسط ارتش عراق صورت گیرد. خبرگزاری رویترز مدعی شده که دو دیپلمات آگاه این ادعا را بیان کرده اند. 

این خبرگزاری اشاره می کند که این منابع اعلام کرده اند که از دید آقای عبادی 64 ساله اقدامات بیش تر شبه نظامیان شیعه در عراق می تواند سبب افزایش تنش های فرقه ای و قومیتی شود. دفتر عبادی از اظهارنظر در این باره خودداری کرده است. سه سیاستمدار عراقی نیز چنین موضوعی را انکار کرده اند. 

رویترز اما در ادامه اشاره می کند که برخی از مقام های دولتی و دیپلمات ها مدعی شده اند که این رویداد در پی مجموعه تصمیمات عبادی در مسیر دوری از تهران در سال 2014 میلادی و اوایل سال 2015 میلادی بوده است.

رویترز در ادامه اشاره می کنند که عبادی در طول دو سال اخیر درصدد برآمده تا روابط میان شیعیان و سنی ها بهبود یابد. عبادی هم چنین خواستار روابط بهتر عراق با کشور های همسایه از جمله عربستان سعودی است.

 

این خبرگزاری اشاره می کند که نخست وزیر عراق درصدد است تا شکاف ایجاد شده شیعه و سنی که از زمان سقوط صدام حسین در سال 2003 میلادی در عراق تعمیق شده است را ترمیم کند. 

این خبرگزاری هم چنین به نقل از یک مقام دولتی و دو دیپلمات مدعی شده که عبادی نسبت به فرود هواپیمای حامل سردار سلیمانی در عراق بدون کسب مجوز رسمی از او و نهادهای دولتی اعتراض کرده است.

 

رویترز مدعی است که کدورت در روابط دوجانبه سردار سلیمانی و عبادی از ماه آگوست پیشین آغاز شد زمانی که سردار سلیمانی در نشستی امنیتی در عراق شرکت داشته است. این منبع آگاه گفته است که عبادی از اقتدار سردار سلیمانی ناراضی است و احساس می کند که او بیش از اندازه برای نیروهای شبه نظامی عراقی تصمیم گیری می کند.

 

این منبع افزوده است:"این موضوع سبب شد تا حیدر عبادی از سردار سلیمانی بپرسد که چرا دیدارهایی را برگزار کرده است. این منبع افزوده است:"عبادی به حاکمیت ملی توجه دارد و به روحیه ملی گرایانه عراقی ها توجه دارد. این موضوع را دیپلمات های غربی ذکر کرده اند اما دفتر عبادی از پاسخ دادن به آن خودداری ورزیده است. 

مقام های رسمی دولت عراق نیز اظهار کرده اند که سردار سلیمانی و عبادی  با یکدیگر منازعه و سر جنگی ندارند و رابطه آنان عملیاتی و همانند رابطه دو بازرگان است که با یکدیگر معامله می کنند. آنان گفته اند که این روابط چندان گرم نیستند. 

رویترز اما اشاره دارد که این موضوع تاثیری در پیش روی نیروهای شبه نظامی عراقی نداشته است. "هاشم الهاشمی" یکی از مشاوران دولت عراق و کارشناس در امور داعش می گوید که نیروهای شبه نظامی تحت فرمان سردار سلیمانی علیرغم کاهش قیمت نفت و قطع بودجه های دولتی هم چنان به پیش روی خود ادامه می دهند. 

رویترز اشاره کرده که همزمان با این مسائل ارتش عراق خود را یرای مقابله با داعش در فلوجه آماده می کند. این برنامه در راستای آزادسازی موصل صورت می گیرد. 

اخبار سیاست خارجی - خرداد

 

 





      

نوبت آسیاب به کیهان هم می رسد؟

تاریخ انتشار : یکشنبه, 02 اسفند 1394 17:29

 

اخبار سیاسی,خبر های سیاسی,کیهان

روزنامه ی کیهان با اشاره به عضویت کاظم جلالی در لیست ائتلاف «گام دوم»، نوشته است: «درخواست‌کننده اشد مجازات برای موسوی و کروبی در لیست 30 نفره اصلاح‌طلبان قرار دارد»؛ تغییری که پیش از این کسانی حتی از خود کیهان دچار آن شده اند.

به گزارش انصاف نیوز، کاظم جلالی اولین کسی نیست که دچار این تغییر شده؛ بسیاری از شخصیت های تاثیرگذار اصولگرا که میانه رو بوده اند تغییر کرده اند، از جمله هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، حسن روحانی، علی مطهری که حالا به ائتلاف با اصلاح طلبان رسیده اند.

در میان کسانی که با روزنامه ی افراطی کیهان نیز کسانی بوده اند که امروز تغییر کرده اند، از آن جمله می توان به این افراد اشاره کرد:

فواد صادقی، مدیر سایت های بازتاب و آینده بود که از دو سال پیش این سایت ها به فالیت خود ادامه ندادند. او که زمانی در کیهان فعالیت داشته، امروز مشاور آیت الله هاشمی رفسنجانی است. هفته ی گذشته صادقی در نامه ای به شریعتمداری از او خواست که اگر واقعا به دنبال مبارزه با مفاسد است، نیمه ی پنهان بابک زنجانی، یعنی رابط مافیا که تاکنون بازداشت نشده را رونمایی کند.

مهدی نصیری، مدیرمسوول قبل از شریعتمداری که دو سال پس از تغییر مدیرمسوول، به عنوان سردبیر در آن مانده بود، به خاطر اختلاف با او کناره گیری کرد. او علی رغم اصولگرا ماندن اما اختلاف موضع زیادی با شریعتمداری دارد؛ از جمله در اختلاف نظر 180 درجه ای، گفته است: رای آوردن آقای «روحانی» بهترین تقدیری بود که با توجه به واقعیت‌ها و شرایط درونی و بیرونی کشور، خداوند متعال برای نظام رقم زده است.

نیک آهنگ کوثر، کاریکاتوریستی که همزمان با شریعتمداری در سال 1372 وارد کیهان شد اما حالا در کانادا اقامت دارد و صاحب سایتی به نام «خودنویس» با مواضعی مخالف جمهوری اسلامی است و هر چند روز نیز سوژه ای برای پرداختن کیهان به آن منتشر می کند.

محمدجعفر بهداد، تا چند سال پیش نویسنده ی کیهان بود اما پس از پیوستن تعدادی از کیهانیان به دولت احمدی نژاد از جمله صفار هرندی، او هم به عضویت در تیم رسانه ای احمدی نژاد پیوست از جمله مدتها مدیرعامل ایرنا شد. بهداد به تیم مشایی نزدیک است، تیمی که از سوی روزنامه ی کیهان، «انحرافی» خوانده می شود.

محمد نوری زاد، نویسنده ی کیهان که اگر افراطی تر از شریعتمداری به اصلاح طلبان نمی تاخت، حداقل تفاوتی با او نداشت، در چند سال اخیر از همه ی چارچوب های منتقدان داخلی گذشته و از ادبیاتی شبیه به تلویزیون های ماهواره ای فارسی زبان مخالف جمهوری اسلامی استفاده می کند.

آیا آسیاب به نوبت است و روزی نوبت به حسین شریعتمداری، مدیرمسوول تندروی این روزنامه خواهد رسید؟


متن کیهان
متن منتشر شده در کیهان با تیتر «درخواست اعدام برای سران فتنه از سوی عضو ائتلاف 30 نفره اصلاح‌طلبان» در پی می آید: «به گزارش سایت ضدانقلابی تقاطع- سرانجام با اعلام فهرست نهایی کاندیداهای تایید صلاحیت شده انتخابات مجلس از سوی «شورای نگهبان»، گروه‌های موسوم به «اصلاح‌طلب» نیز لیست کاندیداهای مورد حمایت خود را در تهران و سایر شهرستا‌ن‌ها معرفی کردند که در این میان، در لیست 30 نفره این گروه‌ها در «حوزه‌ تهران، ری، اسلام‌شهر و شمیرانات»، نام دست‌کم دو چهره‌ «اصول‌گرا»ی نزدیک به علی لاریجانی نیز دیده می‌شود. یکی از این دو نفر، کاظم جلالی است که در چهار دوره‌ گذشته به عنوان نماینده شاهرود در این مجلس حضور داشته است.

 

او روز 26 بهمن ماه 1389، یک روز پس از تظاهرات اعتراضی حامیان موسوی و کروبی در همبستگی با دموکراسی‌خواهان مصری و تونسی، در نقش سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس هشتم شورای اسلامی در مقابل خبرنگاران قرار گرفت و اعلام کرد که این مجلس خواهان «اشد مجازات» برای موسوی و کروبی است.

اخبار سیاسی - انصاف نیوز

 

 





      

صفت های مشترک پیامبر(ص) و امام زمان (عج) را میدانید؟

 

امام زمان(عج),پیامبر(ص),شباهتهای امام زمان به پیامبر

صفت های مشترک پیامبر(ص) و امام زمان (عج) را میدانید؟
شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) بسیار است. و در آیینه روایات و زیارات بارها این ویژگی ها مورد توجه قرار گرفته است. رحمت، خاتمیّت، امنیت بخشی و . . .

در روایات بسیاری به اوصاف مشترک و شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) اشاره شده است. ما در این نوشتار به بعضی از این ویژگی‌ها اشاره می‌نماییم:


رحمت:
خداوند متعال وجود نازنین پیامبر اکرم (ص) را رحمتی برای عالمیان می‌داند؛ (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ)؛[1] و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. امام زمان(عج) نیز به این صفت زیبنده‌اند: "السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَة"؛[2] سلام بر تو ای پرچم برافراشته ... و رحمت گستردة الهی.


حجت الهی:
در رابطه با پیامیر چنین خطاب آمده که: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین"سلام برتو ای حجت خدا بر اولین انسان ها تاآخرین آن ها؛[3] امام زمان (عج) نیز با لقب حجة الله مورد خطاب قرار گرفته‌اند: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه".[4]


نور خدایی:
پیامبر(ص) نور خدایی است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یُسْتَضَاءُ بِه‏"[5] سلام بر تو، ای نور روشنایی بخش خداوند.[6] در زیارت روز جمعه نیز خطاب به امام زمان(عج)این گونه آمده است:"السَّلَامُ عَلَیْکَ یا نُورَاللهِ الّذِی یَهْتَدی بِه المُهْتَدُون"؛ سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت جویان به وسیله او هدایت می‌شوند.


دعوت کننده به سوی خداوند متعال:
خداوند در قرآن خطاب به رسول مکرمش می‌فرماید: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً)؛[7] ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده، و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی روشنی بخش قرار دادیم.
در مورد امام عصر(عج) نیز آمده است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّه"؛[8] سلام بر تو ای دعوت کننده خلق به سوی خدا.

 

خاتمیّت (حُسن ختام):
(ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیماً)؛[9]محمد(ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی رسول خدا و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است.امام مهدی(ع) نیز در معرفی خود می‌فرمایند: "أَنَا خَاتِمُ الْأَوْصِیَاءِ وَ بِی یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی"؛[10] من آخرین از جانشینان پیامبر هستم و بواسطة من خداوند بلا را از اهل و شیعیانم برمی‌دارد.


امنیت بخشی:
با وجود رسول خدا امت او در امنیت بودند: (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ)؛[11] (ای پیامبر!) تا تو در میان آن‌ها هستی، خداوند آن‌ها را مجازات نخواهد کرد.
امام زمان(عج)نیز در وصف وجودی خویش می‌فرمایند: "إِنِّی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ"؛[12] به درستی که من امنیت بخش اهل زمین هستم، همانگونه که ستارگان امنیت بخش اهل آسمانند.
منبع: mahdi313.ir

 

 





      

حکایتهای شگرف از امام حسن مجتبی(علیه السلام)


امام حسن علیه السلام و خبر از غیب
در زندگی امام حسن علیه السلام موارد گوناگونی از بیان اخبار غیبی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
 1) زمانی امام حسین علیه السلام و عبدالله بن جعفر در تنگدستی واقع شده بودند. امام حسن علیه السلام یکی از روزهای ماه را نام برد و فرمود در آن روز از طرف معاویه هدایایی به آنان خواهد رسید. درست در همان روز فرستاده معاویه هدایایی برای آنان آورد.


 2) روزی امام حسن به افراد خانواده اش فرمود:«من با زهر شهید می‌شوم.» پرسیدند:«چه کسی تو را مسموم می سازد؟» فرمود:«یکی از زنان یا کنیزانم.» گفتند:«از خود دورش کن، و از خانه ات خارجش ساز.» فرمود:«مگر قضای الهی قابل تغییر است؟ اگر او را از خود دور کنم، باز هم کشته شدن من به دست اوست، زیرا تقدیر الهی چنین رقم خورده است.» چیزی نگذشت که جعده، همسر امام، به دستور معاویه، امام را با سّمی که در شیر ریخته بود، به شهادت رساند.

 

3) روزی امام حسن علیه السلام در جایی نشسته بود که کسی وارد شد و گفت:«یابن رسول الله، خانه ات آتش گرفت!» امام فرمود:«نه، خانه من آتش نگرفته است.» پس از مدتی شخص دیگری وارد شد و گفت:«یابن رسول الله، خانه همسایه شما آتش گرفت، و ما یقین کردیم آتش به خانه شما هم سرایت می‌کند اما این اتفاق نیفتاد و آتش خاموش شد.»

 

شیعه حقیقی
مردی به امام حسن علیه السلام گفت : من از شیعیان شما هستم .
امام علیه السلام فرمود: ای بنده خدا اگر مطیع امر و نهی ما هستی راست می گوئی و اگر این گونه نیستی با ادعای مقام بلند تشیع که از آن بهره مند نیستی برگناهان خود نیفزا و  نگو من از شیعیان شما هستم . بلکه بگو من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم و تو در نیکی و بسوی نیکی هستی .


شفاعت دو کودک
عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، حسن و حسین (علیه السلام) کودک بودند شخصی گناهی کرد و از شرم آن گناه ، مدتی مخفی شد و نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی آمد تا اینکه آن شخص ، حسن و حسین (علیه السلام) را دید، آن دو را بر دوش ‍ خود سوار کرد و با همان حال به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: من گنهکارم ، در پناه خدا، و این دو آقازاده به حضور شما آمده ام تا مرا ببخشید رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی که آن منظره را دید، آنچنان خندید که دستش را بر دهانش گذاشت ، سپس به آن مرد گنهکار فرمود: برو جانم تو آزاد هستی آنگاه به حسن و حسین فرمود: آن شخص در مورد عفو گناه خود، شما را شفیع قرار داد.

 

در این هنگام آیه 64 سوره نساء نازل شد: ... ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوک فاستغفروالله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما: و اگر گنهکاران که بر اثر گناه به خود ستم کردند، به نزد تو (ای پیامبر) می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آن ها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.


داوری امام حسن (علیه السلام)
عصر خلافت امام علی (علیه السلام) بود، قصابی را که چاقوی خون آلود در دست داشت ، در خرابه ای دیدند و در کنار او جنازه خون آلود شخصی افتاده بود، قرائن نشان می داد که کشنده او همین قصاب است ، او را دستگیر کرده و به حضور امام علی (علیه السلام) آوردند. امام علی (علیه السلام) به قصاب گفت : در مورد کشته شدن آن مرد، چه نظر داری ؟ قصاب گفت : من او را کشته ام .


امام بر اساس ظاهر جریان ، و اقرار قصاب ، دستور داد تا قصاب را ببرند و به عنوان قصاص ، اعدام کنند. در این حال که ماءمورین ، او را به قتلگاه می بردند، قاتل حقیقی با شتاب به دنبال ماءمورین دوید و به آنها گفت : عجله نکنید و این قصاب را به حضور امام علی (علیه السلام) بازگردانید. ماءمورین او را به حضور علی (علیه السلام) باز گرداندند، قاتل حقیقی به حضور علی (علیه السلام) آمد و گفت : ای امیر مؤمنان ! سوگند به خدا، قاتل آن شخص این قصاب نیست ، بلکه او را من کشته ام .

 

امام به قصاب فرمود: چه موجب شد که تو اعتراف نمودی من او را کشته ام ؟ قصاب گفت : من در یک بن بستی قرار گرفتم که غیر از این چاره ای نداشتم ، زیرا افرادی مانند این ماءمورین ، مرا کنار جنازه بخون آغشته با چاقوی خون آلود بدست دیدند، همه چیز بیانگر آن بود که من او را کشته ام ، از کتک خوردن ترسیدم و اقرار نمودم که من کشته ام ، ولی حقیقت این است که من گوسفندی را نزدیک آن خرابه کشتم ، سپس ادرار بر من فشار آورد، در همان حال که چاقوی خون آلود در دستم بود، به آن خرابه برای تخلّی رفتم ، جنازه بخون آغشته آن مقتول را در آنجا دیدم ، در حالی که دهشت زده شده بودم ، برخاستم ، در همین هنگام این گروه به سر رسیدند و مرا به عنوان قاتل دستگیر نمودند.

 

امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: این قصاب و این شخص که خود را قاتل معرفی می کند را به حضور امام حسن (علیه السلام) ببرید تا او قضاوت نماید. ماءمورین آنها را نزد امام حسن (علیه السلام) آوردند و جریان را به عرض ‍ رساندند. امام حسن (علیه السلام) فرمود: به امیر مؤمنان علی (علیه السلام) عرض کنید، اگر این مرد قاتل ، آن شخص را کشته است ، در عوض جان قصاب را حفظ نموده است ، و خداوند در قرآن می فرماید: و من احیاها فکانّما احیا الناس جمیعا.


و هر کس انسانی را از مرگ نجات دهد، چنان است که گوئی همه مردم را نجات بخشیده است (مائده 32). آنگاه هم قاتل و هم آن قصاب را آزاد نمود، و دیه مقتول را از بیت المال به ورثه او عطا فرمود. به این ترتیب ، ارفاق و تشویق اسلام شامل حال آن قاتل شد که مردانگی کرد و موجب نجات یک نفر بی گناه گردید، و با این کار جوانمردانه اش ، تا حدود زیادی گناه خود را جبران نمود.

 

شجاعت امام حسن (علیه السلام)
جنگ جمل در بصره بین سپاه علی (علیه السلام) و سپاه طلحه و زبیر، در گرفت ، آتش ‍ جنگ شعله ور گردید، امیر مؤمنان علی (علیه السلام) پسرش محمّد حنفیّه را طلبید و نیزه خود را به او داد و فرمود: با این نیزه به دشمن حمله کن ، محمّد حنفیّه به سوی دشمن حرکت کرد، ولی در برابر گردان بنوضبّه قرار گرفت ، و نتوانست کاری انجام دهد، عقب نشینی کرد و به حضور پدر بازگشت ، هماندم امام حسن (علیه السلام) بر جهید و نیزه را از او گرفت و به میدان شتافت و مقداری با دشمن جنگید و باز گشت ، در حالی که نیزه اش خون آلود بود. محمّد حنفیّه وقتی که دلاوری امام حسن (علیه السلام) را دریافت ، صورتش (از شرمندگی) سرخ شد، امام علی (علیه السلام) به محمّد حنفیّه فرمود: لا تانف فانّه ابن النبی و انت ابن علی .
سرافکنده نباش ، زیرا حسن (علیه السلام) پسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است تو پسر علی هستی .


گل رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
حافظ ابونعیم اصفهانی از ابوبکر روایت می کند که گفت : پیامبر (صلی الله علیه وآله) در نماز بود، وقتی که به سجده رفت ، امام حسن (علیه السلام) که کودک بود آمد و بر پشت جدش رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نشست ، رسول خدا آنقدر سجده را طول داد تا امام حسن (علیه السلام) پائین آمد، بعد از نماز ابوبکر به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) عرض کرد: ای رسول خدا چطور در نماز این چنین به این کودک مدارا می کنی پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: ان هذا ریحانتی و ان ابنی هذا سید: این کودک گل من است، و این پسرم آقا است .

 

پاسخ به سوال یهودی
امام حسن(علیه السلام) در عین اینکه پارسا و عابد بود و بیست بار پیاده از مدینه به مکه برای انجام مناسک حج رفت ، و سه بار همه اموال خود را صدقه داد، خوشپوش و با وقار و آراسته بود. روزی با لباس خوب و تمیز سوار بر قاطر زیبا از منزل بیرون آمد، و با شکوه و نورانیت خاصی در کوچه های مدینه می گذشت و به بیرون شهر می رفت. یک نفر یهودی نزدیک آمد و عرض کرد: سوالی دارم ، امام فرمود: بپرس. او گفت : جدت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: الدنیا سجن المومن و جنه الکافر: دنیا برای مؤمن ، زندان است و برای کافر بهشت . ولی اینک می بینم تو از مواهب دنیا بهره مندی ولی من در سختی هستم !

 

امام حسن (علیه السلام) فرمود: این تصور تو غلط است که مؤمن باید از همه چیز محروم باشد، و اگر تو مقام ارجمند مؤمن را در بهشت با جایگاه پست جهنم برای کافر را مقایسه کنی ، و با دنیای مؤمن و کافر بسنجی بخوبی درمیابی که سخن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) دست که دنیا برای مؤمن زندان است و برای کافر بهشت می باشد.

 

دعای خیر امام حسن (علیه السلام)
امام حسن (علیه السلام) چندین بار از مدینه پیاده به مکه برای انجام حج رفت در یکی از این سفرها که از مدینه به سوی مکه راه افتاد، پاهایش بر اثر پیاده روی روی ریگهای خشک و سوزان ، ورم کرد. شخصی به آن حضرت عرض کرد: آقا اگر کمی سوار می شدید، پاهایتان بهتر می شد. امام فرمود: خیر وقتی به منزلگاه بعدی رسیدیم ، مرد سیاه چهره روغن فروشی پیدا می شود که فلان روغن را دارد آن را برایم بخر، به پاهایم می مالم خوب می شود.

 

عده ای عرض کردند: پدران و مادرانمان بفدایت در پیش منزلی سراغ نداریم که در آنجا روغن بفروشند. امام به راه خود ادامه داد، چند ساعتی نگذشته بود که همان مرد روغن فروش پیدا شد، امام فرمود: نزد او بروید و روغن را خریداری کنید نزد او رفتند و روغن خواستند، او گفت : برای چه کسی می خواهید؟ گفتند برای امام حسن (علیه السلام). روغن فروش گفت : مرا نزد آن حضرت ببرید وقتی که او را به حضور امام حسن (علیه السلام) بردند به امام عرض کرد: من نمی دانستم روغن را برای شما می خواهند و من حاجتی به تو دارم و آن اینکه دعا کن خداوند فرزند نیکوکار و پرهیزکاری به من بدهد، من وقتی از وطن بیرون آمدم همسرم نزدیک زایمانش بود.

 

امام حسن (علیه السلام) فرمود: خداوند پسر سالمی که پیرو ما است به تو خواهد داد. وقتی روغن فروش به منزلش رفت ، دید خداوند پسر سالمی به او داده است . همان پسر وقتی بزرگ شد به سید حمیری معروف گردیده و از شیعیان راستین و شاعران آزاده بود که در هر فرصتی از امامان اهلبیت (علیهم السلام دفاع و حمایت می نمود، و فضائل علی (علیه السلام) را به قصیده در آورده بود و می خواند و هنگام مرگ علی (علیه السلام) ببالینش آمد.

 

نام او اسماعیل بن محمد بود امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: مادرت تو را سید نامید و این نام زیبنده تو است زیرا تو سید شاعران هستی . روزی اشعاری درباره مصائب امام حسین (علیه السلام) در حضور امام صادق (علیه السلام) خواند، قطرات اشک از دیدگان امام سرازیر شد و صدای گریه از منزل آن حضرت برخاست ، سرانجام امام (علیه السلام) امر به خودداری کرد.

 

امام حسن مجتبی (ع),حکایتهایی از امام حسن(ع),فضایل امام حسن مجتبی (ع)

 

معیار ارزش
روزی معاویه به امام حسن (علیه السلام) گفت : من از تو بهترم امام فرمود: چرا؟ او گفت : بخاطر اینکه مردم دور من اجتماع کرده اند. امام فرمود: هیهات ، هیهات (چقدر این سخن تو دور از حقیقت است) ای فرزند جگر خوار! آنان که به دور تو جمع شده اند دو دسته اند:
1 - از روی زور و اجبار، در دور تواند
2 - از روی آزادی و اختیار، دسته اول بر اساس فرموده خداوند در قرآن معذورند.

اما دسته دوم ، گنهکارند و از فرمان خدا نافرمانی کرده اند. حاشا که من به تو بگویم : من بهتر از تو هستم زیرا در تو خوبی نیست تا من خوب تر از تو باشم ، ولی بدان که خداوند مرا از صفات پست دور ساخته و تو را از صفات نیک انسانی دور ساخته است .

 

طاغوت شکن
پس از شهادت امام علی (علیه السلام) معاویه کم کم بر همه جهان اسلام مسلط شد، روزی با دارو دسته خود به کوفه آمد، طرفدارانش به او گفتند: حسن بن علی(علیه السلام) در نظر مردم کوفه بسیار محترم و محبوب است ، خوب است شما به منبر بروی و در خطبه خود کاری کنی که آن حضرت از چشم مردم بیفتد. امام حسن (علیه السلام) از جریان آگاه شد، در مسجد پیش دستی کرد و قبل از سخنرانی معاویه برخاست و خطاب به مردم کرد و فرمود: ای مردم آیا اگر شما همه جهان را بگردید کسی را غیر از من و برادرم حسین (علیه السلام) می یابید که جدش رسول خدا (صلی الله علیه وآله) باشد؟ ما برای حفظ خونهای مردم دست از جنگ کشیدیم و حکومت در دست این طاغوت - اشاره به معاویه - قرار گرفت و این جز فتنه ای تا وقتش نمی یابم . معاویه گفت : منظورت چیست ؟


امام حسن (علیه السلام) فرمود: منظورم همان است که خدا خواسته است . معاویه به خشم آمد و بالای منبر رفت و در خطبه خود از علی (علیه السلام) و آل علی (علیه السلام) بدگویی کرد. امام حسن (علیه السلام) از پای منبر برخاست و خطاب به معاویه فرمود: ای فرزند زن جگر خواره آیا امیرمؤمنان(علیه السلام) را سبب می کنی به او ناسزا می گویی با اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: کسی که به علی (علیه السلام) ناسزا بگوید به خدا ناسزا گفته و خداوند چنین فردی را تا ابد وارد دوزخ می کند. آنگاه امام از روی بی اعتنایی به معاویه پشت کرد و به طرف منزل آمد و دیگر به آنجا برنگشت.


ترحم بر حیوانات
نجیح گوید: حسن بن علی علیه السلام را دیدم که مشغول خوردن غذا بود و سگی روبروی او قرار گرفته بود، هر لقمه ای که می خورد یک لقمه هم به آن سگ می داد. عرض کردم : یابن رسول اللّه ! این سگ را از خود دور نمی کنی ؟ حضرت فرمود: رهایش کن زیرا من از خداوند حیا می کنم که جانداری به من نگاه کند و من بخورم و به او نخورانم .


خوش برخوردی
امام حسن علیه السلام دوستی شوخ طبع داشت . روزی به خدمت او رسید. امام علیه السلام فرمود: شب را چگونه صبح کردی ؟ او در جواب گفت : یابن رسول اللّه ! شب را بر خلاف رضای خود و خدا و شیطان به صبح آوردم . امام علیه السلام خندید و فرمود چگونه ؟ عرض کرد: خدای عزوجل دوست دارد که او را اطاعت کنم و مرتکب معصیت او نشوم و من چنین نیستم و شیطان دوست دارد معصیت خدا کنم و او را اطاعت نکنم و این چنین هم نیستم و خودم دوست دارم هرگز نمیرم و این گونه نمی باشم. از این داستان استفاده می شود که امام علیه السلام با همه ابهت و بزرگی که داشتند به گونه ای با دیگران برخورد می کردند که آنها براحتی در محضر او بلکه با خود او شوخی می کردند و حضرت گوش می دادند و می خندیدند.


سر سفره امام مجتبی (علیه السلام)
عربی که صورتش خیلی زشت و قبیح منظر بود سر سفره امام حسن مجتبی آمد و از روی حرص تمام غذا را خورد و تمام کرد. امام حسن علیه السلام که کرامتش برای همه معلوم بوده از غذا خوردن عرب خوشش آمد و شاد شد و در وسط غذا از او پرسید: تو عیال داری یا مجردی ؟ گفت : عیالمندم ، فرمود: چند فرزند داری ؟ گفت : هشت دختر دارم که من به شکل از همه زیباترم ، اما ایشان از من پرخورترند. امام تبسم فرمود: و او را ده هزار درهم انعام دادند و فرمودند: این قسمت تو و زوجه ات و هشت دخترت باشد.


درخت خشک رطب داد
صفار وقطب راوندی و دیگران از حضرت صادق (علیه السلام)روایت کرده اند که ((امام حسن (علیه السلام)در یکی از سفرها که به عمره میرفت.مردی از فرزندان زبیر در خدمت آن حضرت بود و به امامت آن حضرت اعتقاد داشت در یکی از منازل بر سر آبی فرود آمدند نزدیک آن آب درختان خرما بود که از بی آبی خشک شده بودند برای آن حضرت زیر درختی فرش انداختند و برای فرزندان زبیر در زیر درخت دیگردر برابر آن جناب آن مرد نگاهی به بالای کرد وگفت :اگر این درخت خشک نشده بود از میوه آن میخوردیم .

 

حضرت فرمود رطب میخواهی ؟گفت :بلی . حضرت دست به سوی آسمان بلند کرد و دعایی کرد آن مرد نفهمید ناگاه آن درخت به اعجاز آن جناب سبز شد برگ آورد و رطب در آن به وجود آمد شتربانی که همراه ایشان بود گفت :به خدا سوگند جادو کرد .حضرت فرمود : وای بر تو این جادو نیست حق تعالی دعای فرزند پیغمبر خود را مستجاب کرد .))پس آن مقداررطب از آن درخت چیدند که برای همه اهل قافله بس بود .
منبع: راسخون( با تلخیص و اختصار)
تبیان

 

 





      

واقعه‌‌ای در شب نوزدهم در مسجد کوفه

 

شب نوزدهم ماه رمضان,امام علی (ع),ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام

واقعه‌‌ای در شب نوزدهم در مسجد کوفه
سال 40 هجری قمری: ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام در مسجد کوفه.
عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از گروه خوارج و از آن سه نفری بود که در مکه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، که سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام علی بن ابی طالب علیه السلام، معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را در یک شب واحد ترور کرده و آن ها را به قتل رسانند.


هر کدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی به سوی کوفه رفت و در بیستم شعبان سال 40 قمری وارد این شهر بزرگ شد.
وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی، که از همفکران وی بود و هر دوی آن ها از سوی "قطام بنت علقمه" تحریک و تحریص شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم کوفه کمین کرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام شدند.(1) هم چنین قطام، شخصی به نام "وردان بن مجالد" را که از افراد طایفه اش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد.(2)

أشعث بن قیس کندی که از ناراضیان سپاه امام علی علیه السلام و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی می نمود.(3)


حضرت علی علیه السلام در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، مهمان دخترش ام کلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد. روایت شد که آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می کرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند.(4)


به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسجد اعظم کوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار کرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را که به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد کرد. هنگامی که آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیکن شمشیرش به طاق محراب اصابت کرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحکم یا علی، لا لک و لا لأصحابک"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی علیه السلام فرود آورد و سر مبارکش را تا به محل سجده گاهش شکافت.(5)


حضرت علی علیه السلام در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّة رسول الله، فزت و ربّ الکعبه؛ سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم.(6)
نمازگزاران مسجد کوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی علیه السلام گرد آمده وبه سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند.حضرت علی علیه السلام، در حالی که خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(7) این همان وعده ای است که خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند.

 

شب نوزدهم ماه رمضان,امام علی (ع),ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام

 

حضرت علی علیه السلام که توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی علیه‌السلام فرمود که نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام کرد.
روایت شد، که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی علیه السلام، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند.

 

وی می گفت: تهدمت و الله ارکان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛(8) سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستاره های دانش نبوت تاریک و نشانه های پرهیزکاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء، (یعنی ابن ملجم مرادی) به شهادت رسانید.


بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاکمی دلسوز و یتیم نواز، کامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا صلی الله علیه و آله رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود.

-----------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1- الارشاد (شیخ مفید)، ص 20؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله (البری)، ص 112 .
2- وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 41؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 184 .
3- الارشاد، ص 21؛ وقایع الایام، ص 41؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 171 .
4- منتهی الآمال، ج1، ص 172 .
5- الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص 113؛ وقایع الایام، ص 41 .
6- منتهی الآمال، ج1، ص 174 .
7- همان .
8- همان .
منبع :tebyan.net

 

 





      
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >