سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فضیلت و خواص سوره ق

 

جهت وسعت رزق و روزی، سه بار رو به قبله سوره ق را بخوانید

ق و نام دیگرش «باسقات» پنجاهمین سوره قرآن است که مکی  و 45 آیه دارد.

گفته اند که در هیچ خانه ای هر روز تلاوت سوره «ق» نمی شود مگر آن که صاحب آن خانه همیشه با دولت و عزت و سعاددت و کرامت بوده باشد و از ذلت محفوظ می ماند.(1)

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره «ق» را قرائت کند خداوند سختی ها و سکرات مرگ را بر وی آسان می کند(2)

از امام باقر علیه السلام نیز روایت شده است: هر کس در نمازهای واجب و یا مستحب خود سوره «ق» را قرائت نماید خداوند در روزی او، وسعت ایجاد کرده و در روز قیامت کتاب اعمال او را به دست راستش داده و از او به آسانی حسابرسی می کند(3)

 

آثار و برکات سوره

1) بهبود بیماری صرع
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: اگر سوره ق را بنویسند و بر کسی که دچار حمله صرع شده بیاویزند به هوش آید...(4)


2) زیاد شدن شیر در زن شیرده
 از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده: ...اگر نوشته سوره ق را به همراه زنی که شیرش کم است قرار دهند شیر او زیاد می شود.

هم چنین آمده که برای زیاد شدن شیر سوره ق را در ظرفی بنویسند و پس از شستن آن، زن کم شیر از آن آب بنوشد.(5)


3) زیاد شدن روزی
 جهت وسعت رزق و روزی سه بار رو به قبله، سوره ق را بخوانید اثری عجیب دارد (6)


4)  رفع ترس و اضطراب
جهت برطرف شدن ترس و دلهره سوره ق را بنویسند و با آب باران بشویند و از آن آب بنوشند(7)


ختومات مجرب
1) برای دولت و گشایش کارها باید این آیه را 350 مرتبه بخواند که از مجربات است(8)

«قل ان الفضل بیدالله یؤتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم»

2) برای زیاد شدن روزی و عزیز شدن روزی 15 مرتبه این آیه را بخواند.

«یا الله المحمود فی کل فعاله»(9)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) درمان با قرآن، ص 102
(2)مجمع البیان، ج9، ص233
(3)ثواب الاعمال، ص115
(4)تفسیرالبرهان، ج5، ص125
(5) همان
(6) درمان با قرآن، ص 102
(7) همان
(8)همان
(9) همان


منابع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

 

 





      

 

به مردم کوفه افشای سران ناکثین

ترجمه فارسی نهج البلاغه

به مردم کوفه
افشای سران ناکثین
از بنده خدا، علی امیر مومنان، به مردم کوفه، که در میان انصار پایه‏ای ارزشمند، و در عرب مقامی والا دارند. پس از ستایش پروردگار! همانا شما را از کار عثمان چنان آگاهی دهم که شنیدن آن چونان دیدن باشد، مردم برعثمان عیب گرفتند، و من تنها کسی از مهاجران بودم که او را برای جلب رضایت مردم واداشته، و کمتر به سرزنش او زبان گشودم، اما طلحه و زبیر، آسان‏ترین کارشان آن بود که بر او بتازند، و او را برنجانند، و ناتوانش سازند، عایشه نیز ناگهان بر او خشم گرفت، عده‏ای به تنگ آمده او را کشتند، آنگاه مردم بدون اکراه و اجبار، بلکه به اطاعت و اختیار، با من بیعت کردند. آگاه باشید! مدینه مردم را یکپارچه بیرون رانده، و مردم نیز او را برای سرکوبی آشوب فاصله گرفتند، دیگ آشوب به جوش آمده، و فتنه‏ها بر پایه‏های خود ایستاد، پس به سوی فرمانده خود بشتابید، و در جهاد با دشمن بر یکدیگر پیشی گیرید، به خواست خدای عزیز و بزرگ

متن عربی نهج البلاغه

( مِنْ کِتابٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ ) إِلى أَهْلِ الْکُوفَةِ عِنْدَ مَسِیرِهِ مِنَ الْمَدِینَةِ إِلَى الْبَصْرَةِ: مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِىٍّ أَمِیرِالْمُؤْمِنینَ إِلى أَهْلِ الْکُوفَةِ ‏جَبْهَةِ الْأَنْصارِ وَ ‏سَنامِ‏ الْعَرَبِ: أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّى أُخْبِرُکُمْ عَنْ أَمْرِ ‏عُثْمانَ‏ حَتّى یَکُونَ سَمْعُهُ ‏کَعِیانِهِ‏: إِنَّ النَّاسَ طَعَنُوا عَلَیْهِ فَکُنْتُ رَجُلًا مِنَ الْمُهاجِرِینَ أُکْثِرُ ‏اسْتِعْتابَهُ‏، وَ أُقِّلُ عِتابَهُ، وَ کانَ ‏طَلْحَةُ وَ ‏الزُّبَیْرُ ‏أَهْوَنُ‏ سَیْرِهِما فِیهِ ‏الْوَجِیفُ‏، وَ أَرْفَقُ ‏حِدائِهِمَا الْعَنِیفُ، وَ کانَ مِنْ ‏عائِشَةَ فِیهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ، فَأُتِیحَ لَهُ قَوْمٌ ‏قَتَلُوهُ‏، وَ بایَعَنِى النَّاسُ غَیْرَ مُسْتَکْرَهِینَ وَ لا مُجْبَرِینَ، بَلْ طائِعِینَ مُخَیَّرِینَ. وَ اعْلَمُوا أَنَّ ‏دارَ ‏الْهِجْرَةِ قَدْ ‏قَلَعَتْ‏ ‏بِأَهْلِها وَ قَلَعُوا بِها، وَ ‏جاشَتْ‏ ‏‏جَیْشَ‏‏ ‏الْمِرْجَلِ‏، وَ قامَتِ الْفِتْنَةُ عَلَى الْقُطْبِ، فَأَسْرِعُوا إِلى أَمِیرِکُمْ، وَ بادِرُوا جِهادَ عَدُوِّکُمْ، إِنْ شاءَ اللَّهُ.

 

 





      

 

آغاز آفرینش آسمان و زمین و آدم و...

ترجمه فارسی نهج البلاغه

آغاز آفرینش آسمان و...
عجز انسان از شناخت ذات خدا
سپاس خداوندی که سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمتهای او ناتوان، و تلاشگران از ادای حق او درمانده‏اند، خدایی که افکار ژرف‏اندیش، ذات او را درک نمی‏کنند و دست غواصان دریای علوم به او نخواهد رسید. پروردگاری که برای صفات او حد و مرزی وجود ندارد، و تعریف کاملی نمی‏توان یافت و برای خدا وقتی معین، و سرآمدی مشخص نمی‏توان تعیین کرد. مخلوقات را با قدرت خود آفرید، و با رحمت خود بادها را به حرکت درآورد و به وسیله کوه‏ها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد.
دین و شناخت خدا
سرآغاز دین خدا شناسی است، و کمال شناخت خدا، باور داشتن او، و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست، و کمال توحید (شهادت بر یگانگی خدا) اخلاص، و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است، زیرا هر صفتی نشان می‏دهد که غیر از موصوف، و هر موصوفی گواهی می‏دهد که غیر از صفت است، پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند او را به چیزی نزدیک کرده، و با نزدیک کردن خدا به چیزی، دو خدا، مطرح‏شده، و با مطرح شدن دو خدا، اجزایی برای او تصور نموده، و با تصور اجزا برای خدا، او را نشناخته است. و کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره می‏کند و هر کس به سوی خدا اشاره کند، او را محدود کرده، به شمارش آورد. و آن کس که بگوید خدا در چیست؟ او را در چیز دیگری پنداشته است، و کسی که بپرسد خدا بر روی چه چیزی قرار دارد؟ به تحقیق جایی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتیکه خدا همواره بوده، و از چیزی بوجود نیامده است با همه چیز هست، نه اینکه همنشین آنان باشد، و با همه چیز فرق دارد نه اینکه از آنان جدا و بیگانه باشد. انجام‏دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله، بیناست حتی در آن هنگام که پدیده‏ای وجود نداشت، یگانه و تنهاست، زیرا کسی نبوده تا با او انس گیرد، و یا از فقدانش وحشت کند.
آفرینش جهان (اول- راههای خداشناسی)
خلقت را آغاز کرد، و موجودات را بیافرید، بدون نیاز به فکر و اندیشه‏ای، یا استفاده از تجربه‏ای، بی آنکه حرکتی ایجاد کند، و یا تصمیمی مضطرب در او راه داشته باشد جهان را آفرید. برای پدید آمدن موجودات، وقت مناسبی قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ کرد، و در هر کدام، غریزه خاص خودش را قرار داد، و غرایز را همراه آنان گردانید. خدا پیش از آن که موجودات را بیافریند، از تمام جزئیات و جوانب آنها آگاهی داشت، و حدود و پایان آنها را می‏دانست، و از اسرار درون و بیرون پدیده‏ها، آشنا بود. سپس خدای سبحان طبقات فضا را شکافت، و اطراف آن را باز کرد، و هوای به آسمان و زمین راه یافته را آفرید، و در آن آبی روان ساخت، آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود، که یکی بر دیگری می‏نشست، آب را بر بادی طوفانی و شکننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهداری آب مسلط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبی تعیین فرمود. فضا در زیر تندباد و آب بر بالای آن در حرکت بود، سپس خدای سبحان طوفانی برانگیخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی درهم کوبید، طوفان بشدت وزید، و از نقطه‏ای دور دوباره آغاز شد، سپس به طوفان امر کرد، تا امواج دریاها را به هر سو روان کند و برهم کوبد، و با همان شدت که در فضا وزیدن داشت، بر امواج آبها حمله‏ور گردد، از اول آن برمی‏داشت و به آخرش می‏ریخت. و آبهای ساکن را به امواج سرکش برگرداند. تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند، و چون قله‏های بلند کوهها بالا آمدند، امواج تند کفهای برآمده از آبها را در هوای باز، و فضای گسترده بالا برد، که از آن هفت آسمان را پدید آورد. آسمان پایین را چون موج مهارشده، و آسمانهای بالا را مانند سقفی استوار و بلند قرار داد، بی آنکه نیازمند به ستونی باشد، یا میخهایی که آنها را استوار کند، آنگاه فضای آسمان پایین را به وسیله نور ستارگان درخشنده، زینت بخشید، و در آن چراغی روشنایی بخش، و ماهی درخشان، به حرکت درآورد، که همواره در مدار فلکی گردنده و برقرار، و سقفی متحرک، و صفحه‏ای بی‏قرار، به گردش خود ادامه دهند.
دوم- شگفتی خلقت فرشتگان
سپس آسمانهای بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود، گروهی از فرشتگان همواره در سجده‏اند و رکوع ندارند و گروهی در رکوعند و یارای ایستادن ندارند، و گروهی در صفهایی ایستاده‏اند که پراکنده نمی‏شوند، و گروهی همواره تسبیح گویند و خسته نمی‏شوند، و هیچگاه خواب به چشمشان راه نمی‏یابد، و عقلهای آنان دچار اشتباه نمی‏گردد، بدنهای آنان دچار سستی‏نشده، و آنان دچار بی‏خبری برخاسته از فراموشی نمی‏شوند. برخی از فرشتگان، امینان وحی الهی، و زبان گویای وحی برای پیامبران می‏باشند، که پیوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند جمعی از فرشتگان حافظان بندگان، و جمعی دیگر دربانان بهشت خداوندند، بعضی از آنها پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار داشته، و گردنهاشان از آسمان فراتر، و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته، و عرش الهی بر دوشهایشان استوار است، برابر عرش خدا دیدگان به زیر افکنده، و در زیر آن، بالها را به خود پیچیده‏اند، میان این دسته از فرشتگان با آنها که در مراتب پایین‏تری قرار دارند، حجاب عزت و پرده‏های قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وهم و خیال، در شکل و صورتی نمی‏پندارند، و صفات پدیده‏ها را بر او روا نمی‏دارند، هرگز خدا را در جایی محدود نمی‏سازند، و نه با همانند آوردن به او اشاره می‏کنند.
سوم- شگفتی آفرینش آدم (ع) و ویژگیهای انسان کامل
سپس خداوند بزرگ، خاکی از قسمتهای گوناگون زمین، از قسمتهای سخت و نرم، شور و شیرین، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناک گردید، که از آن، اندامی شایسته، و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید آن را خشکانید تا محکم شد، خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد، و تا زمانی معین، و سرانجامی مشخص، اندام انسان کامل گردید، آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد، دارای نیروی اندیشه، که وی را به تلاش اندازد، و دارای افکاری که در دیگر موجودات، تصرف نماید به انسان اعضاء و جوارحی بخشید، که در خدمت او باشند، و ابزاری عطا فرمود، که آنها را در زندگی بکار گیرد، قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد، و حواس چشایی، و بویایی، و وسیله تشخیص رنگها، و اجناس مختلف در اختیار او قرار داد. انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون، و چیزهای همانند و سازگار، و نیروهای متضاد، و مزاجهای گوناگون، گرمی، سردی، تری، و خشکی، قرار داد. سپس از فرشتگان خواست تا آنچه در عهده دارند انجام دهند، و عهدی را که پذیرفته‏اند وفا کنند، اینگونه که بر آدم سجده کنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: (بر آدم سجده کنید پس فرشتگان همه سجده کردند جز شیطان) غرور و خود بزرگ بینی او را گرفت، و شقاوت و بدی بر او غلبه کرد، و به آفرینش خود از آتش افتخار نمود، و آفرینش انسان از خاک را پست شمرد، خداوند برای سزاوار بودن شیطان به خشم الهی، و برای کامل شدن آزمایش، و تحقق وعده‏ها، به او مهلت داد و فرمود: (تا روز رستاخیز مهلت داده شدی)
چهارم- آدم (ع) و داستان بهشت
سپس خداوند آدم را در خانه‏ای مسکن داد که زندگی در آن گوارا بود، جایگاه او را امن و امان بخشید، و او را از شیطان و دشمنی او ترساند، پس شیطان او را فریب داد. بدان علت که از زندگی آدم در بهشت و همنشینی او با نیکان حسادت ورزید. پس آدم (ع) یقین را به تردید، و عزم استوار را به گفته‏های ناپایدار شیطان فروخت، و شادی خود را به ترس تبدیل کرد، که فریب خوردن برای او پشیمانی آورد، آنگاه خدای سبحان در توبه را بر روی آدم گشود، و کلمه رحمت، بر زبان او جاری ساخت، و به او وعده بازگشت به بهشت را داد، و آدم را به زمین، خانه آزمایشها و مشکلات، فرود آورد، تا ازدواج کند، و فرزندانی پدید آورد، و خدای سبحان از فرزندان او پیامبرانی برگزیند.
فلسفه بعثت پیامبران (نبوت عامه)
خدا پیمان وحی را از پیامبران گرفت، تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه که در عصر جاهلیتها، بیشتر مردم، پیمان خدا را نادیده انگاشتند، و حق پروردگار را نشناختند، و برابر او به خدایان دروغین روی آوردند، و شیطان مردم را از معرفت خدا باز داشت، و از پرستش او جدا کرد، خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چند گاه متناسب با خواسته‏های انسانها رسولان خود را پی در پی اعزام کرد، تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان باز جویند، و نعمتهای فراموش‏شده را به یاد آورند، و با ابلاغ احکام الهی، حجت را بر آنها تمام نمایند، و توانمندیهای پنهان‏شده عقلها را آشکار سازند، و نشانه‏های قدرت خدا را معرفی کنند، مانند: سقف بلند پایه آسمانها بر فراز انسانها، گاهواره گسترده زمین در زیر پای آنها، و وسائل و عوامل حیات و زندگی، و راههای مرگ و مردن، و مشکلات و رنجهای پیرکننده، و حوادث پی در پی، که همواره بر سر راه آدمیان است، خداوند هرگز انسانها را بدون پیامبر، یا کتابی آسمانی، یا برهانی قاطع، یا راهی استوار، رها نساخته است، پیامبرانی که با اندک بودن یاران، و فراوانی انکارکنندگان، هرگز در انجام وظیفه خود کوتاهی نکردند، بعضی از پیامبران، بشارت ظهور پیامبر آینده را دادند، و برخی دیگر را پیامبران گذشته معرفی کردند، بدینگونه قرنها پدید آمد، و روزگاران سپری شد، پدران رفتند و فرزندان جای آنها را گرفتند.
فلسفه بعثت پیامبر خاتم (ص)
تا اینکه خدای سبحان، برای وفای به وعده خود، و کامل گردانیدن دوران نبوت، حضرت محمد (که درود خدا بر او باد) را مبعوث کرد، پیامبری که از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود، نشانه‏های او شهرت داشت، و تولدش بر همه مبارک بود. روزگاری که مردم روی زمین دارای مذاهب پراکنده، خواسته‏های گوناگون، و روشهای متفاوت بودند، عده‏ای خدا را به پدیده‏ها تشبیه کرده، و گروهی نامهای ارزشمند خدا را انکار و به بتها نسبت می‏دادند، و برخی به غیر خدا اشاره می‏کردند، پس خدای سبحان، مردم را به وسیله محمد (ص) از گمراهی نجات داد و هدایت کرد، و از جهالت رهایی بخشید. پس دیدار خود را برای پیامبر (ص) برگزید، و آنچه نزد خود داشت برای او پسندید، و او را با کوچ دادن از دنیا گرامی داشت، و از گرفتاریها و مشکلات رهایی بخشید و کریمانه قبض روح کرد.
ضرورت امامت پس از پیامبران الهی
رسول گرامی اسلام، در میان شما مردم جانشینانی برگزید که تمام پیامبران گذشته برای امتهای خود برگزیدند، زیرا آنها هرگز انسانها را سرگردان رها نکردند و بدون معرفی راهی روشن، و نشانه‏های استوار، از میان مردم نرفتند.
ویژگیهای قرآن و احکام اسلام
کتاب پروردگار میان شماست، که بیان‏کننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاص و عام، پندها و مثلها، مطلق و مقید، محکم و متشابه می‏باشد، عبارت مجمل خود را تفسیر، و نکات پیچیده خود را روشن می‏کند، از واجباتی که پیمان شناسایی آن را گرفت، و مستحباتی که آگاهی از آنها لازم نیست، قسمتی از احکام دینی در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنت پیامبر (ص) آمده، و بعضی از آن، در سنت پیامبر (ص) واجب‏شده که در کتاب خدا ترک آن مجاز بوده است، بعضی از واجبات، وقت محدودی داشته، که در آینده از بین رفته است، محرمات الهی از هم جدا می‏باشند، برخی از آنها، گناهان بزرگ است که وعده آتش دارد، و بعضی کوچک که وعده بخشش داده است، و برخی از اعمال که اندکش مقبول و در انجام بیشتر آن آزادند.
فلسفه و ره‏آورد حج:
خدا حج خانه محترم خود را بر شما واجب کرد، همان خانه‏ای که آن را قبله‏گاه انسانها قرار داده که چونان تشنگان به سوی آن روی می‏آورند، و همانند کبوتران به آن پناه می‏برند، خدای سبحان، کعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خویش، و نشانه اعتراف آنان به بزرگی و قدرت خود قرار داد، و در میان انسانها، شنوندگانی را برگزید، که دعوت او را برای حج اجابت کنند، و سخن او را تصدیق نمایند، و پای بر جایگاه پیامبران الهی نهند، همانند فرشتگانی که بر گرد عرش الهی طواف می‏کنند، و سودهای فراوان، در این عبادتگاه و محل تجارت زائران، به دست آورند، و به سوی وعده‏گاه آمرزش الهی بشتابند، خدای سبحان، کعبه را برای اسلام، نشانه گویا، و برای پناهندگان خانه امن و امان قرار داد، ادای حق آن را واجب کرد، و حج بیت‏الله را واجب شمرد، و بر همه شما انسانها مقرر داشت، که به زیارت آن بروید، و فرمود: (آن کس که توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن کس که انکار کند، خداوند از همه جهانیان بی‏نیاز است)

 

 





      

آشنایی با فواید و آثار معنوی سوره طور


آشنایی با فواید و آثار معنوی سوره طور

آشنایی با فواید و آثار معنوی سوره طور

 

درادامه این مطلب از ایران ناز با خواص سوره طور آشنا می شوید. در فضیلت این سوره از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده: کسی که سوره طور را قرائت نماید خداوند او را از عذاب ایمن داشته و به بهشت وارد می کند(1)

 

در سخنی از امام صادق و امام باقر علیهما السلام نقل شده: هر کس سوره طور را قرائت کند خیر دنیا و آخرت را برای او جمع خواهد کرد(2)

 

آثار و برکات سوره طور
1) از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: هر کس سوره طور را قرائت نماید و بر قرائت آن مداومت ورزد، اگر در زندان و در غل و بند باشد خداوند راه خروج و آزادی او را آسان می کند هر چند جرم های بزرگ داشته باشد(3)

 

2) امام جعفر صادق علیه السلام در برکات این سوره فرموده اندک هر کس بر قرائت سوره طور مداومت ورزد اگر زندانی باشد خداوند راه خروجش را آسان می کند هر چند بر گردنش حدّ واجب شده باشد و اگر مسافر باشد در طول مسافرتش از امور ناخوشایند و خطرات در امان می ماند و اگر بر موضع عقرب گزیدگی بپاشند به اذن خدا بهبود می یابد.(4)

 

========================

 

پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج9،ص270
(2) ثواب الاعمال، ص116
(3) تفسیرالبرهان، ج5، ص175
(4) همان
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

 

 





      

آخرین انسانی که در کره زمین میمیرد چه کسی است؟

 

 

آخرین انسانی که در کره زمین میمیرد چه کسی است؟

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: زمین هیچگاه از حجت خالی نمی‌ماند، حجت خدا یا ظاهر و آشکار است یا خائف و پنهان،‌ تا حجت‌ها و برهان‌های خدا باطل نشود. بنابراین همواره باید انسان کامل در زمین وجود داشته باشد.

 

 وداع با دنیا
یکی از اصول اساسی مکتب تشیع این است که جهان هستی و زمین هرگز بی‌امام نخواهد بود، چه آنکه بدون وجود امام و خلیفه الهی و واسطه فیض، جریان فیض الهی در قلمرو تکوین و تشریع قطع می‌شود، در حقیقت، حیات و بقاء آن در این عالم وجود ظلی دارد و فقط در سایه وجود مقدس امام در هر عصر امکان پذیر خواهد بود، این مسأله به قدری حائز اهمیت است که امام صادق(ع) فرمود: اگر تنها دو نفر در جهان وجود داشته باشند، یکی از آن دو امام خواهد بود و آخرین کسی که می‌میرد امام است.(1)

در همین رابطه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ به این سؤال که از کجا بدانیم که امام زمان(عج) وجود دارد؟ به چه دلیلی می‌توان استدلال کرد، می‌نویسد:

 

مبنای این اصل امور ذیل‌اند:

الف)امام واسطه فیض تکوین است
اگر امام نباشد، فیض هستی قطع شده جهان هستی فرو می‌پاشد. محمد بن فضیل می‌گوید از حضرت رضا(ع) پرسیدم: آیا روزی روی زمین بی‌امام خواهد بود؟ فرمود: نه، گفتم از امام صادق(ع) روایت شده که اگر روزی زمین بی‌امام باشد، زمین یا بندگان مورد خشم خداوند قرار می‌گیرد. فرمود: نه اصلاً زمین و بشری نمی‌ماند، همه از بین می‌رفتند.(2)

از این رو بی‌وجود امام(ع) و حجت الهی، کائنات بی‌امداد فیض الهی خواهند بود و بدون این امداد همه چیز عدم محض خواهند بود.

 

ب)امام مخاطب و حامل قرآن و الهام است
چون قرآن کتاب همیشگی و زنده انسان‌ها است، پس مخاطب حقیقی آن نیز باید همیشه وجود داشته باشد و این مخاطب حقیقی که قلب و روحش بستر و جایگاه وحی است، بعد از پیامبر اکرم(ص) جزء ائمه نمی‌تواند باشد.

جریان زنده و مستمر و بقای استمرار قرآن و شب با برکت قدر جز با پذیرش وجود کسی که حامل و مهبط و مخاطب آن ها باشد، قابل تصور نیست و چنین شخصی همان امام زمان خویش است.

 

ج)امام واسطه دائمی و عامل دوام فیض معرفت است
چنان که خداوند متعال که فیاض مطلق است، هرگز فیض هستی را دریغ نمی‌دارد فیض معرفت را هم دریغ نخواهد داشت، بنابراین استمرار و دوام فیض معرفت، مستلزم آن است که در هر عصری، کسی که از بالاترین درجه کمالات بهره‌مند است، گیرنده و واسطه این امر باشد و این واسطه همان وجود مقدس امام زمان(عج) در هر عصری است.(3)

بر این اساس وجود امام در هر زمانی لازم است، اما از آنجا که بنابر دلایل موثق و شواهد قطعی تاریخی یازده امام از این جهان رخت بر بسته‌اند، و بنا بر دلایل معتبر و مستند تاریخی شیعه و سنی، امام دوازدهم(عج) پا به عرصه وجود نهاده است، حضور و وجود آن بزرگوار و استمرارش لازم و ضروری است که فعلاً در پرده غیبت به سر می‌برد.

پس آفرینش انسان مکلف و بقاء نظام هستی در روی زمین بدون وجود انسان کامل که مظهر و واسطه فیض الهی است معنا ندارد و این است معنای کلام امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: زمین هیچگاه از حجت خالی نمی‌ماند، حجت خدا یا ظاهر و آشکار است و یا خائف و پنهان،‌ تا حجت‌ها و برهان‌های خدا باطل نشود.(4)

از این رو همواره باید انسان کامل در زمین وجود داشته باشد و از آنجا که شرایط جهان به جایی رسید که حاکمان و مردمان، حضور امام معصوم در جامعه را نشناختند تنها راه وجود انسان کامل و استمرار فیض و کشته نشدن ولی و نیز علل دیگری که بر ما پوشیده است، غیبت او بود تا زمانی که زمینه ظهور امام زمان(عج) فراهم شود.

مرحوم علامه طباطبایی می‌گوید: برای هر انسانی یک حجت باید باشد، زیرا خلقت او بدون غایت نمی‌شود و اگر حجت نباشد، یعنی غایت ندارد و صدور چنین فعلی از خداوند متعال محال است، بنابراین بازگشت این مسأله به این است که فعل خداوند متعال غایت می‌خواهد.

به عبارت دیگر عالم انسانی که خلقت انسان است، دارای کمال خاصی است که باید به آن کمال هدایت شود و هدایت حجت (هادی) می‌خواهد و اگر حجت (امام) از بین برود (و یا نباشد) باید غایت از بین برود و اگر غایت از بین برود، فعل خدا (خلقت) بی‌غایت می‌شود و لغویت در خلقت لازم می‌آید و صدور چنین امری از خدای (حکیم) محال است. خداوند متعال می‌فرماید:(5) ما آسمان و زمین و موجودات میان آن دو را جز به حق و هدف دار نیافریدیم.(6)

بنابراین گذشته از ادله نقلی و روایات معتبر و فراوانی که از رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) دلالت صریح بر وجود امام زمان و استمرار وجود مقدس آن بزرگوار در تمام اعصار دارد، ادله عقلی و وجدانی که به گوشه‌ای از آن اشاره شد، ضرورت وجود و استمرار وجود مقدس امام زمان(عج) را به اثبات می‌رسانند.

 

========================

پی‌نوشت‌ها:
1-محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه حاج سیدجواد مصطفوی، ح457.
2-همان: ح452.
3-یثربی، سیدیحیی، فلسفه امامت، ص112ـ127.
4-اصول کافی، همان، ج1، باب ان الارض لاتخلو من حجه.
5-در محضر علامه طباطبایی، ص88ـ89.
6-حجر/85.

 

 





      

آیا می دانید عروس شیطان چیست؟

 

آیا می دانید عروس شیطان چیست؟

عروس شیطان مشروبات الکلی است. به گزارش ایران ناز اسلام مدعی است که طبق نص صریح قرآن کریم - که البته علوم و تحقیقات پژوهشگران نیز آن را ثابت می کند- شراب منافعی دارد اما مضراتش بیشتر است و حرام است به دلیل اینکه خداوند از آن نهی فرموده ...

با وجود ضررهای خانمان سوز فراوان مشروبات الکلی که کاملاً هم ثابت شده است، شبکه های بیگانه و شیطانی اصرار عجیبی برای ترویج مصرف این گونه نوشیدنی ها دارد.

با طلوع خورشید اسلام بر جوامع بشری بسیاری از عادات و روش های زشت و نادرست از عرصه جوامع اسلامی برداشته شد. توصیه های قرآن و سنت سرشار از این تحریم ها و تأکیدهاست که عمل به آن علاوه بر بهره مندی از اجر معنوی، سامان دهنده مسایل جسمی و روحی بشر نیز می باشد.

یکی از این عادات ناپسند که از دیر باز و قبل از حضور اسلام در شبه جزیره عربستان رایج بود شرابخواری و مصرف الکل است.

هر چند جوامع به اصطلاح متمدن، امروز نیز در این بلای جسم و جان سوز غوطه ور هستند و هر ساله آمارهای تکان دهنده ای از آثار تخریبی آن در میان جوامع به گوش می رسد، لیکن اسلام با توصیه های اعجازگونه خود در زمانی که حتی شراب را با نفع و فایده می دیدند پیروان خویش را از آن نهی کرد و فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُکَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ ...؛ ای اهل ایمان در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه می گویید.»(نساء/43)

و در آیه ای دیگر، شراب را پلید و از عمل شیطان دانسته و می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای اهل ایمان، شراب و قمار و بت پرستی و تیرهای گروبندی، پلید و از عمل شیطان اند پس، از آن ها دوری کنید تا رستگار شوید.» (مائده/ 90)

همگام با این آیات، روایات معصومین نیز بر شدت زشتی آن اشاره داشته و آن را «ام الخباثت» (مستدرک الوسایل، ج1، ص .139 ) (ریشه و مادر زشتی ها) دانسته و دائم الخمر را هم ردیف بت پرست (بحارالانوار، ج 65، ص .164 ) معرفی می کنند.

در روایتی دیگر نوشنده و نوشاننده، خریدار و فروشنده و خلاصه تمامی کسانی که در بساط این منکر شریک اند را لعنت می نماید.»(نهج الفصاحه، ص 627، حدیث 2229)

"در روایتی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره می فرمایند:: مَنْ بَاتَ سَکْرَانَ بَاتَ عَرُوساً لِلشَّیَاطِین ![ جامع الأخبار(للشعیری) ؛ ؛ ص149] « کسی که شب را به پایان برد ، در حالی که مست شراب باشد ، صبح را به صبح رسانیده در حالی که عروس شیطان بوده است »

پس با این وجود باید بنوسیم:«هر کس شراب خوار است عروس شیطان است!!»" (به نقل از حجت الاسلام علوی زاده)

 

گوشه ای از زیان های شراب

ملاک در حرمت خمر آثار و مفاسدی در آن نهفته است، که یکی از آن ها می تواند زائل شدن عقل باشد ولی از دیگر آثار و مفاسد آن و این که میزان آن چقدر است، اطلاع کافی نداریم. مثلاً نمی دانیم آیا حرمت شراب فقط به خاطر مست کنندگی و زوال عقل است، یا علت های دیگر هم دارد ...

اوّلاً ممکن است ده ها دلیل برای حرمت شراب وجود داشته باشد(حتی یک قطره اش ) که هنوز به آن ها نرسیده ایم.

ثانیاً یک شیء حرام ولو این که یک ذره اش آن خاصیت را نداشته باشد، ولی باید آن را به طور کامل حرام کرد که مردم اصلاً به سوی آن نروند: مانند قرار گرفتن در لبه پرتگاه که هر عاقلی از آن نهی می کند ... که البته در باب نفع مقدار کم که کسانی که گمان می کنند مصرف کم مشروبات الکلی واقعا هیچ ضرری ندارد و با مخلوط نمودن آب با آن - می توان مستی آنرا کم کرد (مانند عمر بن خطاب که به دیگران -یعنی اطرافیانش-گفت : اگر مایل به این شراب شدید ، مستی آن را با آب از بین ببرید!!!(المبسوط ، سرخسی، ج 24 ، ص 11 ) کاملا در اشتباه هستند زیرا به گفته بوعلی سینا :"شراب آمیخته با آب، معده را سست و تر می گرداند و زودتر مستی می آورد، زیرا آبی که در آن است، آن را زودتر به مقصد می رساند."( شیخ الرئیس ابن سینا ،قانون در طب ،کتاب اول، نقل از ابن القفطی ،تاریخ الحکما)

تازه خیلی از چیزها است که انسان خیال می کند آن اثر را در او ندارد، ولی در واقع همان اثر را می گذارد، ولی خودش متوجه نمی شود. شاید اندک اندک اثر نامطلوب خود را بگذارد ... مثلا کسی که عقلش ضایع شود، از کجا می تواند بفهمد؟! اگر از او سؤال کنیم که آیا سالم هستی، می گوید: بله!

نپختگی است که وقتی انسان فلسفه ای را دربارة احکام پیدا کرد، بگوید هر چه هست، همین است، مثلاً دربارة مشروبات الکلی کسی بگوید: علت اینکه مشروب حرام است، این است که برای کبد و قلب مضرّ است، ولی تجربیات نشان داده است که اگر کسی به مقدار کم مصرف کند، نه فقط مضرّ نیست، بلکه نافع است؛ پس شراب کمش حلال و زیادش حرام است. این اشتباه است.

در تحقیقی که توسط دکتر «لورمی» به عمل آمده است مشخص گردیده که 51بیمار از 58بیمار مبتلا به سرطان لوزه، زبان و حنجره از معتادان به الکل بوده اند.( طب در قرآن، دکتر عبدالحمید دیاب، دکتر احمد قرقوز، ترجمه علی چراغی، ص41-.158) .

شراب همچنین تأثیر عمیقی بر فرزندانی می گذارد که والدین آن ها معتاد بوده اند.یکی از پزشکان آلمان ثابت کرده که تأثیر الکل تا سه نسل به طور حتمی باقی است به شرط این که این سه نسل الکلی نباشد.( اسلام پزشک بی دارو، ص44، نقل از علوم جنایی، ص863، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص.346)

چنانچه در این باره وجود مبارک امام صادق (علیه السلام) می فرمایند : هرکس دختر خود را به شراب خوار تزویج کند ( به ازدواج در آورد ) قطع رحم نموده است. ( باب 29 وسائل جلد سوم )

مفضل می گوید : به امام صادق (علیه السلام) گفتم : چرا شراب حرام شده است ؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود : خداوند شراب را بواسطه اثرات و تباهی آن حرام کرده است (از نظر دین کسی که شراب خورده از خدا دور میشود و در گناه کردن بی باک میشود و از نظر علم پزشکی هم شراب ضررهای بسیاری برای بدن انسان دارد ) زیرا شراب موجب لغزش میشود و نور انسانیت انسان را میبرد و جوانمردی را در انسان ویران میکند و انسان را به مرتکب شدن گناهان و خونریزی و زنا وادار می کند و هنگامی که انسان مست شد در امان نیست که نا آگاهانه به محارم خود تجاوز کند و جز بدبختی چیزی گیر صاحبش نمی آید. (بحارالانوار جلد 79 صفحه 133)

در بیانی حضرت صادق (علیه السلام) می فرماید : شخصی به امام صادق (علیه السلام) گفت مبتلا به مرضی هستم که هر وقت شدت می کند قدری شراب می نوشم دردم ساکن می شود؟ پس حضرت فرمودند:این کار را نکن و شراب نیاشام زیرا در حرام خدا شفا نیست پس جز این نیست که این مرض و درد تو القائی از ناحیه شیطان است و می خواهد تو را به حرام بیندازد پس اگر شیطان از شراب خوردنت نا امید شود دردت بر طرف می شود. (وسائل الشیعه جلد 17 صفحه 300)

آثار شوم شراب و الکل های دیگر از راه ناف به طفل سرایت نموده و حتی اطفال شیر خوار را از راه شیر مادر صدمه فراوان می زند و عوارضات گوناگونی را از قبیل اختلالات هضمی و عصبی و تشنجات مختلفه را باعث می گردد و به همین دلیل علم پزشکی نوشیدن شراب و امثاله را برای مادران شیرده ممنوع کرده و طبق آخرین اطلاعات پزشکی ثابت شده که فرزندان شرابخواران و الکلیها کم حافظه هستند که این تحقیق با روایت امام صادق علیه السلام در این رابطه کامل می شود. (ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 227).

 

شما می گویید شراب حرام است چون ضرر دارد؟!!
اسلام مدعی است که طبق نص صریح قرآن کریم - که البته علوم و تحقیقات پژوهشگران نیز آن را ثابت می کند- شراب منافعی دارد اما مضراتش بیشتر است و حرام است به دلیل اینکه خداوند از آن نهی فرموده : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (مائده/90)-اى کسانى که ایمان آورده اید شراب و قمار و بتها و تیرهاى قرعه پلیدند [و] از عمل شیطانند پس از آنها دورى گزینید باشد که رستگار شوید.

کلام را با سخنی پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله به پایان می بریم: پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) می فرمایند: کسی که شراب دنیا را برای غیرخدا نیز ترک گوید خداوند او را از این شراب طهور می نوشاند علی (علیه السلام) می گوید: عرض کردم برای غیرخدا؟ فرمود: آری کسی که برای حفظ جان خود نیز از شراب دنیا چشم بپوشد خدا او را از رحیق مختوم سیراب می کند[ تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 281]

با این اوصاف و ویژگی ها و شرایطی که هم در منابع دینی و هم در اکتشافات بشری برای این نوشیدنی ذکر شده، به واقع حرفی دیگر برای استفاده از این ماده باقی می ماند؟

به امید آنکه کمی در رفتارهایمان آگاهانه تر رفتار کنیم تا سعادت دو دنیا را شامل حال خود نماییم.

 

 





      

چه پیامبرانی به امام زمان (عج) را کمک خواهند کرد؟

 

 

چه پیامبرانی به امام زمان (عج) را کمک خواهند کرد؟

زمانی که امام مهدی (عج) می آید کدام پیامبران به کمک او می آیند؟ حذیفة بن یمان گوید:رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«وقتی که عیسی بن مریم فرود آید و به مهدی علیه السّلام وارد می شود،گوئی از موی سرش آب می چکد(یعنی موی سر او می درخشد،گوئی که آن را روغن آلود کرده اند یا آن که با آب شسته اند) امام رو به او کرده و می گوید:پیش آی و با مردم نماز بگزار،عیسی بن مریم گوید:نماز برای تو به پا شده است،پس عیسی پشت سر مردی از فرزندان من نماز گزارد وقتی که خوانده شد،عیسی برمی خیزد تا در«مقام»می نشیند و با وی بیعت نماید.»

 

از برخی روایات استفاده می شود که حضرت عیسی علیه السلام بعد از فرود آمدن از آسمان، به شریعت اسلام عمل می کند نه به شریعت خود.

اللَّهُمَّ وَ لا تَسْلُبْنَا الْیقِینَ لِطُولِ الْأَمَدِ فِی غَیبَتِهِ وَ انْقِطَاعِ خَبَرِهِ عَنَّا وَ لا تُنْسِنَا ذِکرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الْإِیمَانَ بِهِ وَ قُوَّةَ الْیقِینِ فِی ظُهُورِهِ وَ الدُّعَاءَ لَهُ وَ الصَّلاةَ عَلَیهِ حَتَّی لا یقَنِّطَنَا طُولُ غَیبَتِهِ مِنْ قِیامِهِ وَ یکونَ یقِینُنَا فِی ذَلِک کیقِینِنَا فِی قِیامِ رَسُولِک صَلَوَاتُک عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ وَحْیک وَ تَنْزِیلِک فَقَوِّ قُلُوبَنَا عَلَی الْإِیمَانِ بِهِ حَتَّی تَسْلُک بِنَا عَلَی یدَیهِ مِنْهَاجَ الْهُدَی وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَی وَ الطَّرِیقَةَ الْوُسْطَی وَ قَوِّنَا عَلَی طَاعَتِهِ وَ ثَبِّتْنَا عَلَی مُتَابَعَتِهِ وَ اجْعَلْنَا فِی حِزْبِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ الرَّاضِینَ بِفِعْلِهِ وَ لا تَسْلُبْنَا ذَلِک فِی حَیاتِنَا وَ لا عِنْدَ وَفَاتِنَا حَتَّی تَتَوَفَّانَا وَ نَحْنُ عَلَی ذَلِک لا شَاکینَ وَ لا نَاکثِینَ وَ لا مُرْتَابِینَ وَ لا مُکذِّبِینَ.[1]

 

سازمان امام مهدی (عج)
سازمان آن حضرت متشکل است از فرشتگان و اجنه، اصحاب و یاران حضرت (عج)

 

یاران امام عصر - ارواحنا له الفداء - به چند گروه تقسیم می شوند:

1-یارانی که حضرت مهدی علیه السلام نهضت خود را با آنان آغاز می کند.

2-یارانی که به برکت مقدم بقیه اللَّه - ارواحنا فداه - از قبرها برمی خیزند

3-یارانی که همراه حضرت عیسی علیه السلام از آسمان فرود می آیند.[2]

بسیاری از روایات شیعه و سنی تصریح کرده اند که حضرت عیسی علیه السلام رجعت خواهد کرد. حضرت عیسی علیه السلام پس از آنکه به آسمان عروج کرد، در همان جا به سر برد، و تا ظهور امام زمان علیه السلام در آنجاست. وی همراه هشتصد مرد و چهارصد زن به زمین خواهد آمد.[3]

ابو سعید خدری نقل کرده است رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«از ما است آن کس که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می خواند.»[4]

 

چگونگی فرود آمدن عیسی مسیح علیه السلام
حذیفة بن یمان گوید:رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«وقتی که عیسی بن مریم فرود آید و به مهدی علیه السّلام وارد می شود،گوئی از موی سرش آب می چکد(یعنی موی سر او می درخشد،گوئی که آن را روغن آلود کرده اند یا آن که با آب شسته اند) امام رو به او کرده و می گوید:پیش آی و با مردم نماز بگزار،عیسی بن مریم گوید:نماز برای تو به پا شده است،پس عیسی پشت سر مردی از فرزندان من نماز گزارد وقتی که خوانده شد،عیسی برمی خیزد تا در«مقام»می نشیند و با وی بیعت نماید.»[5]

امیر آزادگان علی علیه السّلام در داستان جلاد می فرماید:«مهدی علیه السّلام داخل بیت المقدس شده به عنوان امام جماعت بر مردم نماز می گزارد.وقتی روز جمعه فرارسد و نماز اقامه شود،عیسی علیه السّلام با دو جام? درخشان قرمز فرود می آید،گوئی که از سر او روغن می چکد،موهای سر او صاف،چهره اش زیبا و شبیه ترین خلق خدا به پدرتان ابراهیم خلیل الرّحمان است،مهدی،عیسی را می بیند و به عیسی گوید:ای فرزند بتول با مردم نمازگزار.

عیسی گوید: نماز برای تو به پا شده است.

پس مهدی علیه السّلام پیش آمده با مردم نماز می گزارد و عیسی در پشت سر او نماز خوانده و با او بیعت نماید.»[6]

 

وظایف حضرت عیسی علیه السلام بعد از نزول از آسمان
حضرت عیسی علیه السلام یکی از بزرگ ترین یاران امام مهدی علیه السلام است که از طرف خداوند به عنوان وزیر دست راست حضرت مهدی علیه السلام رجعت خواهد کرد.[7]

ابوهریره در حدیثی از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: «... او از آسمان فرود می آید... با مردم به جهت دعوت به اسلام جنگ خواهد کرد، صلیب را خرد کرده و خوک را می کشد و جزیه وضع می کند. خداوند در عصر او همه ملت ها به جز اسلام را نابود می گرداند و مسیح دجال را نیز به هلاکت می رساند. در روی زمین چهل سال درنگ می کند و بعد از وفات، مسلمانان بر او نماز می گزارند».[8]

ممکن است که مقصود از کشتن خوک، کنایه از تحریم خوردن آن بر مسیحیان آن عصر باشد. و مقصود از وضع جزیه، کنایه از ابطال جمیع ادیان است.[9]

 

شریعت عیسی علیه السلام بعد از نزول
از برخی روایات استفاده می شود که حضرت عیسی علیه السلام بعد از فرود آمدن از آسمان، به شریعت اسلام عمل می کند نه به شریعت خود.

سمره از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود: «عیسی بن مریم در حالی که تصدیق کننده به محمّدصلی الله علیه وآله و بر ملت او است نزول می کند، آن گاه دجال را به قتل می رساند...»[10]

ابن حبّان در صحیح خود از ابوهریره نقل کرده که گفت: از رسول خداصلی الله علیه وآله شنیدم که می فرمود: «... و هنگامی که سر از رکوع برمی دارد «سمع اللَّه لمن حمده» می گوید...»

عبداللَّه بن عمر از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود: «عیسی بن مریم به زمین فرود می آید و ازدواج می کند و فرزنددار می شود»[11]

 

حکمت فرود آمدن حضرت عیسی علیه السلام
شاید حکمت فرود آمدن آن حضرت در قیام امام مهدی علیه السلام تقویت حرکت جهانی آن حـضـرت و اعـتـراف و تـصـدیق به حقانیت آن وجود گرانمایه و امامت اوست، بویژه که حـضـرت عیسی به امام مهدی علیه السلام اقتدا می کند و به امامت او نماز می گذارد و امامت جهانی و آسمانی او را تصدیق و تاءیید می کند.

 

این انسان والا و بزرگ از دیگر انسانها، به جهاتی ممتاز است:

 نخست اینکه او پیامبری از پیامبران بزرگ الهی است.

 او صـاحـب شـریـعـت و کـتـاب آسـمانی است، گرچه دست تحریف و خیانت پس از او به شریعت و مکتب او دراز شده و آن را با بافته های جاه طلبانه و... آمیخته است.

 او را خدای جهان آفرین بدون پدر و تنها از مادری پاک و پاکیزه و به عنوان نشانه به دنیا آورده است.

4ـ امت او اینک در سراسر جهان از هزار میلیون نفر می گذرد که در میان آنان از همه قشرها و طـبـقات، از انسانهای عادی گرفته تا شاهان، رؤ سای جمهور و دیگر چهره های مشهور هستند و قدرت بزرگ و وزنه سنگینی را می سازند.

5ـ مـیـلیونها تمثال از آن حضرت و بنام او در معابد و کلیساها، مدارس، خانه ها و... نصب شده و بر سینه پیروانش آویخته است.

6ـ عـلاوه بر آنچه رفت، عقاید انحرافی و شرک آلودی را نیز که برخی مسیحیان بدان دچـار گـشـتـه و بـر اسـاس آن او را «پسر خدا» یا «خدا»می پندارند، نیز باید در نـظـر گـرفـت کـه ذات اقـدس ربـوبـی از گـفـتـار باطل و بی اساس کافران و مشرکان، منزه است.

بـا دقـت بـه هـمـه ایـن روش، روشـن اسـت کـه عـیـسـی بن مریم علیه السلام نزد مسیحیان مـقـدسـتـریـن مـوجـود اسـت و طـبیعی است که دیگر مکتبها و ادیان نیز در برابر شخصیت آن حـضـرت، سـر تـعظیم فرود می آورند و مسلمانان نیز به پیروی از قرآن کریم او را آن گـونـه که هست، بنده وارسته و شایسته خدا و پیامبر بزرگ او می شمارند و همانگونه کـه قـرآن بـارهـا او را بـه پـاکـی و طـهـارت و قـداسـت و احـتـرام یـاد مـی کـنـد، او را تجلیل می کند، و به نظر می رسد به خاطر اهمیت این موضوع و شکوه و شخصیت والای آن حـضرت است که او به اراده خدا و برای تقویت حرکت جهانی و نجات بخش امام مهدی علیه السلام در عصر ظهور و قیام آن حضرت از آسمان فرود می آید.

و نیز بخاطر اهمیت بسیار موضوع است که روایات بسیاری در این مورد از پیامبر و خاندان وحی و رسالت علیهم السلام رسیده و در آن به فرود آمدن عیسی علیه السلام و اقتدای او بـه امـام مـهـدی عـلیـه السـلام و تصدیق و تاءیید آن اصلاحگر بزرگ عصرها و نسلها تصریح شده است.[12]

 

پیامبران دیگری که در ظهور امام (عج) رجعت خواهند نمود
در روایات، از چند پیامبر نام برده شده است که رجعت خواهند کرد، آنان عبارتند از:

الیاس پیامبرعلیه السلام
دومین پیامبری که همراه مهدی آل محمّدعلیهم السلام خواهد بود، حضرت الیاس علیه السلام است که گفته می شود وی جدّ حضرت نوح است. برخی گفته اند: والیسع را جانشین خود در بنی اسرائیل کرده است و خدا او را به آسمان بالا برده است. همه ساله در روز عرفه، او و خضرعلیهما السلام در صحرای عرفات حضور پیدا می کنند و در کنار یکدیگر می باشند.[13]

از گفتگوی امام صادق علیه السلام با الیاس علیه السلام در کنار کعبه، معلوم می شود که وی از جمله پیامبرانی است که همراه مهدی علیه السلام خواهد بود، چون او در ضمن گفتگو شمشیر خود را به امام نشان داد، سپس نقاب از چهره کنار زد و اظهار داشت: من الیاس علیه السلام هستم.[14]

در برخی روایات از بازگشت دانیال علیه السلام و یونس علیه السلام هم صحبت شده است.[15]

 

==========================
پی نوشت ها
[1] فرازی از دعای زمان غیبت، مفاتیح الجنان
[2] بامداد بشریت محمد جواد طبسی،بخش 8، پ42
[3] همان به نقل از فردوس الاخبار، ج 5، ص 515
[4] عقد الدّرر، باب 10 ص 230
[5] سیمای جهان در عصر امام زمان (عج) ج2 ص100 به نقل از عقد الدّرر:باب 10 ص 230
[6] همان،بدون ذکر منبع!
[7] بامداد بشریت، پ37 به نقل از فردوس الاخبار، ج 1، ص 530
[8] هنگامه ظهور ص 31 به نقل از سنن ابی داوود، ج 2، ص 319، ح 4324؛ کنزالعمال، ج 14، ص 333، ح 38843
[9] المسیح المنتظر و نهایة العالم، ص 240
[10] هنگامه ظهور ص31 به نقل از مسند احمد، ج 5، ص 13؛ المعجم الکبیر، ج 7، ص 221
[11] همان به نقل از صحیح ابن حبّان، ج 5، ص 223
[12] امام مهدی (عج) از ولادت تا بعدازظهور، علامه قزوینی صص681-680
[13] بامدادبشریت پ37 به نقل از مجمع البحرین، ص 316
[14] کافی، ج 1، ص 242
[15] بامدادبشریت پ37

 

 





      
<   <<   61   62   63   64   65   >>   >